برای نماز غیر از این صورت معنایی است و غیر از این ظاهر باطنی است؛ و چنانچه ظاهر را آدابی است که مراعات ننمودن آنها یا موجب بطلان نماز صوری یا نقصان آن گردد، همینطور از برای باطن آدابی است قلبیة باطنیه که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوی را بطلان یا نقصان دست دهد؛ چنانچه با مراعات آنها نماز دارای روح ملکوتی شود. و ممکن است پس از مراقبت و اهتمام به آداب باطنیة قلبیه، شخص مصلّی را نصیبی از سرّ الهی نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب حاصل شود که آن قرة العین اهل سلوک [1] و حقیقت معراج قرب محبوب است.[2] و آنچه گفته شد که برای نماز باطن و صورت غیبة ملکوتیّه است، علاوه بر آن که موافق ضربی از برهان و مطابق مشاهدات اصحاب سلوک و ریاضت است، آیات و اخبار کثیره عموماً و خصوصاً نیز دلالت بر آن دارد؛ و ما به ذکر بعضی از آن این اوراق را متبرّک میکنیم.
از آن جمله قول خدای تعالی است: یوم تجد کل نفس ما عملت من خبر محضراً و ما عملت من سوء تودلوان بینها و بینه امدا بعیدا.[3] آیة شریفه دلالت کند که هر کس اعمال خوب و بد خود را حاضر می بیند و صورت باطنیة غیبیه آنها را مشاهده کند. چنانچه در آیة شریفة دیگر فرماید: و وجدوا ما عملو حاضرا.[4] و در آیه دیگر فرماید: فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ... الخ[5] دلالت کند بر آن که نفس اعمال را معاینه کند.
و اما احادیث شریفه در این مقام بیشتر از آن است که در این صفحات بگنجد و ما به ذکر بعض آن اکتفا میکنیم. از آن جمله در وسائل سند به حضرت صادق سلام الله علیه رساند؛ قال: من صلی الصلوات المفروضات فی اول وقتها و أقام حدودها، رفعها الملک الی السماء بیضاء نقیه، تقول: حفظک الله کما حفظتنی استودعتنی ملکا کریما. و من صلاها بعد وقتها من غیر علة و لم یقم حدودها، رفعها الملک سوداء مظلمة و هی تهتف به. ضیعتنی ضیعک الله کما ضیعتنی و لا رعاک الله کما لم ترعنی.[6]
برگرفته از آداب الصلواه