تأثیرات فضای مجازی بر تعلیم‌وتربیت اسلامی

تأثیرات فضای مجازی بر تعلیم‌وتربیت اسلامی

تأثیرات فضای مجازی بر تعلیم‌وتربیت اسلامی

مجید عنان پور خیرآبادی؛ مدرس دانشگاه امام صادق (ع) - ایمیل enanpoor@gmail.com.

محبوبه عنان پور خیرآبادی؛ طلبه سال سوم حوزه علمیه عصمتیه سمنان – ایمیل m.enanpoor@gmail.com.

 

چکيده

تعلیم‌وتربیت در زندگی بشر، مهم‌ترین و اساسی‌ترین جنبه زندگی است؛ به‌گونه‌ای که هرگونه انحراف در آن، باعث انحراف در همه امور زندگی می‌شود. در عصر حاضر، ظهور فن‌آوری‌های نوین ارتباطی به همراه تحولاتی که در فضای مجازی به وجود آمده است، بسیاری از کارکردهای تربیتی خانواده‌ها را دچار اختلال کرده است. شناخت فن‌آوری‌هاي نوين و استفاده صحيح از آن و تقویت آموزه‌های دینی در جامعه می‌تواند از آسیب‌های تربیتی فضای مجازی بکاهد.

در این مقاله قصد داریم تا با بررسی آموزه‌های دینی تعلیم‌وتربیت، تأثیرات و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را مورد پژوهش قرار دهیم.

واژگان کلیدی: فضاي مجازي، تربیت، فضاي سايبر، آسيب اجتماعی، خانواده.

مقدمه

تعلیم‌وتربیت در زندگی بشر، مهم‌ترین و اساسی‌ترین جنبه زندگی است؛ به‌گونه‌ای که هرگونه انحراف در آن، باعث انحراف در همه امور زندگی می‌شود. توانایی‌های انسان در زندگی، بروز و ظهور پیدا می‌کند و انسانیت انسان تحقق می‌یابد. در اسلام به این موضوع مهم توجه بسیار شده و قواعد مناسبی برای رشد انسان تعیین شده است.

در زمان حاضر که به گفته بسیاری از دانشمندان، ازجمله آلوین تافلر[1] عصر اطلاعات و عصر استفاده از رايانه و شبکه‌هاي مبتني بر آن است،[2] (جلالی، 1999، 13-16) عصري که سرعت، دانش و مديريت پويا حرف اول را مي‌زند؛ شناخت فن‌آوری‌های نوين و استفاده به‌موقع و صحيح از آن، برای تربیت صحیح، لازم و ضروری است.

«عصر اطلاعات» یا به روایتی «عصر رایانه‌ها و شبکه‌ها»، جهانی را ترسیم می‌نماید که بر پایه شبکه‌های رایانه‌ای و تعاملات کاربران با رایانه‌ها شکل‌گرفته و حتی ارتباطات انسانی و اجتماعی که جزو سنتی‌ترین خصوصیات بشر هستند نیز در حال انتقال به ‌این فضای جدید هستند. این جهان نوپا که به‌سرعت در حال بسط و گسترش بوده و تمامی ‌شئون زندگی بر روی کره زمین را تحت‌تأثیر قرار داده است، بر پایه فن‌آوری اطلاعات و رسانه‌های ارتباطی نوین استوار بوده و در فضایی غیرفیزیکی به رشد و بالندگی خود ادامه داده و در حال تسخیر جهان واقعی است. این فضا، فضای سایبر[3] یا فضای مجازی نام دارد.

واژه «فضای سایبر» نخستین بار توسط ویلیام گیبسون[4] در سال (1984) میلادی به‌کار برده شد. فضای سایبر یا شبکه مجازی به مجموعه‌ای از ارتباطات و تعاملات انسان‌ها از طریق رایانه‌ها و شبکه‌ها (رسانه‌های ارتباطی نوین) که مستقل از مکان و جغرافیا عمل می‌کنند، گفته می‌شود که در سال‌های اخیر تمام جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع را تحت‌تأثیر قرار داده و در حال رقم‌زدن‌ آیندة بشریت است.

از زمانى که فضای مجازی وارد فضاى زندگى انسان شده تا به امروز، علی‌رغم تمام محاسن و مزایاى آن، یک‌سرى دغدغه‌ها و نگرانى‌هایى را بر جامعه تحمیل نموده است. موضوعی كه در تمام جوامع، موضوعیت داشته و محدود به جامعه و یا اقلیتی خاص نمی‌شود. به دلیل ویژگی‌های خاص فضای مجازی و نو بودن این پدیده، بسیاری از خانواده‌ها فرصت، امكان و یا توان كافی برای شناخت دقیق این فضا و كاربردهای آن را به دست نیاورده‌اند و عدم آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل، استفاده روزمره جوانان از این فضا باعث شده است كه یك فضای محرمانه و خصوصی در داخل خانه برای آنها ایجاد شود و آنها بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به این فضا دسترسی یافته و بعضاً به دلیل ویژگی‌های سنی و شخصیتی و كنجكاوی‌های خود، متأثر از فضاهای ناسالم موجود در آن شوند.

در این مقاله قصد داریم تا با بررسی آموزه‌های دینی تعلیم‌وتربیت، تأثیرات و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را مورد پژوهش قرار دهیم. برای تحقق این مهم، ابتدا اهمیت و پیشینه تحقیق را بیان نموده و پس از تبیین ویژگی‌های فضای مجازی به بررسی مؤلفه‌های تعلیم‌وتربیت اسلامی می‌پردازیم. در پایان نیز پیشنهاد‌ها و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را مطرح می‌نماییم.

2- اهمیت تحقیق

اهمیت تحقیق از دو منظر قابل‌بیان خواهد بود که از دیدگاه نخست، مقام معظم رهبری در سال (1390) فرمان تشکیل مرکز ملی فضای مجازی را در عالی‌ترین سطح نظام، مورد اهمیت قرار داده و جایگاه موضوع را در فضای کشور مشخص کردند و توجه ایشان به‌ضرورت برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به‌منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن اقتضا می‌کند که نقطة کانونی متمرکزی برای سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور به وجود آید.

از منظر دیگر، گسترش فضای مجازی در حوزه رابطه تربیتی فرزندان و والدین نیز تغییراتی به وجود آورده است که از‌جمله آن، به کاهش نقش خانواده به‌عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد فن‌آوری، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را می‌توان نام برد.

در بحث ازدواج‌ها نیز به مسائلی چون ناپایداری ازدواج‌ها، تغییر الگوی همسرگزینی، نداشتن مهارت‌هایی برای ازدواج، ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریه‌های سنگین، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تنوع‌طلبی جنسی مردان و … می‌توان اشاره کرد. تغییراتی که در حوزه تربیتی در جامعه رخ داده، کاهش آموزه‌های دینی در خانواده، دوری خانواده از شریعت، کم‌رنگ‌شدن حریم‌های دینی در روابط خانوادگی است.

3- پیشینه تحقیق

كشتي‌آراي و اكبريان (1390) با معرفي عصر جديد به‌عنوان عصر پرشتاب ارتباطات، ورود بسيار ساده و سريع، حداقل محدوديت براي دسترسي، برقراري ارتباط با سراسر دنيا به اشكال مختلف و عدم وجود محدوديت زماني و مكاني، دسترسي به پایگاه‌های اطلاعاتي مختلف و شركت در فعالیت‌های اقتصادي، علمي، فرهنگي، هنري، مذهبي و ... را از ویژگی‌های بی‌بدیل آن برشمرده‌اند.

