معرفت حق

معرفت حق

موسی (علیه السلام) دوستی داشت که در نزدیکی خانه او زندگی می‌کرد. روزی موسی به طور سینا می‌رفت. دوستش گفت: من حاجتی از خداوند دارم. آن را برایم بخواه.

موسی گفت: حاجتت چیست؟

مرد گفت: می‌خواهم به کمال معرفت، خدا را بشناسم.

وقتی موسی به کوه رفت، حاجت آن مرد را با خداوند عرضه کرد...

و خداوند بزرگ‌مرتبه هم حاجت مرد را اجابت کرد.

وقتی موسی از کوه بازگشت، مرد را ندید.

موسی از خداوند پرسید: خداوندا! دوست و برادرم را نمی‌بینم!

خداوند گفت: تو برای او کمال معرفت خواستی و هر کس کمال معرفت مرا درک کند، دیگر با کسی انس نمی‌گیرد و دوستی دیگری را نمی‌خواهد و این توفیق، حالی است که جز برای پیامبران خدا نیست.

بازنگارش حکایتی از بستان العارفین، ص272.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

از همه اهالی قلم و نویسندگان اندیشمند درخواست می گردد، که با ارسال مقاله با رویکردی پژوهشی پیرامون ابعاد مختلف معارف حسینی ما را مورد حمایت قرار دهید...
جهاد با نفس؛ راه رسیدن به مقامات بلند معنوی

جهاد با نفس؛ راه رسیدن به مقامات بلند معنوی

نفس آدمی هر گاه به سوی بدی و پلیدی و زشتی‌های سوق می‌یابد، ایده مقابله با آن اهمیت یافته...
Powered by TayaCMS