ارتباط بین هوش معنوی، آگاهی و گرایش‌های عرفانی

ارتباط بین هوش معنوی، آگاهی و گرایش‌های عرفانی

زهره لطیفی*؛ عظیمه عبداللهی*؛ حمیدرضا صادقی* و نسیم استکی آزاد*

چکیده

هدف پژوهش حاضر؛ بررسی ارتباط بین هوش معنوی؛ بررسی سطح آگاهی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب در دانشجویان بوده است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این تحقیق کلیه دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1390ـ1391 در دانشگاه‌های اصفهان، صنعتی و پیام نور استان اصفهان هستند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده است. حجم نمونه متشکل از 200 نفر شامل 100 دختر و 100 پسر بوده است. برای جمع‌آوری اطلاعات از سه پرسشنامه: سنجش هوش معنوی، آزمون خود ساخته بررسی آگاهی و گرایش دانشجویان در مورد عرفان‌های کاذب و عرفان حقیقی و نوع مطالعات دانشجویان مربوط به عرفان استفاده شده است. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t و r نشان داد که بین نمره هوش معنوی و گرایش به عرفان حقیقی و همچنین بین هوش معنوی و آگاهی از عرفان، همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. میزان گرایش دانشجویان به عرفان حقیقی بیشتر از عرفان‌های کاذب است. هرچه میزان سن شرکت‌کنندگان افزایش یافته، گرایش آنان به عرفان حقیقی بیشتر و در مقابل گرایش آنان به عرفان‌های کاذب کاسته شده است .بین میزان آگاهی و گرایش دانشجویان دختر و پسر نسبت به عرفان حقیقی (اسلامی) تفاوت معناداری وجود ندارد. میزان شناخت کتاب‌های عرفان حقیقی و عرفان کاذب در بین دانشجویان پسر بیشتر از دختر است. بنابر نتایج بدست آمده از این تحقیق کمک به دانشجویان برای بالابردن هوش معنوی موجب کاهش گرایش آنان به عرفان‌های کاذب خواهد بود.

واژگان کلیدی: هوش معنوی، عرفان، دانشجویان، عرفان، معنویت.

مقدمه

در دو دهه اخیر گرایش به معنویت در جهان با رشد چشمگیری روبرو بوده است و جامعه ما نیز شاهد یک گرایش رو به رشد، به‌خصوص در میان جوانان به‌سوی علوم باطنی و ماورایی جهت رسیدن به معنویت، الهام، شهود و اشراق رخ داده است. مرور متون علمی غرب نشان می‌دهد اندیشه‌ورزان مادی‌گرا به‌جای بازگشت به فطرت و سیراب کردن تشنگان با زلال معنویت الهی، تلاش وسیعی برای پاسخگویی به این نیاز بشر با تبلیغ و ترویج معنویت سکولار به‌عمل آورده‌اند. پیامد این اقدام ظهور گروه‌ها و فرقه‌های متعدد معنویت‌گرا و عرفان‌گرا بود که متأسفانه بسیاری از آنها در کشور ما نیز فعالیت می‌کنند. عرفان و معنویت پوششی است که این مدعیان دروغین به آن تمسک جسته و با فریب و نیرنگ، گروه‌هایی از جوانان و نوجوانان کشور اسلامی ما را جذب و از اسلام ناب دور کرده‌اند(شریفی، 1389). عدم شناخت صحیح از عرفان اسلامی سبب شده تا برخی دانشجویان به عرفان کاذب روی بیاورند. البته عرفان‌های کاذب یک معضل جهانی است که در تمام کشور‌ها وجود دارد و در نخستین گام، جوانان را تهدید می‌کند. یکی از اهداف عرفان‌های کاذب، ترویج لاابالی‌گری و بی‌قیدی در جامعه به‌ویژه میان جوانان است. از طرف دیگر ایمونز(2000) هوش‌معنوی را مجموعه‌ای از توانایی‌ها برای بهره‌گیری از منابع دینی و معنوی و تجربیات عرفانی عنوان کرده است. هوش‌معنوی فهم مسائل دینی و استنباط‌های درست فقاهتی را تسهیل کرده و می‌تواند در فهم مسائل اخلاقی و ارزشی افراد را یاری کند(عبدالله‌زاده، 1386). هوش‌معنوی سازه‌های هوش و معنویت را در یک سازه ترکیب کرده است؛ در حالیکه معنویت، جست‌وجو برای یافتن عناصر مقدس(کوین، کینگ و هال، 2011)، معنایابی، هشیاری بالا و تعالی(وگان، 2003) است، هوش‌معنوی شامل توانایی برای استفاده از این منابع است که می‌تواند کارکرد و سازگاری فرد را پیش‌بینی کند. هوش معنوی زیربنای باورهای فرد و نقشی است كه این باورها و ارزش‌ها در كنش‌های فرد ایفا می‌كند(ناسل، 2004). سانتوس(2006) معتقد است هوش‌معنوی در مورد ارتباط با آفریننده جهان است.