ياسمي‌نژاد، آزادي و امويي (1390) در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافتند كه فضاي مجازي می‌تواند امنيت اجتماعي را مورد تهديد قرار دهد؛ زيرا اينترنت باوجوداینکه می‌تواند به‌عنوان ابزاري قدرتمند در عرصه اطلاع‌رسانی به‌كار گرفته شود، تا آنجا كه گاهي از آن به‌عنوان انفجار اطلاعات هم نام برده می‌شود، ولي اين فن‌آوری مدرن با تمام فوايدي كه دارد، تهديدها و خطرهايي نيز براي جامعه و بشر داشته است. به‌طوری ‌که امروزه، بخش عمده‌ای از جرائم مربوط به حوزة كامپيوتر، اينترنت و فضاي مجازي است كه امنيت اجتماعي را هدف قرار داده‌اند.

ابري (1387) نقش مثبت فضاي مجازي را در عرصة ظهور خلاقيت مورد تأكيد قرار داده است؛ زيرا فن‌آوری ديجيتالي و جامعة شبکه‌ای، افراد را به‌سوی زندگی‌ای سوق داده است كه در آن می‌توانند با اتخاذ نقشي فعال و خلاق، به‌صورت فردي يا جمعي در ساختن چيزي جديد سهيم باشند، در فرايند هم‌آفريني شركت کرده و به خوديابي خويشتن كمك كنند. كيفيت آزادي‌بخشي اينترنت، كاربران اينترنتي را دعوت می‌کند تا به تفكر، تجربه، بازي، فعالیت‌های گروهي و ارتباط بپردازند. اينترنت، همواره محيطي را خلق كرده است كه همگان می‌توانند با تکیه ‌بر توانایی‌ها و استعدادهاي خود دست به ابداع و خلاقيت بزنند. از ميان رفتن محدوديت مكان، زمان، نبود كنترل و انتقاد، ناشناس ماندن، امكان خیال‌پردازی و تنوع محیط‌های اينترنتي، فرصت مناسبي را براي بروز خلاقيت فراهم می‌کنند.

دو فضایی شدن آسیب‌ها و ناهنجاری‌های فضای مجازی: مطالعه تطبیقی سیاست‌گذاری‌های بین‌المللی، عنوان پژوهشی است که عاملی و حسنی (1391) انجام داده‌اند. در این مقاله، تحت‌تأثیر پارادایم دو فضایی شدن، به مفهوم‌سازی عمده‌ترین آسیب‌های فضای مجازی پرداخته‌شده و با مطالعه تطبیق سیاست‌گذاری‌ها در برخی کشورهای پیشرو، راهبردهای اتخاذ شده دسته‌بندی‌شده‌اند. نتایج این تحلیل تطبیقی نشان می‌دهد که سیاست‌ها و برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی کشورها را می‌توان به سیاست‌های سلبی و ایجابی تقسیم کرد. سیاست‌های سلبی، شامل سیاست‌ها و برنامه‌های حذف، کنترل و نظارت است و سیاست‌های ایجابی فرهنگی و اجتماعی جوامع، شامل برنامه‌ها و سیاست‌هایی معطوف به تولید محتوا، مدیریت محتوا، برنامه‌های دیجیتال‌سازی اطلاعات آنالوگ و دسترس‌پذیر ساختن اطلاعات و محتوا در شبکه اینترنت می‌شود.

ویژگی‌های فضای مجازی

فضای مجازی یک فضای جهانی است و «بی‌مرز بودن و فرامکان و فرا زمان بودن این فضا، آن را فضایی جهانی ساخته است» (عاملی، ۱۳۹۰: ۲۸).

یکی از ویژگی‌های فضای مجازی، «چندرسانه‌ای بودن» این فضاست. «این فضا همچون تلویزیون، رادیو، مطبوعات و کتاب، تنها یک یا دو حس را درگیر نمی‌کند. اثربخشی بالای این فضا به دلیل درگیر شدن اغلب حس‌های انسان در تعامل با آن است؛ چنان‌که خود انسان، بخشی از این فضا می‌شود. پیشرفت‌های فن‌آورانه حتی امکان انتقال حس بویایی و لامسه را نیز از طریق این فضا امکان‌پذیر ساخته است» (همان، ۱۳۹۱، ۲۹).

یکی از بارزترین و شاخص‌ترین ویژگی‌های فضای مجازی، «سرعت» آن است. با استفاده از فضای مجازی می‌توان کندی فضای فیزیکی را جبران نمود؛ زیرا فضای مجازی، این امکان را به ما می‌دهد که به اندازه یک‌ چشم بر هم زدن یا یک کلیک کردن، به‌جایی برویم که در فضای، فیزیکی کیلومترها با آن مکان فاصله ‌داریم. این مسئله باعث سرعت بخشیدن به زندگی بشر جدید می‌شود و سبب شده وقت بسیار کمتری از مردم برای انجام فعالیت‌های آنان صرف شود و انسان بتواند با سرعتی نزدیک به ‌سرعت نور به مقصد و مقصود موردنظر خود دست یابد. این در حالی است که «در فضای فیزیکی، فرد با زمان به‌عنوان امری مستمر و متناهی روبه‌رو می‌شود و برای تحقق طرح‌هایش فقط مقدار زمان معینی در اختیار دارد. ساختار زمانی، اجباری است و درواقع ترتیب منظم وقایع، یکی از عناصر اصلی آگاهی انسان به زندگی روزمره است» (برگر و کولمان، ۱۳۷۵، ۴۳).

در واقع ویژگی‌های فضای مجازی عبارت است از: «سریع شدن فضا، فراگیری، قابلیت دسترسی دائم، فرامکانی و فرازمانی، جهانی بودن و چندرسانه‌ای بودن» (عاملی، ۱۳۹۱، ۲۶).

مؤلفه‌های تعلیم‌وتربیت اسلامی

در این قسمت مؤلفه‌های تربیت اسلامی را مورد بحث قرار خواهیم داد.

شرافت و کرامت انسان

در قرآن کریم، شرافت و کرامت انسان را به‌راحتی می‏توان از تشریح جریان خلقت حضرت آدم (ع) و فرمان سجده ملائکه در مقابل ایشان و اعطای مقام جانشینی خدا در روی زمین دریافت. انسان که این‌چنین از سوی خالق، مورد احترام و تکریم قرار گرفته، در جریان تربیت نیز باید همواره مورد تکریم باشد و از تعیین هرگونه هدف و روشی که منافی با این کرامت و شأن والای اعطایی از سوی خداوند باشد، اجتناب کند.

از شرافت و کرامتی که خداوند ـ رب و مربی اصلی انسان ـ برای مخلوق خویش قائل شده است چنین برمی‏آید که این امر باید به‌عنوان یک اصل در جریان تربیت وی برای رسیدن به رشد نهایی و کمال و آخرین مرحله تربیت، یعنی رسیدن به مقام قرب الهی مورد توجه و دقت قرار گیرد. خداوند متعال در سوره مبارکه اسراء درباره کرامت انسان در جهان خلقت و علائم کرامت وی چنین می‏فرماید: «... و لقد کرمنا بنی‌آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفصیلاً...» ترجمه: (ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب برّ و بحر سوار کردیم (جهان جسم و جان را مسخر ایشان ساختیم) و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدیم(اسراء / 70).

یکی از نشانه‏های کرامت و عظمت شأن انسان در تربیت اسلامی این است که خداوند از روح خویش در وجود وی دمیده و به همین لحاظ وی را شایسته مقام فرشتگان دانسته است؛ در سوره مبارکه حجر چنین می‏خوانیم: «... فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعواله ساجدین...» ترجمه: (چون آن عنصرها را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید) (حجر، 29).

