سیری در سیر‌ه تربیتی ـ فردی پیامبر اکرم (ص)

سیری در سیر‌ه تربیتی ـ فردی پیامبر اکرم (ص)

نویسنده: ساجده العبدالخانی

 چکيده

اسلام برای هدایت انسان‌ها به سرمنزل مقصود و سیر از ملک تا ملکوت، در قالب کلمات به‌صورت قرآن ظهور یافته و در قالب اعمال، به‌صورت اسوه حسنه پیامبر اسلام (ص) ظهور یافته است. انسان باید «اسوه حسنه» را بشناسد و به سیره نبوی که همان قواعد، سبک‌ها و روش‌های تربيتي پيامبر (ص) است، دست پیدا کند و او را در همه زمینه‌ها، مقتدای خویش قرار دهد؛ چراکه با تأسی از این نمونة کامل و کافی است که بشر به‌سوی کمال مطلق رهنمون می‌شود.

اين نوشتار بر آن است تا رفتارهايي را که از رسول خدا (ص) در مقام تربيت ديگران و براي اثرگذاري بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار آنان در هر مکان و زماني انجام ‌شده است را با روش کتابخانه‌ای و رویکرد توصیفی، روشن سازد. از آنجا که سیره تربیتی حضرت دارای ابعاد مختلفى است، در این جستار تنها تبیین جنبه‌های معنوی، عاطفى و رفتاری آن حضرت آمده است.

 واژگان‌کلیدی: سیره، تربیت، فردی، پیامبر اکرم (ص)، اسوه. 

مقدمه

بشر امروز، نيازمند الگويي است كه او را از روزمرگي برهاند و او را فراتر از تفسير مادي حيات برد؛ بدون تردید اين الگوپذیری از رفتار و كردار پيامبر خاتم حضرت محمد (ص)، جز با شناخت سیره عملی و تربیتی آن حضرت، میسر نیست.

 هرچند امروز بیش از هزار و چهارصد سال از طلوع این نور رحمت می‌گذرد، اما تعمق و تفکر در شخصیت و سیره عملی پیامبر (ص)، چشم‌اندازهای تازه و مفید را در برابر دیدگانمان می‌گشاید که ایشان را سرمشقی مناسب برای همه انسان‌ها در همه عصرها و نسل‌ها قرار می‌دهد؛ روشن است که شناختن الگویی با چنین مقامی رفیع، انسان را در پیمودن حرکت به سمت پاکی، درستی و نورانیت مطلق، یاری خواهد کرد.

قرآن کریم، از رسول گرامی اسلام (ص) به‌عنوان اسوه‌ای نیکو یاد نموده است که همگان باید به آن حضرت تأسّی نمایند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب، آیه 21)؛ به یقین برای شما، در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. همچنین در آیه‌ای دیگر، خداوند مؤمنان را امر کرده است که از دستورات نبی اکرم (ص) پیروی کرده، فرمان‌ها او را به‌جای آورند و آنچه را از آن باز داشته است، رها سازند: «وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا»(حشر، آیه 7)؛ در آیه دیگری اشاره نموده است: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ و َالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»؛ (انعام، آیه 59) و از خدا و رسول اطاعت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید. امام علی(ع) پیامبر خدا را الگوی شایسته پیروی معرفی می‌کند و الگوپذیری از ایشان را برای همگان بسنده می‌داند، آنجا که می‌فرماید: «روش نبی خدا (ص) برای الگو بودن تو کافی و پیامبر در نکوهش دنیا، کاستی‌ها، رسوایی‌ها و بدی‌های فراوان آن راهنمای تو است؛ پس به پیامبر پاک و پاکیزه تمسک جوی که راه و رسم او الگویی برای همه الگوخواهان و مایه بزرگی است، برای کسی که خواهان بزرگواری است. دوست‌ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جای پای او نهد (دشتی، 1382، خطبه 160)؛ امام صادق(ع) هم در بیان اهمیت الگوگیری از پیامبراکرم (ص) فرمودند: «اِنّی لاَکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّةٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها»؛ دوست ندارم مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب و سنت‌های رسول خدا (ص) را [اگرچه یک‌بار] انجام دهد(صدوق، 1404 ق، 3، 467).