در قرون اخیر، واژه و تأثیر عرفان و معنویت در درمان و پیشینه پژوهشی مربوط به آن به صورت‌های مختلفی طرح و بحث شده است. در این میان، گروهی از نویسندگان و روان‌شناسان به مطالعه مفهوم عرفان و حالات معنوی پرداخته و برآن بوده‌اند که آنها را تعریف کنند: تاسی (2003)، زوهار و مارشال(2000) وگان(1998)، الکینز، هلدستورم، هاگز، لیف، ساندرز و ماری(2002) و اسمیت(2005) از جمله این افراد به حساب می‌آیند. بررسی‌های مختلف نشان داده‌اند که میان معنویت و هدف زندگی(سیان، کتی، سوسان، روزنتال، جول و دنیس، 2006)، معنویت و رضایت از زندگی و سلامت (باقری، فریبرسا، اکبری‌زاده و حاتمی، 2010) و افسردگی کمتر(برزونسکی، 2000) همبستگی وجود دارد. ویگلزورث[1] در سال 2004 با تحقیق بر روی 5490 نفر از مردم سرتاسر جهان نشان داد که همبستگی قوی بین عملکرد هوش‌معنوی و سن افراد وجود دارد.

اگرچه در ایران مطالعات مختلفی درخصوص عرفان‌های کاذب و نیز هوش‌معنوی صورت گرفته است که از جمله آنها می‌توان از تحقیقات فرامرزی، همایی و سلطان حسینی(1388) توکلی و امیری(1388) شریفی(1389) نام برد، اما در مورد ارتباط بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان تحقیقات کمی گزارش شده است. در مطالعاتی مشابه؛ پیروز (1385 ) در پژوهشی تحت عنوان انسان، اومانیسم و عرفان اسلامی اظهار داشته است که؛ از دیدگاه اومانیست‌های تجددگرا، عرفان اسلامی در خدمت سلطه نظام‌های فئودالی و سرمایه‌داری بوده است و در ساختار نظام سیاسی و اجتماعی ایران آثار مخربی بر جای نهاده است. حاصل پژوهش جمالي(1375) اژدری فرد، قاضی، نورانی‌پور(1389) و نشان می‌دهد که آموزش عرفان و معنویت در افزایش سلامت‌روانی و بهبود عملکرد اجتماعی و کاهش افسردگی و اضطراب دانش آموزان مؤثر بوده است. غباری بناب و همکاران(1384) به‌منظور سنجش تجربیات معنوی، مذهبی و عرفانی در گروه‌های مختلف جامعه اقدام به طراحی و ساخت ابزاری معتبر بنام تجربه معنوی کردند، اما در مورد ارتباط بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان تحقیقات کمی گزارش شده است. در اکثر مطالعات یک رابطه مثبت بین باورهاي دینی و معنوی با سلامت روان افراد دیده شده است (براي مثال رجایی؛ بیاضی و حبیبی‌پور، 1388؛ برزونسکی، 2000 و اسمیت، 2005). علاوه براین بعضی از روان درمانگران سعی کرده‌اند تا از دین و معنویت در درمان اختلالات روان‌شناختی استفاده کنند، براي مثال درمان شناختی ـ هیجانی دینی (رجایی و همکاران، 1388) درمان انسانگرایانه و هستی‌گرا)[2]ماهرر[3]، 2008) و درمان مرجع‌محور[4](شفرنسکی[5]، 1996، وست 2000)، درمان عقلانی ـ هیجانی (نیلسون، جانسون والیس 2001) درمان شناختی(پروپست و شفرنسکی1996) و روان درمانی یکپارچه معنوي (پارگامنت، 2007) و (شهریار1379).

اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر در آگاهی یافتن از وضعیت هوش معنوی، میزان آگاهی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب و ارتباط آن در دانشجویان بوده است.

فرضیات تحقیق

  • آیا بین هوش معنوی با گرایش به عرفان رابطه وجود دارد؟
  • میزان آگاهی دانشجویان از عرفان اصیل اسلامی و عرفان‌های کاذب چقدر است؟
  • میزان گرایش دانشجویان به عرفان اصیل اسلامی و عرفان‌های کاذب چقدر است؟
  • دانشجویان تا چه حد قادر به تشخیص کتب عرفان اصیل اسلامی و عرفان‌های کاذب هستند؟

روش تحقیق

این پژوهش به‌صورت یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی انجام شده است. با توجه به هدف تحقیق که بررسی ارتباط بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب در دانشجویان بوده است از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده. جامعه آماری در این تحقیق کلیه دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1391-1390 در دانشگاه‌های اصفهان، صنعتی و پیام نور استان اصفهان هستند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده است. حجم نمونه متشكل از 200 نفر (بر اساس نتایج تحقیق مقدماتی و توان آزمون) شامل 100 دختر و 100 پسر بوده است. از بین پرسشنامه‌های تکمیل شده 29 پرسشنامه از دختران و 30 پرسشنامه از پسران به دلیل وجود نقص حذف گردید و تحلیل بر نتایج پرسشنامه‌های 71 دختر و 70 پسر انجام گرفته است.

اجرای پرسشنامه به‌طور تصادفی در دانشگاه‌های سراسری اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه جامع پیام نور انجام شد. محدوده سنی شرکت کنندگان بین 41-19 سال با میانگین 4/23 و ترم تحصیلی آنان از ترم 1 تا 12 متغیر بود. 3 نفر از شرکت کنندگان در مقطع ارشد و 138 نفر در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند. از بین شرکت کنندگان 71 نفر در رشته‌های علوم‌انسانی و70 نفر در رشته‌های فنی و مهندسی مشغول به تحصیل بودند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش شامل سه پرسشنامه به نام: 1. سنجش هوش‌معنوی؛ 2. آزمون خود ساخته بررسی آگاهی3. بررسی گرایش دانشجویان در مورد عرفان‌های کاذب، عرفان حقیقی و چگونگی مطالعات مربوط به عرفان است. پرسشنامه هوش‌معنوی (SQ) در سال 2009 توسط پارسیان و دونینیگ به‌منظور ارزیابی اهمیت معنویت در زندگی افراد و سنجش ابعاد مختلف آن ساخته شده است این پرسشنامه شامل 29 سوال و دارای چهار خرده مقیاس خود آگاهی(10عبارت)، اهمیت اعتقادات معنوی در زندگی(4 عبارت)، فعالیت‌های معنوی(5 عبارت)، نیازهای معنوی(9 عبارت) است. این مقیاس یک ابزار خود گزارش دهی است و آزمودنی باید در یک طیف لیکرت 4 درجه‌ای میزان موافقت و مخالفت خود را با هریک از عبارات آن مشخص سازد. ضریب پایایی آلفای کلی آزمون 94/0 و ضریب آلفای زیر مقیاس خود آگاهی 91/0؛ اهمیت اعتقادات معنوی در زندگی 91/0، فعالیت‌های معنوی80/0 و نیازهای معنوی89/0 گزارش شده است. نتایج حاصل از روش باز آزمایی نیز در یک فاصله 10 هفته‌ای هیچ تفاوت معناداری را بین نمرات مرتبه اول و دوم نشان نداد که این امر حاکی از پایایی مطلوب آزمون هوش معنوی است. اعتبار محتوایی آزمون توسط متخصصان تأیید شده است. اعتبار صوری پرسشنامه توسط 25 پاسخ دهنده تأیید شد و نتایج تحلیل عاملی نیز 4 عامل مجزای خود آگاهی، اهمیت اعتقادات معنوی در زندگی، فعالیت‌های معنوی، نیازهای معنوی را نشان داد که این مطلب حاکی از اعتبار سازه این ابزار است. پرسشنامه آگاهی از عرفان و گرایش به عرفان‌های کاذب و حقیقی (خودساخته) دارای 38 عبارت، شامل گزینه‌های خیلی‌زیاد=4، زیاد=3، متوسط=2، کم=1 است. 13 عبارت این پرسشنامه آگاهی دانشجویان در مورد عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب را سنجیده و 13 عبارت مربوط به گرایش به عرفان حقیقی و 13 عبارت مربوط به گرایش به عرفان‌های کاذب است. در بخش آخر تعدادی کتاب جهت اطلاع از نوع مطالعات و آگاهی دانشجویان از کتب مربوط به عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب گنجانده شده است. تجزیه و تحلیل یافته‌ها در این پژوهش از طریق نرم افزار SPSS و در سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است.