از جمله نشانه‏های دیگر کرامت و عظمت شأن انسان، رسیدن به مقام جانشینی خداوند در روی زمین است. در سوره مبارکه بقره می‏خوانیم: «... و اذ قال ربک للملائه انی جاعل فی‌الارض خلیفه» به‏یاد آر آنگاه ‌که پروردگار فرشتگان را فرمود، من در زمین خلیفه خواهم گماشت) (بقره، 30).

روشن است که جانشین و نماینده باید بین دیگران به بالاترین درجه احترام و ارزش از سوی اعطاکننده منصب جانشینی دست‌یافته باشد تا اینکه به آن منصب گماشته شود. خداوند متعال پس از خلقت انسان و متعادل ساختن وی و دمیدن روح خویش در او این استعداد و قابلیت را در انسان محقق کرده و وی را بر این مقام گماشته است.

اختیار و مسئولیت انسان

انسان در دیدگاه اسلامی، حامل امانت الهی تلقی شده و مسئولیتی عظیم را بر دوش گرفته است. مسئولیت و امانتی که بنا به نص قرآن کریم، آسمان‌ها و زمین از پذیرفتن آن ناتوان بوده‏اند؛ ولیکن انسان به دلیل اینکه امکان و استعداد علم را دارد، آن را پذیرفته است. در قرآن کریم چنین می‏خوانیم: «... انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولاً» (ما آن امانت را بر آسمان‌ها و کوه‏ها و زمین عرضه کردیم، پس آنها از تحمل آن خودداری کردند و ترسیدند و انسان آن را حمل کرد، چون انسان ستم‌پیشه و جاهل بود) (احزاب، 72).

درباره اینکه امانت الهی چه بوده، احتمالات فراوانی مطرح شده است. مرحوم علامه طباطبایی پس از بررسی یکایک احتمالات، این امانت را ولایت الهی می‏داند و می‏فرماید: «مراد از عرضه داشتن این ولایت بر آسمان‌ها و زمین و سایر موجودات، مقایسه این ولایت با وضع آنها است و معنای آیه این است که اگر ولایت الهی را با وضع آسمان‌ها و زمین مقایسه کنی، خواهی دید که اینها تاب تحمل آن را ندارند و تنها انسان می‏تواند حامل آن باشد» (طباطبایی،1363، 16،526). در مورد اینکه گفته شده است که انسان قبول‌کننده این امانت ظلوم و جهول است، می‏فرماید: «ولیکن عین همین ظلم و جهل، انسان مصحّح حمل امانت و ولایت الهی است. برای اینکه کسی متصّف به ظلم و جهل می‏شود که شأنش این است که متصّف به علم و عدل باشد وگرنه چرا به کوه ظالم و جاهل نمی‏گویند» (طباطبایی،1363، 16، 526).

از تفاسیر چنین بر‌می‏آید که انسان به دلیل این استعداد وجودی خود، تنها موجودی است که صلاحیت پذیرش و تحمل ولایت الهی را دارد و روشن است که پذیرش این امانت بزرگ، مسئولیتی بزرگ را بر دوش انسان می‏افکند. جریان تربیت باید همواره به‏گونه‏ای سازمان یابد تا استعداد وجودی انسان در حفظ و نگهداری امانت الهی، یعنی علم و عدل به بهترین وجه ممکن پرورش یابد و از درافتادن به ورطه ظلم و جهل در امان ماند.

در قرآن کریم همواره از مسئولیت انسان سخن به میان آمده و بیان شده است که انسان، مورد سؤال و بازخواست قرار خواهد گرفت. روشن است که مسئولیت باید در مقابل امری یا وظیفه‏ای باشد که به وی اعطا شده است؛ در غیر این صورت، مسئولیت و پاسخگویی معنایی نخواهد داشت. لذا هر زمان که صحبت از مسئولیت و حساب پس‌دهی به میان می‏آید، منظور این است که فرد، توانایی و استعداد انجام دادن آن امر را دارد و باید به انجام‏دادن آن مبادرت کند؛ این نکته یعنی تناسب استعداد و آمادگی با مسئولیت؛ و آن را در سوره انبیا چنین می‏یابیم: «... قال بل فعله کبیرهم هذا فسئلوهم ان کانوا ینطقون...» (انبیاء، 63)؛ این آیه مربوط به داستان بت‌شکنی حضرت ابراهیم (ع) است. وقتی بت‌پرستان به آن حضرت گفتند: ای ابراهیم تو با خدایان ما چنین کردی؟ ابراهیم در مقام احتجاج گفت: بلکه این کار بزرگ را آنها کرده‌اند، شما از این بتان سؤال کنید، اگر سخن می‏گویند». از این احتجاج حضرت ابراهیم نتیجه گرفته می‏شود که پاسخگویی و مسئولیت، مستلزم نوعی توانایی و قدرت است و لذا بت‌های بی‌جان از آنجا که توانایی انجام‏دادن هیچ کاری را ندارند، سؤال کردن از آنها نیز بیهوده خواهد بود ولیکن آن حضرت برای اثبات ناتوانی آنها این پیشنهاد را مطرح فرمودند.

از جمله آیات دیگری که موضوع مسئولیت و حساب پس‌دهی انسان را گوشزد می‏کنند، می‏توان به آیات ذیل اشاره کرد: «... ایحسب الانسان ان یترک سدی...» (قیامت،14) (آیا انسان می‏پندارد که او را مهمل از تکلیف و ثواب و عقاب گذارند) (و غرضی در خلقتش منظور ندارند؟)؛ یعنی اینکه آیا انسان فکر می‏کند به حسابش نمی‏رسند و عذاب نمی‏شود و از او بازخواست و سؤال نمی‏کنند. پاسخ به این سؤال بر اساس امانت و مسئولیت الهی منفی است و وی باید پاسخگو باشد. قرآن کریم در این زمینه چنین آورده است: «... و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتابا یلقیه منشورا» (ما مقررات و نتیجه اعمال نیک و بد هر انسانی را طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و روز قیامت کتابی (که نامه عمل اوست) بر او بیرون آریم، در حالی‌که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند) (اسراء، 13).

این آیه شریفه نیز اشعار می‏دارد که انسان باید پاسخگوی اعمال نیک و بد خویش باشد و جریان تربیت باید موقعیت لازم را برای ادای این تکلیف و مسئولیت فراهم آورد. در قرآن کریم بر ضرورت پاسخگویی تأکید شده و حتی خداوند متعال برای تأکید و اصرار بر آن قسم یاد کرده است. در ذیل، چند مورد از آیات در این زمینه را ملاحظه می‏کنیم: «... تالله لتسئلن عما کنتم تفترون...» (البته آنچه از نیک و بد کرده‏اید از همه سؤال خواهید شد) (نحل، 56).

«ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم» (تکاثر، 8)

(آنگاه از نعمت‌ها (مانند مال و جاه، صحت و جوانی، عمر و نعمت بزرگ ولایت علی (ع) و غیره) شما را در آنجا بازمی‏پرسند)

در سوره مبارکه صافات می‏خوانیم که فرموده است:

«وقفوهم انهم مسئولون»

(آنجا نگهشان بدارید که باید بازخواست شوند) (صافات، 24).