سیره تربیتی پیامبر اکرم (ص) در ابعاد مختلف تربیتی، مانند معنوی، تربیت فردی، اقتصادی و اجتماعی و ...، قابل تبیین است؛ اما سخن گفتن درباره هر یک از این ابعاد، مناسب پژوهشی مستقل است که گاه در برخی موارد نیز با هم متداخل است؛ از این‌رو با توجه به محدود بودن مقاله، در این نوشتار تلاش شده است تا با روش کتابخانه‌ای و رویکرد توصیفی تنها به تبیین جنبه‌های معنوی، عاطفى و رفتاری آن حضرت بپردازد.

مفاهیم

سیره

در فرهنگ لغات، معانی متعددی برای «سیره» آمده است؛ راغب اصفهانی، «سیره» را به معنای حالتی دانسته که انسان یا غیر انسان، بر آن‏ حالت باشد، چه آن حالت غریزی (غیر اکتسابی) باشد یا اکتسابی (راغب اصفهانی، 1414 ق، 247).

در فرهنگ لغت مجمع البحرین نیز، «سیره» به طریقه، هیئت و حالت، معنی شده است (طریحی نجفی، 1396 ق، 3، 105). از نظر شهید مطهری، «سیره»، عبارت است از روش، طریقه عمل و یا رفتاری که با تکرار و استمرار همراه باشد، به‌نحوی‌ که پس از مدتی به‌صورت یک قاعده و قانون برای رفتار تبدیل شود (مطهری، 1375، 16، 72).

تربیت

موضوع ماهیت انسان‏ و نگرش صاحب‌نظران و اندیشمندان یا مکاتب مختلف نسبت به این موضوع‏، موضع‌گیری‌های گوناگونی را در رابطه با تعریف، هدف یا ماهیت‏ تربیت موجب شده است؛ واژه «تربیت» از ریشة «ربّ» است و از لحاظ لغوی به معنای، نشو و نما دادن، برکشیدن، زیاد کردن و مرغوب یا قیمتی ساختن آمده است (شکوهی، 1382 12)؛ مطابق دیدگاه شهید مطهری، «تربیت به معنای پرورش دادن و به فعلیت درآوردن‏ استعدادهای درونی که در شئ نهفته است، تعریف شده است» (مطهری، 1375، 21).

سیره تربیتی ـ فردی پیامبر اکرم (ص)

 با توجه به تعريفي که از «سيره» و «تربيت» ارائه کرديم، سيره تربيت فردی پیامبر (ص)، عبارت است از: «هر رفتاري که از حضرت (ص)، براي اثرگذاري بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار ديگران، اعلم از مسلمانان و غیرمسلمانان، اصحاب و غير اصحاب، کودک و بزرگ‌سال، فرزندان و خانواده خود يا ديگران، در محيط خانه، مسجد، کوچه و بازار يا هر جاي ديگر انجام داده است» (علی حسینی‌زاده،1389، 1، 54).

تأکيد بر قيد «تربيتي» براي محدود کردن موضوع و جداسازی سيره سياسي، نظامي و مانند آن است؛ به‌عبارت‌دیگر، رفتارهايي که پیامبر اسلام (ص) در مقام حاکم، فرمانده جنگ، مبارز، سياستمدار و...، انجام داده‌اند، از دايره اين بحث بيرون است؛ اين رفتارها نيز گرچه بر ديگران اثرگذار بوده، اما این‌گونه تأثير را به دليل اينکه قصد تأثيرگذاري در کار نبوده است، تأثير تربيتي نمی‌نامیم؛ چون در اصطلاح رايج تربيت، قصد و عمد شرط است.

چنان‌که بیان شد، تربیت فردی، دارای ابعاد مختلف معنوی، عاطفى، رفتاری، علمی، عقلی، اخلاقی و ...، است که در ذیل به تبیین سه بُعد معنوی، عاطفی، رفتاری پرداخته شده است.