یافته‌ها:

جدول1. میانگین دو گروه دختر و پسر در آزمون هوش‌معنوی و زیر مقیاس‌های مربوطه.

متغیر

جنسیت

میانگین

انحراف معیار

t

سطح معناداری

هوش معنوی

پسر

دختر

61/93

32/93

813/12

471/11

142/0

142/0

887/0

887/0

زیر مقیاس خود آگاهی

پسر

دختر

57/31

72/30

754/4

382/4

108/1

108/1

270/0

270/0

زیر مقیاس اهمیت اعتقادات معنوی

پسر

دختر

44/13

96/12

535/2

266/3

984/0

984/0

327/0

326/0

زیر مقیاس فعالیت معنوی

پسر

دختر

77/17

25/18

486/3

471/3

823/0

823/0

412/0

412/0

زیر مقیاس نیازهای معنوی

پسر

دختر

74/30

39/31

558/3

503/3

096/1ـ

096/1ـ

275/0

275/0

همانطور که در جدول 1 مشاهده می‌شود: پسران در مقایسه با دختران میانگین بالاتری در هوش‌معنوی، زیر مقیاس خودآگاهی و زیر مقیاس اهمیت اعتقادات معنوی کسب کرده‌اند. از بین 4 خرده مقیاس هوش‌معنوی میانگین فعالیت معنوی و نیازهای معنوی در دختران بالاتر است. اگرچه تفاوت بین میانگین ها در هیچکدام از آنها معنادار نیست. (شرط همسانی واریانس در مورد تمام متغیرهای آزمون برقرار بوده است).

جدول2. میانگین دو گروه دختر و پسر در آزمون عرفان و زیر مقیاس‌های مربوطه.