بنا به گفته صاحب مجمع‌البیان، معنای جمله وقفوهم این می‏شود که ایشان را نگه دارید و نگذارید بروند که باید بازخواست شوند. از سیاق استفاده می‏شود که این امر به بازداشت و بازخواست در سر راه جهنم صورت می‏گیرد... (طباطبایی،1363، 17،199).

لذا ملاحظه می‏شود که انسان باید پاسخگوی اعمالی باشد که در دنیا انجام داده و هدف از ذکر موارد مکرر مسئولیت و بازخواست در قرآن این بوده است که در تربیت انسان، یعنی ربوبی ساختن و نزدیک‌تر و نزدیک‌تر ساختن وی به کمال نهایی مورد‌نظر، احساس مسئولیت، امری ضروری و بنیادی است. این احساس مسئولیت باید از اندرون مربی و متربی بجوشد و سپس به اعمال فردی و اجتماعی ایشان سرایت کند.

اصل مسئولیت انسان، اصلی است که باید در تمامی بخش‌های جریان تربیت و در تمام مقاطع و مراحل تربیت مدنظر قرار گیرد؛ به‌عنوان مثال، اصل مسئولیت در تعیین اهداف مقطعی تربیت باید همواره مدنظر باشد؛ یعنی مربی و متربی باید در مورد چرایی هدف برگزیده شده، جوابگو باشند و هیچ عذری مبنی بر اینکه در جریان هدف‌گذاری مداخله‏ای نداشته‏اند، مسموع نخواهد بود. به‌علاوه در روش تدریس، مربی و متربی هر دو مسئول هستند و هیچ‌کدام نمی‏توانند از زیر بار مسئولیت خطیر خویش شانه خالی بکنند. در ارزشیابی نیز باید مسئولیت متربی را در نظر داشت و متربی را شخصی مسلوب‌الاراده ندانست که فقط به اعمال مربی پاسخ گوید و خود هیچ دخالتی در امور نداشته باشد.

تعقل و تفکر

اصل دیگری که می‏توان در تربیت اسلامی از آن سخن گفت، اصل تعقل و تفکر است؛ به این معنی که در هیچ‌کدام از عناصر جریان تربیت و در هیچ‌یک از مراحل تربیت نمی‏توان عقل را نادیده گرفت؛ زیرا ملاک و مناط هر فعالیتی، منطبق با اصول عقلانی است.

قرآن کریم بارها انسان را به تعقل و تفکر دعوت می‏کند و بسیاری از امور صرفاً به دلیل اینکه زمینه‌ساز تعقل و تفکر بشوند، توصیه‌ شده‌اند. گو اینکه رسیدن به تعقل و تفکر، راه را برای رسیدن به اهداف بالاتر تربیت فراهم خواهد ساخت. از این زاویه می‏توان تعقل را به‌عنوان یکی از اهداف واسطه‏ای تربیت معرفی کرد؛ اما از آنجا که طیفی بسیار وسیع را تحت پوشش قرار می‏دهد و با قاعده مورد‌نظر ما، یعنی عمومیت و ضرورت در کل جریان تربیت انطباق کامل دارد، می‏توان آن را به‌عنوان یک اصل بنیادین معرفی کرد. در این نوشته منظور از تعقل، تفکر جهت‌دار است؛ یعنی تفکری که مبتنی بر مجموعه‏ای از قواعد و مقررات باشد و این مقررات، منطقی بودن و وافی به مقصود بودن تفکر را تضمین و آن را از خیالات و اوهام مجزا کنند. کلمه عقل در لغت به معنای بستن وگره زدن است. به همین مناسبت، ادراکاتی هم که انسان در دل دارد و پیمان قلبی نسبت به آنها بسته، عقل نامیده‏اند و نیز مدرکات واقعی آدمی را و آن قوه‏ای را که در خود سراغ دارد و به‏وسیله آن، خیر و شر، حق و باطل را تشخیص می‏دهد، عقل نامیده‏اند (طباطبایی،1363، 2،371)

مرحوم علامه طباطبایی پس از بحث درباره انواع ادراکات انسان در مورد عقل چنین می‏نویسد: «و خدای عز و جل هم کلام خود را بر همین اساس ادا نموده و عقل را نیرویی تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره‏مند شود و به‏وسیله آن، راه به‏سوی حقایق معارف و اعمال صالح پیدا نموده و پیش بگیرد. پس اگر عقل انسان در چنین مجرایی قرار نگیرد و قلمرو عقلش به چهار دیوارهای خیر و شر دنیوی محدود شود، دیگر عقل نامیده نمی‏شود» (طباطبایی،1363، 2،375). پس عقل، یعنی نیروی تمیز‌دهنده خیر و شر و باید به‌عنوان اصلی در نظام تربیتی اسلامی مورد توجه قرار گیرد؛ چون‌که مسئولیت اصلی تربیت به عهده افراد دخیل در جریان تربیت، یعنی یاد‌دهنده و یاد گیرنده (مربی و متربی) است و برای اینکه اینان بتوانند در هر مورد تصمیم درست را اتخاذ بکنند، باید از نوعی توانایی و صلاحیت برخوردار باشند. استعداد و توانایی‏ای که مسئولیت و بازخواست را موجه و منطقی می‏سازد و از نیروی درونی ناشی می‏شود، عقل نام دارد. اگر افراد از عقل و اصول عقلانی متابعت کنند، طبعاً مشکلی در رسیدن به اهداف واسطه‏ای و بالاخره هدف نهایی تربیت نخواهند داشت. موضوع تفکر و تعقل در آیات فراوانی از قرآن کریم مورد بحث قرار گرفته که به چند مورد از آنها اشاره می‏شود. در سوره مبارکه بقره خطاب به ملت یهود چنین می‏خوانیم: اتامرون «الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلاتعقلون» شما که کتاب آسمانی می‏خوانید چگونه مردم را به نیکی فرمان می‏دهید و خودتان را از یاد می‏برید چرا به عقل در نمی‏آیید (بقره، 44). از این آیه درمی‏یابیم که اگر قوم یهود به عقل خویش مراجعه می‏کردند، پس نباید انتظار انجام‏دادن کاری را از دیگران می‌داشتند که خود بدان عامل نبودند و این اصل عقلی، اولی است که هر عاقلی بدان قائل است و اگر کسی بخواهد به‌عنوان مربی به آموزش امری اقدام کند، اصل عقل ایجاب می‏کند که خودش عامل بدان باشد.

در سوره مبارکه ملک می‏خوانیم که دوزخیان در پاسخ فرشتگان می‏گویند: «لوکنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر» (اگر ما در دنیا رسولان را در نصایح و مواعظشان اطاعت کرده بودیم و یا حجت حق آنان را تعقل می‏کردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودانه معذب نمی‏شدیم) (ملک،10).

در این آیه شریفه منظور از سمع، استجابت دعوت رسولان و التزام به‌مقتضای سخن ایشان است که خیر‌خواهان امین‏اند و منظور از عقل، التزام به‌مقتضای دعوت به‌حق ایشان است تا آن را تعقل کنند و با راهنمایی عقل بفهمند که دعوت ایشان، حق است و باید انسان در برابر حق خاضع شود» (طباطبایی،1363، 19،592)؛ لذا اگر کفار به‌مقتضای عقل خویش عمل کرده بودند و دعوت پیامبران را اجابت می‏کردند، می‏توانستند از عاقبت خطرناک خویش نجات یافته و به بهشت و رضوان الهی، یعنی هدف نهایی تربیت نائل شوند و علت انحراف آنها از هدف، عدم رعایت اصل عقل بوده است و باز هم علت بی‏اعتنایی به نماز و عبادت خدای تعالی، نداشتن عقل یا به‌عبارت‌دیگر، عدم رعایت مقتضیات عقل از سوی کافران قلمداد می‏شود و می‏فرماید: «و اذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزوا ولعبا ذلک بانهم قوم لایعقلون...» (اینان وقتی شما اذان می‏گویید، آن را وسیله تفریح خود گرفته و بازیچه‏اش می‏پندارند و این برای این است که مردمی بی‏خردند) (مائده، 58).