الف) تربیت معنوی

از مهم‌ترین ابعاد تربیت؛ تربیت معنوى است که به‏ عقیده اکثر اندیشمندان تربیتی، پرورش این بعد پایه و اساسی بر همه ابعاد دیگر است. محور اصلی در تربیت معنوی، «خدا» و منظور از خدامحوری، جهت‌گیری همه اعمال و رفتارهای انسان، در راستای ملاک‌ها و معیارهای الهی است؛ این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوى انسان و فراهم ‏نمودن زمینة ارتباط انسان با خداوند و در نهایت پرورش انسان ‏براى رسیدن به قرب الهى است، مورد تأکید انبیاء و ائمه اطهار(ع) بوده است و آن بزرگواران‏ در تمام صحنه‌های زندگى، بیشترین اهمیت را به پرورش بعد معنوی انسان مى‏دادند. این نوشتار ابعاد تربیت معنوی را در سه مؤلفة عبادت خدا، توکل و اعتماد به خدا، علم و دانش، مورد بررسی قرار داده است.

1- عبادت و بندگی خدا

در مکتب اسلام، عبادت جزء ناگسستنی برنامه‌های تربیتی محسوب می‌شود؛ درواقع عبادت، از اهداف خلقت و وسیله‌ای برای تقرب به‌حق، تکامل واقعی و درعین‌حال مقدمه و زمینه‌ساز تربیت اجتماعی و اخلاقی بشر است. در حقیقت، عبادت پروردگار و در راستای بندگی خدا قرار گرفتن، امری است که بدون آن بشر به تعالی و کمال واقعی خود نمی‌رسد و پله‎های سعادت را نمی‌تواند، بپیماید. بر طبق آیات قرآن کریم هدف از خلقت بشر و بعثت انبیاء، عبادت و بندگی خدا «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ جن و انس را نیافریدم، مگر اینکه مرا پرستش کنند (ذاریات، 56)، معرفی شده است که به‌عنوان یک امر استمراری از هنگام بلوغ بشر شروع شده و تا لحظه مرگ ادامه می‌‏یابد: «وَ اعبُد رَبُّکَ حَتی یَأتیَکَ الیَقین» (حجر، 99)؛ پروردگارت را عبادت کن تا لحظه یقین مرگ فرا رسد.

انبیاء و ائمه اطهار (ع) همواره لحظه‎ای از عبادت و مناجات با خداوند غافل نبوده‎اند، روح عبادت و بندگی بر تمام اعمال آنها حاکم بوده است، به‌طوری‌که آنها را تابع محض اوامر پروردگار گردانیده و هوای دوست را بر خواسته‎های خویش ترجیح داده‎اند.

در وصف کیفیت عبادت رسول گرامی اسلام (ص) آمده است که: «آن حضرت وقتی به نماز می‌ایستاد از ترس خدا رنگ از رخسارش می‌پرید و از درون‌دل و قفسه سینه‌اش، صدایی نظیر صدای اشخاص خائف و وحشت‌زده شنیده می‌شد» (نوری، 1408 ق، 1، 263).

در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم (ص) وقتی‌که نماز می‌خواند، مانند پارچه‌ای می‌شد که در گوشه‌ای افتاده باشد (همان)؛ همچنین بنا بر روایتی عایشه گفته است: هنگامی‌که با رسول خدا (ص) صحبت می‌کردیم، همین‌که موقع نماز می‌شد، حالتی به خود می‌گرفت که گویی نه او ما را می‌شناخته و نه ما او را می‌شناخته‌ایم (همان، 264).

امام علی(ع) آن هنگام که ولایت مصر را به محمد بنابی بکر داد، دستورالعملی به او تدوین نمود و در ضمن آن فرمود: «مواظب رکوع و سجود خودت باش، زیرا رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش کامل‌تر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبک‌تر و کمتر بود» (صدوق، 1408 ق، 156).

در میان انواع عبادت‌های رسول اکرم (ص) هیچ‌یک با نماز یکسان نبودند؛ نماز محبوب‌ترین عبادت آن حضرت و نور چشمان ایشان بود (حاکم حسکانی، 1411 ق، 504).