متغیر

جنسیت

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معناداری

آگاهی از عرفان

پسر

دختر

51/33

24/32

581/7

31/9

891/0

892/0

375/0

374/0

گرایش به عرفان حقیقی

پسر

دختر

73/34

11/36

844/7

4/7

078/1ـ

077/1ـ

283/0

283/0

گرایش به عرفان کاذب

پسر

دختر

26/24

76/23

124/6

248/6

477/0

477/0

634/0

634/0

کتب مطالعه شده در زمینه عرفان کاذب

پسر

دختر

64/0

38/0

13/1

724/0

645/1

640/1

102/0

104/0

کتب مطالعه شده در زمینه عرفان حقیقی

پسر

دختر

24/2

59/1

312/2

729/1

896/1

892/1

060/0

061/0

همانطور که در جدول 2 مشاهده می‌شود: میانگین آگاهی از عرفان و گرایش به عرفان کاذب در بین پسران در مقایسه با دختران بالاتر است و گرایش به عرفان حقیقی در بین دختران در مقایسه با پسران بالاتر است. در زمینه مطالعه و شناسایی کتب با موضوع عرفان، میانگین کتب مطالعه شده در زمینه عرفان کاذب و کتب مطالعه شده در زمینه عرفان حقیقی در پسران در مقایسه با دختران بالاتر است. اما به‌رغم تفاوت‌های گفته شده؛ فقط تفاوت بین میانگین‌ها در تعداد کتب مطالعه‌شده در زمینه عرفان کاذب و کتب مطالعه شده در زمینه عرفان حقیقی البته با اغماض بین دو جنس در سطح 06/0 معنادار است.

جدول 3. نتایج تحلیل همبستگی بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان حقیقی

متغیرها

مقدار r

تعداد

سطح معناداری

هوش معنوی و گرایش به عرفان حقیقی

205/0

141

05/0

همانگونه که در جدول3 مشاهده می‌شود همبستگی بین هوش معنوی و گرایش به عرفان حقیقی در سطح 05/0 معنادار است (دو دامنه). به‌عبارت دیگر، هرچه میزان هوش‌معنوی در افراد بالاتر باشد گرایش به عرفان حقیقی هم بیشتر است.

جدول 4. نتایج تحلیل میزان گرایش دانشجویان به عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب.

متغیر

تعداد

میانگین

SD

t

Sig

عرفان حقیقی

141

43/35

62/7

145/55

0001/0

عرفان کاذب

141

01/24

17/6

205/46

0001/0

همانگونه که در جدول 4 مشاهده می‌شود بین میزان گرایش دانشجویان به عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب تفاوت معناداری وجود داشته و گرایش آنان به عرفان حقیقی بیشتر است.

جدول 5. نتایج تحلیل میزان آگاهی دانشجویان دختر و پسر به عرفان حقیقی (اسلامی)

متغیر

جنسیت

تعداد

میانگین

انحراف معیار

t

سطح معناداری

آگاهی ازعرفان

پسر

دختر

70

71

51/33

24/32

58/7

31/9

891/0

375/0

همانگونه که در جدول 5 مشاهده می‌شود بین میزان آگاهی دانشجویان دختر و پسر به عرفان حقیقی (اسلامی) تفاوت معنا داری وجود ندارد، اگرچه سطح معناداری 068/0 بوده و نزدیک به سطح 05/0 قلمداد می‌شود. وانگهی، میانگین سطح آگاهی پسران بالاتر است.

جدول 6 . نتایج تحلیل میزان گرایش دانشجویان دختر و پسر نسبت به عرفان اسلامی

متغیر

جنسیت

میانگین

انحراف معیار

t

سطح معناداری

گرایش به عرفان حقیقی

پسر

دختر

73/34

11/36

84/7

40/7

078/1

283/0

همانگونه که در جدول 6 مشاهده می‌شود بین میزان گرایش دانشجویان دختر و پسر نسبت به عرفان حقیقی( اسلامی) تفاوت معناداری وجود ندارد.

جدول 7. نتایج بررسی میزان شناخت کتب عرفان حقیقی و عرفان کاذب در بین دانشجویان.

متغیر

جنسیت

تعداد

میانگین

انحراف معیار

t

سطح معناداری

شناخت کتب عرفان کاذب

پسر

70

64/0

13/1

645/1

102/0

دختر

71

38/0

72/0

شناخت کتب عرفان حقیقی

پسر

70

24/2

31/2

896/1

060/0

دختر

71

59/1

72/1

همانگونه که در جدول 7 مشاهده می‌شود بین میزان شناخت کتب عرفان حقیقی و کتب عرفان کاذب در بین دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد (اگرچه عدد محاسبه شده به سطح 05/0 بسیار نزدیک است).

جدول8 . نتایج تحلیل همبستگی بین هوش معنوی، و آگاهی از عرفان.

