جهاد با نفس؛ راه رسیدن به مقامات بلند معنوی

نفس آدمی هر گاه به سوی بدی و پلیدی و زشتی‌های سوق می‌یابد، ایده مقابله با آن اهمیت یافته و تلاش برای راهنمایی او به سمت خوبی و پاکی و زیبایی‌ها مطرح می‌گردد. به بیان ساده، به چنین جهد و تلاشی «جهاد با نفس» گفته می‌شود.

در آیات قرانی نیز تایید شده که نفس، آدمی را به بدی فرمان می‌دهد إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ و اینکه هنگاهی که نفس به سوی بدی‌ها و پلیدی‌ها می‌رود در برابر خواست خداوندی قرار گرفته و سکان هدایت آدمی را بر خلاف جهت خواست خداوندی به دست می‌گیرد.

قران کریم نیز صراحتا اعلام می‌دارد که«سعادت و بهشت» جایگاه هر آن‌کسی است که

اولا) از مقام و منزلت پروردگار خود و از ایستادن در برابر او بترسد (اصل اول: عمل مبتنی بر خواست خدا)

ثانیا) نفس را از هواها و بدی‌ها منع کند (اصل دوم: مبارزه با نفس)

وَأَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏.

اما نکته جالب اینجاست: هر کسی که بر خلاف خواسته‌های نفسانی به مبارزه برمی‌خیزد و بر خلاف آن عمل می‌کند، در پس مبارزه با خواسته‌های نفسانی اراده خود را قوی کرده و بعد غیرطبیعی خویش را تقویت کرده است. لازمه تقویت هر چه بیشتر بعد روحی انسان به شکل کاملا عادی موجب ایجاد توانایی‌ها و تبلور نیروهای روحی ادمی می‌شود. اما صرف اینکه کسی به نیروهای روحی و غیرطبیعی دست یافته به معنای «سعادت و تنعم از بهشت» نیست؛ چرا که چنانچه عرض کردم لازمه چنین سعادتی، پیروی از دو اصل است. و اصل بنیادین نیز «اصل اول» است، بدین‌معنا که از خدا بترسد و مبتنی بر خواسته او عمل کند.

لازمه عمل به اصل دوم رسیدن به نیروها و توانایی‌های فوق بشری نظیر: خارج کردن روح از بدن، طی‌الارض و ... است. چنین فردی با این توانایی‌ها ممکن است به خدا نیز اعتقادی نداشته اما به صرف مبارزه و ریاضت نفس به چنین توانایی برسد. نمونه‌ چنین افرادی اکنون در اسیای شرقی بالاخص در میان مرتاضان تبتی و هندی فراوان یافت می‌شود. چنین کسانی به واسطه ریاضت نفسانی به نیروهایی دست یافته‌اند اما انسان‌های سعادتمندی (لااقل سعادتی که در ادیان توحیدی به آن بشارت داده‌اند) نبوده و به واسطه این عملشان به بهشت نیز نخواهند رفت. در واقع برای بسیار از آنان بهشت و سعادت واقعی رسیدن به چنین نیروهایی است و نه چیز دیگر! اما مبتنی بر دین اسلام هدف از باور به آموزه‌ها و عمل به تعالیم رسیدن به نیروها و قابلیت‌های فراطبیعی نیست. هدف غایی «اصل اول» است و «اینکه مبتنی بر اصل اول به اصل دوم مبادرت ورزیدن». چنین کسی نه تنها از نیروهای عمیق‌تر و پایدارتر روحی در این دنیا برخوردار می‌شود (هر چند که باید توجه داشت که هدف چنین افرادی به هیچ عنوان کسب نیروی خارق‌العاده نیست، چنانچه قبلا نیز عرض کردیم لازمه طبیعی ریاضت و مبارزه با نفس، قوت روح و تقویت یافتن نیروهای روحی است.) بلکه از آرامش عمیق روحی نیز ممحض شده و به سعادت و بهشت واقعی نیز نائل خواهد شد. با اندک مطالعه خاطرات بزرگان دینی نظیر آیت‌الله بهجت، آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله مرعشی و ... می‌توان بسیاری از این شواهد را جستجو کرد.