در این زمینه پیامبر اعظم (ص) به ابوذر فرمود: «ای ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آن‌چنان محبوبِ من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه قرار داده است؛ [جز آنکه] گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب، سیر و سیراب می‌شوند، اما من از نماز سیر نمی‌شوم» (حرعاملی، 1409 ق، 15، 312).

یکى از بزرگ‌ترین مظاهر عبادت آن حضرت این بود که در همه شرایط و اوضاع‌واحوال، تسلیم الهى بوده و رو به‌سوی او داشت. به‌یقین کسى که با تسلیم در برابر حقّ، به‌سوی خدا رو آورد، می‌توان گفت: بهترین و برترین مظاهر دیانت را از خود نشان داده است؛ خداوند متعال فرمود: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ» (نساء، آیه 125)؛

این سخن الهى از لحاظ محتوایی در بین کتب آسمانى منحصربه‌فرد بوده و بیانگر چگونگى تسلیم شدن در برابر خدا است. قرآن کریم پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده و فرموده است: «قُلْ إِنَّ صَلاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ العالَمِینَ * لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسْلِمِینَ» (انعام، 162 و 163)؛ اى پیامبر، بگو نماز و طاعت و زندگى و مرگم براى خداوند پروردگار جهانیان است، شریکى ندارد و به همین کارها مأمور شده‏ام و من نخستین کسى هستم که تسلیم امر خدا هستم. پیامبر اکرم (ص) در بیان اهمیت عبادت می‌فرماید: «خَیرُکُم مَن اَطعَمَ الطَّعام وَ أفشی السَّلام وَ صَلّی بِاللَّیلِ وَ النَّاس نِیام»؛ بهترین شما کسی است که اطعامِ طعام کند و افشای سلام نماید و درحالی‌که مردمان در خوابند، نماز گزارد (صدوق، 1403 ق، 1، 103).

2- توکل و اعتماد به خدا

یکی از ابزارهای مؤثر تربیتی، اعتماد و توکل به خدا است. حقیقت توکل این است که انسان تلاشگر، کار خود را به خدا بسپارد و حل مشکلات خود را تنها از او بخواهد؛ خدایی که از تمام نیازهای او مطلع و نسبت به او رحیم و مهربان است و توانایی حل هر مشکلی را دارد. کسی که دارای روحیه‌ توکل است، هرگز یأس و نومیدی را به خود راه نمی‏دهد و در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتوانی نمی‏کند؛ در برابر حوادث سخت، مقاومت می‌کند و همین فرهنگ‏ و عقیده، چنان به او قدرت روانی می‏دهد که‏ می‏تواند بر مشکلات پیروز شود؛ از سویی امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده، به‏ یاری او می‏آید و او را از شکست و ناتوانی رهایی‏ می‏بخشد.

توشه اصلی نبی اکرم (ص) در به انجام رساندن همه امور، به‌ویژه در زمان انجام رسالت بزرگش، «توکل» همراه با تلاش و زحمت بود؛ در همین راستا هم‌نوا با قرآن کریم مى‏فرماید: «قُل حَسبِىَ الله عَلَیهِ یَتَوَکَّل المُتَوَکِّلُون» (زمر، آیه 38)؛ بگو خداوند مرا کافى است و متوکلان باید بر او توکل کنند.

پیامبر اکرم (ص) درباره توکل بر خدا در انجام امور می‌فرماید: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللّه کَفاهُ مَؤنَتَهُ وَرِزْقَهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»(متقی هندی، 1409 ق، 3، 103)؛ هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت می‌کند و از جایى که گمان نمی‌برد به او روزى می‌دهد.

همچنین آن حضرت می‌فرماید: «اَلطِّیَرَةُ شِرْکُ وَمامِنّا إِلاّ وَلکِنَّ اللّه یُذْهِبُهُ بِالتَّوَکُّلِ»(قزوینی، 1425 ق، 2، 1170)؛ فال بد زدن شرک است و هیچ‌کس از ما نیست، مگر اینکه به نحوى دستخوش فال بد زدن می‌شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین می‌برد. روزی رسول گرامی اسلام (ص) گروهى را که کشت و کار نمی‌کردند، دیدند و فرمودند: «ما أَنْتُمْ؟»؛ شما چه‌کاره‌اید؟ «قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ»؛ عرض کردند ما توکل کنندگانیم؛ قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ؛ حضرت فرمودند: نه شما سر بارید (نوری، 1408 ق، 11، 217). این روایت بیان می‌کند که توکل بدون سعی و تلاش کاری بیهوده و باطل است. در صورتی توکل عملی شایسته و دارای سرانجامی نیکو خواهد بود که همراه با تلاش و کوشش انسان باشد.