علامه طباطبایی در مورد غفلت سبک شمردن نماز به‏وسیله اینان می‏نویسند: «صدور استهزا از آنان و به مسخره گرفتن نماز و اذان برای این است که آنان مردمی سبکسر و بی‌عقل‌اند و نمی‏توانند از نظر تحقیق به این اعمال دینی و عبادت‌هایی که عبادت حقیقی‏اند بنگرند و فواید آنها را که همانا نزدیکی به خدای تعالی و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است درک کنند» (طباطبایی،1363، 6،49)

همچنین خداوند متعال، هدف از ذکر نشانه‏ها و تبیین آیات خلقت را ایجاد تعقل یا به‌عبارت‌دیگر، استخدام نیروی عقل انسان در راستای رسیدن به اهداف تربیتی می‏داند و می‏فرماید:

«... و کذالک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون... » (خدا آیات خود را برای شما بدین‌گونه روشن بیان کند، باشد که خردمند شوید) (بقره، 242). «... قد بینا لکم الایات لعلکم تعقلون...». (ما آیات و ادله قدرت خود را برای شما بیان کردیم تا مگر فکر و عقل به‏کار بندید) (حدید، 17). ... «و کذالک نفصل الایات لقوم یعقلون...» (ما این‌طور آیات را برای مردمی که تعقل می‏کنند توضیح می‏دهیم )(روم، 28).

عقل به‌مثابه قوه تمیز بین خیر، شر و خطا و صواب باید در سرتاسر جریان تربیت به‏عنوان اصلی ضروری و اجتناب‏ناپذیر مدنظر قرار گیرد و هر فعالیت، هدف واسط، روش و وسیله‏ای باید با این محک سنجیده شود و اگر این بار عقلانی بود و ما را در رسیدن به هدف نهایی تربیت کمک کرد، آن را انتخاب کرده و در غیر این صورت به کنار نهاد؛ لذا در گزینش هدف باید اصل عقل را مدنظر قرارداد و نمی‏توان هدفی را برگزید که به لحاظ عقلانی قابل دفاع نباشد. روش‌های تربیتی نیز باید از اصل عقل تبعیت کنند و لذا متربی باید امکان تجزیه‌وتحلیل مطالب را بر اساس ملاک‌های عقلانی داشته باشد. ‌علاوه اصل عقل فقط ناظر به سنین جوانی و بزرگسالی نیست و حتی در سنین کودکی نیز باید مقدمات استدلال و تشخیص خیر از شر را به مدد ارائه دلایل و شواهد به کودک آموخت.

عدالت

مساوات و برابری و قرار دادن هر چیز در جا و مرتبه خاص خویش، ازجمله اصولی است که در تربیت، الزامی و اجتناب‏ناپذیر است. راغب در بیان معنای عدل می‏نویسد: «لفظی است که در حکم و معنی، مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن معنی عدل به مساوات، در آن مورد هم به‏کار می‏رود (راغب،1361، 2،765). مرحوم علامه طباطبایی نیز عدالت را به معنای التزام به حدوسط و عدم انحراف از آن تعریف کرده‏اند. (طباطبایی،1363، 12، 437)؛ لذا در این نوشته، اصل عدل به معنای رعایت تعادل و مساوات و عدم افراط‌وتفریط در نظر گرفته شده است.

در تربیت اسلامی برای اینکه بتوانیم متربی را به هدف نهایی تربیت برسانیم باید در تعیین اهداف واسطه‏ای و گزینش روش‌ها و محتوای تربیتی از مسیر عدالت خارج نشویم و به ورطه افراط‌وتفریط نیفتیم. عدل از جمله صفات مربی در نظام تربیت اسلامی است و مربی بدون رعایت اصل عدل نمی‏تواند مربی به معنای واقعی کلمه باشد؛ همان‌گونه که خداوند تبارک‌وتعالی به‏عنوان مربی اصلی آدمیان می‏فرماید: «و لا یظلمون فتیلا» (خداوند به‏قدر باریک رشته‏ای که میان هسته خرماست ظلم نمی‏کند)؛ (اسراء، 71). یعنی اینکه عدل در کار خداوند ـ تربیت انسان ـ اصلی حتمی و ضروری است و به‌ هیچ‌وجه احتمال تخطی از آن وجود ندارد؛ لذا تربیت اسلامی باید این اصل را سرلوحه کار خویش قرار دهد. کما اینکه هدف از ارسال رسل نیز قیام به عدالت بوده است و خداوند خطاب به پیامبر می‏فرماید: «اعلام کن که من برای برپاداشتن عدالت و پرهیز از ظلم مأموریت یافته‏ام» در قرآن کریم چنین می‏خوانیم: «... و قل امنت بما انزل الله من کتاب و امرت لاعدل بینکم» (به امت بگو که من به کتابی که خدا فرستاد (قرآن) ایمان آورده‏ام و مأمورم که میان شما به عدالت حکم کنم) (شوری، 15).

در تربیت اسلامی، یکی از اهداف واسطه‏ای مهم، رسیدن به تقوی است. رعایت اصل عدل باعث می‏شود که انسان به این هدف نزدیک‌تر شود و بدین‌وسیله در مسیر رسیدن به هدف نهایی تربیت گامی به جلو بردارد. در سوره مبارکه مائده چنین آمده است: «اعدلوا هواقرب للتقوی» (عدالت ‌پیشه کنید که عدالت به تقوی نزدیک‌تر است) (مائده، 8). لذا می‏توان از عدالت‌پیشگی، به‌عنوان اصلی برای دستیابی به تقوی استفاده کرد. عدالت‌پیشگی روش و طریق رسیدن به تقوی را نشان می‏دهد و باید بر فعالیت مربی و متربی حاکم باشد. از سوی دیگر، برای رسیدن به عدالت و به‌عبارت‌دیگر برای رعایت اصل عدالت و قراردادن هر چیز در جای خاص خویش باید از هوای نفس و خواهش‌ها و تمایلات نفسانی پرهیز کرد؛ زیرا اینها منافی اصل عدالت است و تحقق اهداف را دستخوش تهدید می‏کند. در سوره نساء چنین آمده است: «فلا تتبعوا الهوی ان تعدلو...» (پیروی هوا مکنید که ترس آن هست که از حق عدول کنید و منحرف شوید) (نساء، 135).

روشن است که انحراف از اصل عدل، دستیابی به تقوی و هدف نهایی تربیت را دچار مخاطره می‏کند. پس برای رعایت اصل عدل نیز مقدماتی لازم است، ازجمله پرهیز از دشمنی و خصومت، متابعت هوای نفس و... . خداوند متعال برای تبیین آثار عدل در زندگی انسان و آثار وجودی آن در نفس متربی، دو فرد را با هم مقایسه می‏کند. این مقایسه در آیه 76 سوره مبارکه نحل چنین صورت گرفته است:

«و ضرب الله مثلاً رجلین احدهما ابکم لا یقدر علی شی‏ء و هو کَلٌّ علی مولیه اینما یوجهه لایأت بخیر هل یستوی هو و من یأمر بالعدل و هو علی صراط مستقیم...» (خدا مثالی می‏زند، دو مردی که یکی‌شان لال است و به هیچ‌چیز توانایی ندارد و سربار مولای خویش است که هر جا فرستندش سودی نیارد. او با کسی که به عدالت فرمان دهد و به راه راست رود چگونه برابر تواند بود؟) (نحل، 76).