متغیر ها

مقدار r

تعداد

سطح معناداری

هوش معنوی و آگاهی از عرفان حقیقی

171/0*

141

05/0

همانگونه که در جدول 8 مشاهده می‌شود، بین هوش معنوی و آگاهی از عرفان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. وبه‌عبارت دیگر، با افزایش هوش‌معنوی میزان آگاهی از عرفان حقیقی افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری

هدف اصلي تحقیق حاضر؛ بررسی ارتباط بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب در دانشجویان بود. بر اساس یافته‌ها بین نمره هوش‌معنوی و گرایش به عرفان حقیقی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. به‌عبارت دیگر، هرچه میزان هوش‌معنوی در افراد بالاتر باشد گرایش به عرفان حقیقی هم بیشتر است. این یافته همسو با نتایج تحقیق قائمی‌فر و حمایت‌خواه(1388) است. از طرف دیگر هیچ ارتباطی بین هوش‌معنوی و گرایش به عرفان کاذب در این تحقیق وجود ندارد و این یافته موجب مسرت است که در کشور اسلامی ما وجود عرفان‌های کاذب نتوانسته‌اند تمنای معنویت خواهی نسل جوان ما را تحت تأثیر قرار دهند. بین میزان گرایش دانشجویان دختر و پسر به عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب تفاوت معناداری وجود داشته و گرایش آنان به عرفان حقیقی بیشتر است.

به‌عبارت دیگر میزان باور و علاقه دانشجویان به عرفان حقیقی بیشتر از عرفان‌های کاذب بوده است. علت این امر از دیدگاه مجریان پژوهش این است که عرفان اسلامی ریشه در ذات انسان‌ها دارد و با توجه به محیط اسلامی و فضای حاکم بر جامعه باور افراد خصوصاً دانشجویان به عرفان اسلامی بیشتر است تا به عرفان‌های کاذب و نوظهور. از طرف دیگر، چون باور به عرفان کاذب ریشه ذاتی ندارد مشاهدات و تجربیات نشان می‌دهد در اکثر موارد منجر به پوچی افراد و بی‌هویتی آنان می‌شود. بین میزان آگاهی دانشجویان به عرفان حقیقی (اسلامی) تفاوت معناداری وجود ندارد، اگرچه میانگین آگاهی پسران نسبت به عرفان حقیقی (اسلامی) بالاتر از دختران بود. به‌نظر می‌رسد آگاهی نسبت به عرفان، ارتباطی با جنسیت افراد ندارد و هر دو جنس به یک میزان در معرض اطلاعات و دانش مربوطه قرار دارند و این نتایج همسو بانتایج تحقیق قائمی‌فر و حمایت‌خواه(1388) است. بین میزان شناخت کتب عرفان حقیقی و عرفان کاذب در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق بیانگر این است که درصد شناخت افراد نسبت به کتب عرفان حقیقی بیشتر از درصد شناخت افراد نسبت به کتب عرفان‌های کاذب است و از طرف دیگر در زمینه مطالعه کتاب در هر دو زمینه عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب پسران از میانگین بالاتری برخوردار بودند. این یافته همسو با نتایج تحقیق قائمی‌فر و حمایت‌خواه(1388) است.

از بین چهار خرده مقیاس هوش‌معنوی؛ میانگین فعالیت معنوی، خودآگاهی، نیازهای معنوی در دختران بالاتر بود، این یافته می‌تواند مبین نیاز دختران به توجه و افزایش هوش‌معنوی در آنان و هدایت در مسیر درست باشد. از طرف دیگر گرایش به عرفان حقیقی در دختران نسبت به پسران از میانگین بالاتری برخوردار است و این یافته نشانه مثبتی از تشخیص درست مسیر راه‌یابی به معنویت را در بین شرکت کنندگان این تحقیق نشان می‌دهد؛ اما آیا این گروه(دانشجویان) نمایندگان واقعی تمام افراد جامعه هستند؟ و آیا افرادی که در کلاس‌های عرفان کاذب شرکت می‌کنند از قشر فارغ التحصیل، کسبه و کارمند نیستند؟