پیامبر اکرم (ص) درباره نتیجه توکل کردن به غیر خدا، این‌چنین تعبیری را از جانب پروردگار بیان می‌کند: «َقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ ما مِنْ مَخْلوقٍ یَعْتَصِمُ دونى إِلاّ قَطَعْتُ أسْبابَ السَّماواتِ وَأسبابَ الأَرْضِ مِنْ دونِهِ فَإِنْ سَأَلَنى لَمْ اُعْطِهِ وَإِنْ دَعانى لَمْ اُجِبْهُ»؛ خداوند عزوجل می‌فرماید: هیچ مخلوقى نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر اینکه دستش را از اسباب و ریسمان‌های آسمان‌ها و زمین کوتاه کنم، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ندهم(طوسی، 1414 ق، 585).

3- علم و دانش

انبیاء، پیشوایان و امامان بزرگ ما، هر یک بزرگ‌ترین معلم بشریت بوده‌اند. مطابق آیات قرآن و روایات اسلامی، منبع اصلی دانش پیامبران، علم بیکران الهی بوده است؛ علمی که به‌توسط فرشته وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق و یا توسط انبیاء پیشین و نظایر آن ها، به پیامبران عطا می‌شد.

خداوند در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) امر می‌کند که از درگاه الهی گسترش علم خود را طلب کند: «وَ قُل رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه، آیه 114.) در آیات دیگر قرآن کریم، همواره کسانی که اهل علم و آگاهی نیستند، مورد سرزنش واقع‌شده‌اند و نبود علم، علت بسیاری از مشکلات دیگر شمرده شده است (مانند بقره، 280؛ نحل، 95؛ عنکبوت، 15 و ...).

بنا به شواهد قطعی تاریخ و مطابق آیات قرآن کریم، ضمیر باطنی رسول اکرم (ص) از تعلیم و فراگیری دانش بشری، پاک بوده است؛ او انسانی است که مکتبی، جز مکتب تعلیم الهی ندیده و جز از حق، دانش نیاموخته است؛ با این ‌حال او معلم بشر و پدید آورنده دار العلم‌ها و دانشگاه‌ها است (مطهری، 1373، 103 و 104).

ابن‌خلدون می‌گوید: «پیغمبر امی بوده است، لیکن امی بودن برای او کمال بود، زیرا علم خویش را از عالم بالا فراگرفته بود، بر خلاف ما که امی بودن برای ما نقص است، زیرا مساوی با جاهل بودن ماست»(ابن خلدون، 1422 ق، 419).

معارف متعالی، احکام و قوانین جامع و همه جانبه قرآن کریم و نیز فرموده‌ها و سیره آن حضرت، بهترین گواه بر مقام والای علمی و دانش وسیع آن حضرت است؛ به ‌یقین، پیامبر اعظم (ص) معدن علم و دانش بوده و در رأس دانشمندان جهان قرارگرفته است. احادیث فراوانی از آن حضرت در باب فراگیری علم، دانش و جایگاه و اهمیت آن روایت ‌شده است. پیامبر اعظم (ص) ارزش و جایگاه طالبان علوم دینی و الهی را چنین وصف می‌کند: «کسی که به دنبال یادگیری علوم الهی و مسائل دینی‌اش اقدام کند، مانند کسی است که روزها را روزه و شب‌ها را به شب‌زنده‌داری تا صبح پرداخته و آموختن یک مسئله شرعی برای شخص بهتر از این است که به‌اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا طلا انفاق نماید» (مجلسی، 1403 ق، 1، 184).