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می‏نویسد «... احدها ابکم لایقدر علی شی‏ء» (یکی گنگ است که قادر بر هیچ‌چیز نیست و از اینکه سخنان دیگران را بفهمد یا با دیگران سخن گوید محروم است، چون نه می‏شنود و نه می‏تواند حرف بزند و اگر در حالش دقت شود، از هر فضیلت و مزیتی که انسان آن را از راه گوش که وسیع‌ترین حواس بشری است، کسب می‏کند، محروم است)...جمله لایقدر علی شی‏ء، یعنی به هیچ‌چیزی قادر نیست؛ یعنی کارهایی را که غیرابکم (فرد دیگر) می‏تواند بکند از وی قابل صدور نیست؛ و بار عیال کسی است که امور وی را تدبیر می‏کند. فرد دیگر بجز این صفات، دارای صفاتی است یعنی توانایی و قدرت بر انجام دادن کارهایی دارد و همچنین یک صفت مهم دیگر، یعنی عدالت را دارد و می‏فرماید: «آیا این (ابکم) با کسی که امر به عدالت می‏کند برابر است...». آری از اوصاف مرد دومی، وصفی را ذکر کرد که آخرین درجه کمال است و یک فرد غیرابکم ممکن است به آن درجه برسد که هم خود را به آن بیاراید و هم دیگران را از آن برخوردار کند و آن عبارت است از: عدالت که معنایش التزام به حدوسط و از آن منحرف نشدن است؛ زیرا کسی حقیقتاً امر به عدل می‏کند و می‏تواند بکند که خودش عادل بوده باشد و صلاح و سداد در دلش جای گرفته باشد. آنگاه از دلش به‌ظاهر بدن و اعمال بدنی‏اش سرایت نموده، گفتار و کردارش بر میزان عدل استوار شود. از آنچه گفته شد به‏دست می‏آید که مقصود از عدالت آن‌طور که عرف از آن می‏فهمد، یعنی عدالت در رعیت و زیر دست نیست؛ بلکه مقصود مطلق، اجتناب از افراط‌وتفریط است. هرچند در اعمال شخصی، این شخص همواره بر صراط مستقیم است و در اعمالش بر طبق فطرت انسانی مشی می‏کند (طباطبایی،1363، 12، 437).

همان‌گونه که از تفسیر این آیه برمی‏آید، اصل عدل، اصلی است که اگر از سوی مربی و متربی مورد توجه قرار گیرد، آنها می‏توانند به هدف اصلی خلقت، یعنی تقوی و هدایت دست یابند. این اصل را باید هم در تعیین اهداف واسط تربیت و هم در روش و محتوای آن مورد توجه قرار داد؛ به‌عنوان‌مثال، رعایت اعتدال در تعیین اهداف واسطه‏ای تربیت، اصل است و نباید هیچ هدفی را به دلیل هدفی دیگر مورد بی‌توجهی قرارداد و هر جنبه‏ای باید به‌اندازه‌ای که استحقاق دارد، مورد‌توجه و عنایت قرار گیرد. در روش آموزش نیز اصل عدل، کاربردی وسیع و همه‌جانبه دارد. علاوه بر این، اصل عدل را باید در سنین و مقاطع مختلف تربیت موردتوجه قرارداد و نمی‏توان گفت که رعایت عدالت در یک مقطع، ضروری است و در مقطع دیگر، چندان ضروری نیست.

کمال‌جویی

انسان موردنظر تربیت اسلامی، همواره در حال تلاش و فعالیت و در تکاپوی پیشرفت به‌سوی هدفی است که آن هدف، رسیدن به مقصدی است که خدای تعالی از خلقت انسان اراده کرده است. هدف مذکور، گاه به‌عنوان هدایت و رشد و گاه به‌عنوان قرب و رضوان و گاه طهارت و حیات طیبه، تقوی و عبادت و عبودیت معرفی شده است» (باقری،1370، 59-64). رسیدن به این هدف آرمانی، مظهر رشد و کمال در انسان است؛ لذا هر امر و فعالیتی تنها در صورتی با ارزش است که به انسان در طی این طریق کمک کند و او را در برداشتن گام‌هایی چند در رسیدن به این مقصود یاری رساند. این اصل در تعیین اهداف و روش‌های تربیتی، نقش محوری و کانونی را ایفا می‏کند و ملاک و مناط انتخاب است. در سوره مبارکه انشقاق، مقصد تلاش و فعالیت انسان، ملاقات پروردگار، یعنی کسب ویژگی‌هایی که انسان را شایسته نزدیک شدن به پروردگار می‏سازند ـ معرفی شده است. در این رابطه چنین می‏خوانیم: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» (هان ای انسان، تو در راه پروردگارت تلاش می‏کنی و بالاخره او را دیدار خواهی کرد) (انشقاق، 84).

در ترجمه تفسیر المیزان درباره این آیه شریفه چنین نوشته شده است: «... کدح، تلاش نفس است در انجام دادن کاری تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان شود؛ بنابراین در این کلمه، معنای سیر هم خوابیده... جمله فملاقیه عطف است بر کلمه کادح و با این عطف بیان کرده که هدف نهایی این سیر و سعی و تلاش، خدای سبحان است. البته بدان جهت که دارای ربوبیت است؛ یعنی انسان بدان جهت که عبدی، مربوب و مملوک مدبر و در حال تلاش به‏سوی خدای سبحان است، دائماً در حال سعی و تلاش و رفتن به‏سوی خدای تعالی است، بدان جهت که رب، مالک و مدبر اوست» (طباطبایی،1363، 20، 401).

لذا ازجمله خصایص اصلی انسان موردنظر اسلام، سیر و تلاش و حرکت به‏سوی خالق است و این تلاش باید به‌عنوان یک اصل در تربیت اسلامی همواره مدنظر باشد و در اهداف، روش‌ها و مراحل گوناگون تربیت به‌عنوان اصلی اجتناب‏ناپذیر مورد‌توجه و ملاحظه قرار گیرد.

کمال موردنظر اسلام در رسیدن به هدف غایی تربیت، نهفته و کسی که در تلاش و تکاپو برای ملاقات پرودگار خویش است، مایل به رسیدن به کمال یا آخرین مرتبه وجود متصور برای نوع انسان است. هدایت به‌عنوان هدف غایی، گاه در قرآن با واژه رشد بیان می‏شود. رشد در فرهنگ قرآن به معنای توسعه و نمو به کار نرفته؛ بلکه به مفهوم هدایت استعمال شده است» (باقری،1370، 60). در ذیل به چند مورد در کاربردهای واژه رشد در قرآن اشاره می‏کنیم:

اصحاب کهف از بیم دشمن در غار کوه پنهان شدند و گفتند: «... ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئی لنا من امرنا رشدا» (از درگاه خدا مسألت کردند که بارالها تو در حق ما به لطف خاص خویش رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایت کامل مهیا ساز) (کهف، 10).

از این آیه شریفه نتیجه گرفته می‏شود که اصحاب کهف، رسیدن خویش را به کمال مطلوب با واژه رشد بیان کرده و از خداوند خواستار رشد و هدایت شده‏اند و همچنین اینکه رشد و هدایت انسان به‏دست خداست و در جهت او و لذا برای رسیدن به کمال نهایی باید به سوی فرمان حضرت حق شتافت و از آنها پیروی کرد.