به هر حال آنچه مسلم است این است که؛ معنویت‌های سکولار و لیبرالیستی می‌کوشند به عطش معنوی بشر جدید پاسخ دهند. برخی از آنان به‌صورت زیرزمینی به فعالیت می‌پردازند و برخی نیز در سطح تبلیغات مکتوب و با نفوذ در رسانه‌های ارتباطی می‌کوشند با نام عرفان و معنویت پیروانی را به گرد خود جمع‌کنند و بهره‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را از آنان ببرند. این حقیقت تلخ را باید اعتراف کرد که ما، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، در معرفی عرفان و اخلاق ناب اسلامی به جوانان و تشنگان معنویت و عرفان کوتاهی کرده‌ایم. بسیاری از ما اساساً از تهاجم وسیع دشمنان اسلام در این عرصه خبری نداشته و بسیاری از کسانی هم که در این زمینه اطلاعاتی دارند کمتر به عمق تهاجم و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و دینی آن توجه کرده‌اند.


فهرست منابع

1. اژدری فرد، پری؛ قاسم قاضی؛ رحمت الله نورانی پور (1389) بررسی تأثیر آموزش عرفان و معنویت بر سلامت روان دانش آموزان.

2. پیروز، غلامرضا (1385) انسان، اومانیسم و عرفان اسلامی، مجله تخصصی دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، سال چهارم، شماره 4.

3. توکلی، ماهگل و شعله امیری (1388) بررسی رابطه بین ابعاد مختلف دینداری و هویت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، مجله مطالعات اسلام و روانشناسی، شماره 5.

4. جمالي، زهرا (1375) بررسي رابطه بين نگرش‌هاي مذهبي، احساس معنا بخش بودن زندگي و سلامت روان در دانشجويان دانشگاه تهران، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه الزهرا.

5. رجايي، عليرضا؛ محمدحسين بياضي و حميد حبيبي‌پور (1388) باورهاي مذهبي اساسي، بحران هويت و سلامت عمومي جوانان، مجله روانشناسی تحولی، سال ششم، شماره22.

6. عبدالله زاده، حسن (1386) ساخت مقیاس هوش‌معنوي در دانشجویان دانشگاه پیام نور.

7. غباري بناب، باقر؛ غلامعلي لواساني، مسعود و محمدي، محمدرضا (1384) ساخت مقياس تجربه معنوي دانشجويان، مجله روانشناسی و دین، سال نهم، شماره3.

8. فرامرزی، سالار، رضا همایی و محمد سلطان حسینی (1388) بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی دانشجویان، مجله مطالعات اسلام و روانشناسی، شماره 5.

9. قائمي‌فر، حسين و مجتبي حمايت خواه جهرمي (1388) بررسي تأثير خانواده بر شكل‌گيري هويت جنسيتي دختران دانشجوي دانشگاه پيام نور جهرم، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، سال اول، شماره 3.

10. Bagheri, Fariborsa,Akbarizadeh & Hatami )2010) The relationship between spirituality and religiosity on psychological outcomes in adolescents and emerging adults: A metaـanalytic )review( Social and Behavioral Sciences 5 Published by Elsevier Ltd.doi.

11. Berzonsky, M. D. (2000) Identity status, Identity processing style, and transition to university. Journal of Adolescent Research, January.

12. Elkins, D.N., Hedstrom, L.J., Hughes, L.L., Leaf, J.A. & Saunders, CDelaney Mary (2002) the emergent construct of spiritual intelligence: the synergy of science and spirit, Proquest information and learning company, Arizona state university.

13. Emmons, R.A. (2000) Is spirituality an intelligence? Motivation, Encyclopedia. London, Bostont, Routledge & Kegan Paul.

14. Koenig, H. G., King, D. E., & Hall, D. E. (2011) Handbook of Religion and Health,2nd edition. New York, Oxford University Press.

15. Nasel, D. D.(2004) Spiritual Orientation in Relation to Spiritual Intelligence: A consideration of traditional Christianity and New Age/individualistic spirituality, Unpublished thesis. Australia: The university of south Australia.

16. Santos, E, Severo (2006) Spiritual intelligence; What is spiritual intelligence? How it benefits a person? www. Skopun. Files. Wordpress.com.

17.Sian C, Kathy Z, Susan L, Rosenthal, Joel T. & Dennis D. (2006) The relationship between nurses’ spiritual intelligence and happiness in Iran.

18.Smith, T. B., McCullough, M. E, & Poll, J. (2005). Religiousness and depression: Evidence for amain effect and the moderating infl uence of stressful life events. Psychological Bulletin.

19.Tacey, D.J.(2003) The Spirituality revolution: The emergence of the American Psychological, 131 (6) Transpersonal psychology.

20.Vaughan,F(2003) What is spiritual intelligence? Journal of humanistic psychology. 42, (2).

21.Vaughan.f (1998) spiritual development: outcomes and indicators, Retrieved on may 10,2003

22. fromhttp://www.csp.org/development/docs/vaughanـspiritual.

23.Wigglesworth, C(2004) Spiritual intelligence and why it matters. www. consciouspursuits.com.

24.zohar, D. & Marshall, I (2000) SQـ Spiritual intelligence, the ultimat intelligence. London, Bloombury.



* . استادیار دانشگاه پیام‌نور اصفهان (نويسنده مسئول)z‌‌_ yalatif@yahoo.com .

* . دکتری جامعه‌شناسی و مدرس گروه جامعه‌شناسی دانشگاه پیام‌نور اصفهان.

* . عضو هیئت علمی دانشگاه پیام‌نور مرکز سمیرم.

* . کارشناس ارشد روان‌شناسی دانشگاه اصفهان.

[1]. Wigglesworth, C.

[2]. Existential ـ Humanistic Therapy

[3]. Mahrer

[4]. Person ـ Centered Therapy

[5]. Shafranske.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

زمینه‌های معرفتی ورود و گسترش عرفانهای نوظهور

زمینه‌های معرفتی ورود و گسترش عرفانهای نوظهور

این مقاله سعی دارد با نگاهی به روند ورود عرفان‌های نوظهور به کشور، برخی زمینه‌هایی را که باعث ورود و گسترش آنها شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
پديدارشناسي دين و نقش آن در شناخت دين

پديدارشناسي دين و نقش آن در شناخت دين

پديدارشناسي رهيافتي است كه در حوزه دين‌پژوهي از اهميت فراواني برخوردار است. پديدارشناسي دين، ميان نگرش خشك و غيرهمدلانه پوزيتيويسم به دين و رهيافت الهياتي ارتباط برقرار مي‌كند و به شيوه‌اي غيرتحويل‌گرايانه به بررسي پديده‌هاي ديني مي‌پردازد.
مدرنیته، رسانه و جنبش‌های نوین دینی

مدرنیته، رسانه و جنبش‌های نوین دینی

مقاله حاضر در نظر دارد تا با بررسی رسانه و جنبش‌های نوین دینی به مثابه دو مورد از محصولات و پیامدهای مدرنیته، رابطه آنها را با یکدیگر و با مدرنیته بررسی کند تا پیوند علی و معلولی میان مدرنیته با رسانه و جنبش‌های نوین دینی از سویی و هم‌سنخی رسانه و جنبش‌های نوین دینی از سویی دیگر آشکار شود...
ارتباط بین هوش معنوی، آگاهی و گرایش‌های عرفانی

ارتباط بین هوش معنوی، آگاهی و گرایش‌های عرفانی

هدف پژوهش حاضر؛ بررسی ارتباط بین هوش معنوی؛ بررسی سطح آگاهی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب در دانشجویان بوده است.
خواستگاه «جنبش‌هاي نوپديد ديني» از نگاه جامعه‌شناختي

خواستگاه «جنبش‌هاي نوپديد ديني» از نگاه جامعه‌شناختي

نگارنده در این مقاله کوشیده تا نشان دهد که چگونه تأملات جامعه‌شناسانه در باب دین، منجر به پیدایش و گسترش جنبش‌های معنوی معاصر شده است. او برای اثبات این مدعا در دو باب سخن رانده است.
Powered by TayaCMS