هدایت و رشد، آخرین مرحله کمال انسان است؛ علاوه بر این، انسان نیز مایل و در جستجوی دستیابی بدان است. در غیر این صورت، هدایت و رشد نمی‏توانست به عنوان هدفی آرمانی مطرح باشد؛ به‏عبارت دیگر، راهنمایی به رشد، تنها در صورتی به نتیجه مطلوب می‏انجامد که فرد در خود، کشش درونی به رشد و خدای تعالی احساس بکند. مومن آل فرعون در پاسخ به این میل خدادادی انسانها می‏گوید: «و قال الذی امن یا قوم اتبعون اهدکم سبیل الرشاد» (آنکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم مرا پیروی کنید تا شما را به راه رشد هدایت کنم) (مومن، 38). سبیل رشاد، راهی است که سلوک آن، آدمی را به‌ حق می‏رساند و به سعادت منتهی می‏شود و کلمه هدایت در اینجا به معنای نشان دادن راه بوده است.

میل به رشد، گرایش درونی اصیل و پایدار در وجود انسان است؛ به‏گونه‏ای که خداوند می‏فرماید: «در صورتی که بندگان مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند، راه رشد ایشان هموار خواهد شد و به کمال مطلوب مورد‌نظر خویش که هدف نهایی تربیت است، نائل خواهند شد». در آیه 186 سوره مبارکه بقره، دعا و درخواست از خدا، مشروط بر اینکه با ایمان و اجابت دعوت خدا همراه باشد، می‏تواند زمینه‌ساز رشد انسان بشود. در این آیه چنین می‏خوانیم:

«... و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوالی و لیؤمنوابی لعلهم یرشدون» (چون بندگان من از تو سراغ مرا گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعوت‌کنندگان را اجابت می‏کنم البته در صورتی که مرا بخوانند پس باید آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند) (بقره، 186).

در مورد لعلهم یرشدون از امام صادق (ع) در مجمع‌البیان نقل شده که فرموده‏اند: «شاید یا اعتقاد به‌ حق برسند و به‏سوی آن راه یابند» (طباطبایی،1363، 2، 62)؛ یعنی همان مطلبی که تحت‌عنوان کمال و رشد از آن نام برده می‏شود و انسان مایل به دستیابی بدان است. در سوره مبارکه حجرات نیز در وصف پیامبران چنین آمده است: «اولئک هم الراشدون» (اینان به حقیقت اهل صواب و هدایت‌اند) (حجرات، 7).

با توجه به آنچه گفته شد، نتیجه می‏گیریم که میل به رشد و کمال در انسان، میل اصیلی است و او همواره درصدد و تکاپوی دستیابی بدان است و در تربیت اسلامی، این میل و گرایش اصیل باید همواره مورد‌توجه قرار گیرد. هرگاه این اصل بنیادین به فراموشی سپرده شود، نظام تربیت اسلامی دچار سردرگمی و ابهام می‏شود و به بیراهه رهسپار خواهد شد و یا از هدایت و راهنمایی این میل اصیل به‏سوی آنچه بدان گرایش دارد، بازخواهد ماند. به‏کارگیری این اصل در تعیین اهداف واسطه‏ای به این صورت است که هیچ هدفی را نمی‏توان بدون توجه به این میل و گرایش تعیین کرد و هر هدفی را باید به‌عنوان گام و پله‏ای در مسیر حرکت و تلاش برای هدف اصلی تربیت تلقی کرد و نه هدف نهایی؛ لذا مربی و متربی در هیچ مرحله‏ای احساس آرامش و سکون نخواهند داشت تا اینکه به مرحله نهایی کمال برسند؛ به‌علاوه این اهداف باید دارای انعطاف‏پذیری بوده و بتوان آنها را با توجه به مراحل رشد متربی تغییر داد تا راه صعود وی به مراحل و مدارج ترقی هموار شود. در روش تربیت نیز باید کمال‏جویی و رشد‌طلبی انسان، مدّنظر باشد و مربی این میل و گرایش اصیل را از نظر دور ندارد؛ لذا در روش تربیت باید به دنبال کشف زمینه‏هایی بود که این میل و گرایش را بیدار کنند.

پیشنهاد‌ها و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی

به‌منظور پيشگيري و كاهش آسیب‌های اجتماعی در فضای مجازي، راهكارهايي مطرح ‌شده‌اند كه در صورت اجراي به‌موقع و مناسب می‌توانند ثمربخش واقع شوند:

  1. با توجه به اینکه بیشتر استفاده‌کنندگان از فضای مجازی، نوجوانان و جوانان هستند، فرهنگ‌سازی برای کاهش پیامدهای آن، ضروری است؛ لذا اطلاع‌رسانی، آموزش نحوه استفاده صحیح از این فناوری می‌تواند مؤثر واقع شود؛
  2. استفاده از ظرفیت‌هایی همچون رسانه‌های دیداری و شنیداری، روزنامه‌ها، مجلات و نشریات برای نهادینه شدن فرهنگ سایبری؛
  3. برگزاري جلسات آموزشي از سوي مصادر امور فرهنگي، به‌منظور آشنا نمودن و اطلاع‌رسانی به والدين در مورد فناوری‌های جديد، به‌ویژه اينترنت و شبکه‌های اجتماعي مجازی؛
  4. برگزاري کلاس‌های آموزشي در مدارس جهت آگاهي دادن به نوجوانان و جوانان در مورد مزايا و معايب فناوری‌های جديد و نحوة استفادة صحيح از آنها؛
  5. تشویق به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی و تقویت این‌گونه رفتارها توسط والدین؛
  6. وضع قوانين سخت‌گیرانه‌تر جهت برخورد با مجرمان جرائم اينترنتي و اجرايي نمودن اين قوانين؛
  7. آگاهي و هوشياري بيشتر پليس سايبري در مورد انواع جديد جرائم رایانه‌ای و اقدام در جهت ناکارآمد كردن دسیسه‌های دشمنان در اين زمينه؛
  8. پخش آگهی‌های آموزنده از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در راديو و تلويزيون در جهت افزايش آگاهي خانواده‌ها دربارة خطرات ناشي از اينترنت؛
  9. گذراندن اوقات بيشتري با فرزندان در فضاي بيرون از خانه به‌طوری ‌که فرزندان از نظر عاطفي، احساس خلأ نكنند و جهت جبران اين كمبود به فضاي مجازي پناه نبرند؛
  10. پخش برنامه‌های كوتاه آموزشي درباره مزايا و معايب اينترنت از زبان ورزشكاران و هنرمندان محبوبي كه عموماً جوانان آنها را الگوي خود قرار می‌دهند؛
  11. طراحي بازی‌های رایانه‌ای به‌گونه‌ای كه در آنها انواع خطرات موجود در فضاي مجازي و راهكارهايي جهت آشنايي و مقابله با آنها تعبيه شده است؛
  12. طراحي و تدوين بخشي در کتاب‌های درسي در ارتباط با آشنايي دانش‌آموزان با فناوری‌های جديد، اينترنت و خطرات بالقوه آنها؛
  13. ساخت و پخش فیلم‌ها و سریال‌هایی با موضوع اينترنت و مزايا و معايب آن؛
  14. استفاده از آموزه‌های ديني، ازجمله امربه‌معروف و نهي‌از‌منكر به‌عنوان نوعي كنترل اجتماعي توسط هر شخص؛
  15. هنجارسازی‌های مثبت و ترويج فرهنگ استفاده از اينترنت و فضاي مجازی؛

جمع‌بندی

تعلیم‌وتربیت در زندگی بشر، مهم‌ترین و اساسی‌ترین جنبه زندگی است؛ به‌گونه‌ای که هرگونه انحراف در آن، باعث انحراف در همه امور زندگی می‌شود. توانایی‌های انسان در زندگی بروز و ظهور پیدا می‌کند و انسانیت انسان تحقق می‌یابد. در اسلام به این موضوع مهم توجه بسیار شده و قواعد مناسبی برای رشد انسان تعیین شده است.

در زمان حاضر که عصر اطلاعات و عصر استفاده از رايانه و شبکه‌هاي مبتني بر آن است، عصري که سرعت، دانش و مديريت پويا حرف اول را مي‌زند، شناخت فن‌آوری‌های نوين و استفاده به‌موقع و صحيح از آن، برای تربیت صحیح، لازم و ضروری است.

در این مقاله با بررسی آموزه‌های دینی تعلیم‌وتربیت، تأثیرات و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را موردپژوهش قرار دادیم. برای تحقق این مهم، ابتدا اهمیت و پیشینه تحقیق را بیان نموده و پس از آن به تبیین ویژگی‌های فضای مجازی پرداختیم. از مهم‌ترین ویژگی‌های فضای مجازی می‌توان به «سریع شدن فضا، فراگیری، قابلیت دسترسی دائم، فرامکانی و فرازمانی، جهانی بودن و چندرسانه‌ای بودن» اشاره نمود.

در ادامه، به بررسی مؤلفه‌های تعلیم‌وتربیت اسلامی، نظیر شرافت و کرامت انسان، اختیار و مسئولیت انسان، تعقل و تفکر، عدالت و کمال‌جویی پرداختیم.

در پایان نیز پیشنهاد‌ها و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را مطرح نمودیم.

 

منابع

* قرآن کریم.

  1. ابري، انسيه؛ «فضاي مجازي عرصه ظهور خلاقيت»؛ اولين كنفرانس ملي خلاقيت‌شناسي مهندسي و مديريت نوآوري ايران، 1387.
  2. احمدی، احمد؛ اصول و روش‌های تربیت در اسلام؛ واحد انتشارات بخش فرهنگی دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، چاپ دوم، 1368.
  3. اکبری، ابوالقاسم و مینا اکبری؛ آسیب‌شناسی اجتماعی، تهران: انتشارات رشد و توسعه، 1390.
  4. باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی؛ انتشارات مدرسه، چاپ دوم، 1370.
  5. برگر، پترل و توماس لوکمان، ساخت اجتماعی واقعیت (رساله‌ای در جامعه‌شناسی شناخت)؛ ترجمه فریبرز مجیدی، تهران: اندیشه‌های عصر نو، ۱۳۷۵.
  6. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن؛ ترجمه سید‌غلامرضا خسروی‌حسینی؛ جلد 1 و 2، کتاب‌فروشی مرتضوی، 1361.
  7. زنجانی‌زاده، هما؛ «بررسی تأثیر اینترنت بر ارزش‌های خانواده در بین دانش آموزان»؛ مجله انجمن جامعه‌شناسی ایران، دوره ششم. شماره 2، 1384.
  8. ستار‌زاده، داوود؛ «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد به اینترنت و پیامدهای آن»؛ فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی، شماره چهاردهم، 1386.
  9. صبوری خسروشاهی، حبیب؛ بررسی آسیب‌های اجتماعی اینترنت؛ دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1386.
  10. طباطبائی، علامه محمدحسین() تفسیر المیزان؛ ترجمه غلامرضا خسروی‌حسینی، جلد اول، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، 1363.
  11. عاملی، سعیدرضا و حسین حسنی؛ «دو فضایی شدن آسیب‌ها و ناهنجاری‌های فضای مجازی: مطالعه تطبیقی سیاست‌گذاری‌های بین‌المللی»؛ فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره پنجم، شماره اول، 1391.
  12. عاملی، سعیدرضا؛ «جزوه کلاسی درس مطالعات فضای مجازی»؛ مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات فرهنگی و رسانه، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۹۱.
  13. عاملی، سعیدرضا؛ «رویکرد دو فضایی به آسیب‌ها، جرائم، قوانین و سیاست‌های فضای مجازی»؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۰.
  14. كشتي آراي، نرگس و اكرم اكبريان؛ «عصر مجازي و چالش‌های پيش‌رو»؛ اولين كنفرانس بین‌المللی شهروند مسئول، 1390.
  15. ياسمي‌نژاد، عرفان و دیگران؛ «فضاي مجازي، امنيت اجتماعي، راهبردها و استراتژی‌ها»؛ همايش ملي صنايع فرهنگي و نقش آن در توسعة پايدار، 1391.
  16. Ali A. Jalali, “The Effect of New Technology on Education for the Twenty First Century”, The fifth UNISCO-ASEID Conference, Bangkok, Thailand, December, 1999, 1999.

 

 

----------------------------------------------------

پی‌نوشت‌ها:

[1] Alvin Toffle (1928)

[2] آلوین تافلر معتقد است که جوامع بشری تاکنون دو دورة (انقلاب) کشاورزی و صنعتی را پشت سر گذاشته و هم اکنون در اواخر عصر فراصنعتی یا عصر اطلاعات که بر پایه الکترونیک و رایانه‌هاست، قرار دارند. وقتي الوين تافلر در كتاب «موج سوم» عصر اطلاعات را در زمان اوج عصر صنعتي به عنوان موج جديد مطرح كرد و آن را تغيير اساسي جهان برشمرد، كسي فكر دولت الكترونيكي، آموزش الكترونيكي، تجارت الكترونيكي، بانكداري الكترونيكي و ايجاد ميليونها شغل جديد را در اين زمينه نداشت؛ اما گذشت زمان نشان داد كه توسعه فن‌آوري اطلاعات از تخيل تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نويني قرار داد كه در آن، تحولات عظيمي در حال انجام است. مسلماً عصر دانش يا عصر اطلاعات كه يكي از نمادهاي فيزيكي آن، اينترنت است، به سرعت در حال گسترش بوده و پتانسيلهاي نهفته در آن هنوز به‌طور وسيعي در اختيار بشر امروز قرار نگرفته است و علاوه برآن، هنوز از آنچه وجود دارد نيز به نحو بهينه‌اي استفاده نمي‌شود.

[3] Cyberspace

[4] William Ford Gibson (1948)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

یافته های پژوهش مدل فعالیت‌های معلمان را در دو بخش آمادگی و اصلی نشان می‌دهد. فعالیت های آمادگی اشاره به اقداماتی دارد که قبل از شروع امر تدریس لازم است معلم آن ها را انجام دهد که خود به دو بخش فعالیت های شناختی و عملی تقسیم می شود. بخش دوم شامل فعالیت های اصلی معلم است که چهار بخش را در بر می گیرد: انتقال مبانی، کاربرد روش ها، جهت گیری جریان تربیت در راستای رسیدن به اهداف و در نهایت ارزشیابی.
نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و ...
راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...
میزان تأثیر وراثت و ژنتیک در تربیت

میزان تأثیر وراثت و ژنتیک در تربیت

اینکه گاهی مسئله جبر پیش می‌آید و فرد خویش را در فلان مسئله محکوم می‌داند و به واسطه توارث توان مقابله‌ای با آن نمی‌بیند، همگی از مسائلی است که می طلبد میزان تأثیر ژنتیک و وراثت را مورد بررسی قرار دهیم.
Powered by TayaCMS