پیامبر اعظم (ص) وجود فرد دانا و عالم را در میان مردم نادان چنین توصیف می‌فرماید: «شخص دانا و فهمیده نسبت به مسائل و احکام دینی در میان مردم نادان همچون زنده‌ای است در میان مردگان و هر چیزی حتی ماهیان دریا و گزندگان و درندگان و چهار پایان برای دانشجوی علوم الهی طلب آمرزش می‌کنند، پس دانش دینی را بجوئید که آن وسیله پیوند میان شما و خدای عزوجل است و همانا طلب دانش دینی بر هر مسلمانی واجب است» (مفید، 1403 ق، 41).

آن حضرت حسرت خورندگان به علم در قیامت را دو دسته معرفی کرده و می‌فرماید: «دو کس در قیامت از همه مردم بیشتر حسرت می‌خورند؛ 1- مردی که در دنیا برای طلب علم دین فرصت داشته، ولی به خاطر تنبلی به جستجوی آن نرفته، دیگری مردی است که دانش دین را به دیگران آموخته و آنها به آن عمل نموده و به بهشت رفته‌اند، ولی خود عمل به آن دانش نکرده و باید به جهنم برود» (پاینده، 1375، 60).

همچنین آن حضرت ارزش دانش مؤمن را با تعبیری زیبا چنین وصف می‌کند: «هر مؤمنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک‌وتعالی به هر حرفی که در آن کاغذ، نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد» (صدوق، 1408 ق، 37).

از مباحث بیان‌شده چنین به دست می‌آید که تربیت معنوی، جوهره اساسی رفتار و منش فرد دین‌دار را تشکیل می‌دهد و به‌عنوان مهم‌ترین عامل در ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر حوزه‌های تربیتی مطرح می‌شود. از بزرگ‌ترین ثمرات تربیت معنوی، دستیابی به آرامش دل و روان آدمی است: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِاللّهِ. أَلاَ بِذِکْرِاللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، 28)؛ آنان که ایمان آورده‌اند، دل‌هایشان به یاد خداوند آرام گیرد. همانا با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌گیرد.

ب) تربیت عاطفی

تربیت عاطفی از کاربردی‌ترین شیوه‌های تربیتی برای جذب دل‌ها به شمار می‌رود؛ چراکه انسان به‌طور فطری، خود را دل‌بسته و فریفته کسی می‌داند که به او نیکی کند و یا گره‌ای از مشکلات زندگی وی را باز می‌کند و این نیاز عاطفی اختصاص به سن خاصی ندارد. سیره‌ عملی ـ تربیتی و معاشرت‌های فردی پیامبر اکرم (ص) مملو از مهر و رحمت و عطوفت است که در این نوشتار به سه مورد مهربانی و محبت، تواضع و فروتنی، صداقت و راستی، اشاره‌شده است.

1- محبت

مهر و محبت از مهم‌ترین نیازهای آدمی، به شمار می‏آید، چراکه بدون محبت می‏توان زنده بود؛ ولی نمی‏توان زندگی کرد. دین اسلام به محبت، خوش‌خلقی و برخورد نیکو با مؤمنان، اهمیت زیادی داده است و آن را یکی از ارزش‌های والای اخلاقی می‌داند. برطرف کردن این نیاز عاطفی در هر مقطع سنی لازم است، ولی در سنین پایین‌تر ضرورت بیشتری دارد. کودکان بیشتر به توجه و محبت دیگران حساس هستند؛ بنابراین «در روایات و زندگی معصومین (ع)، محبت به کودکان مورد تأکید قرار گرفته است» (حرعاملی، 1409 ق، 15، 201).

ابراز محبت و مهربانی با بندگان خدا از ویژگی‌های بارز پیامبر اکرم (ص) بوده است. سیره‌ تربیتی پیامبر اکرم (ص) مملو از مهر و رحمت بوده، به‌گونه‌ای که آن حضرت نسبت به همه مردم، دلسوز و مهربان بوده است. خداوند در آیه 128 سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم (ص) را در برابر مؤمنان، چنین بیان می‌کند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما و به مؤمنان دلسوز و مهربان دل‌بسته است؛ در مقابل در آیه دیگری جدیت و سرسختی آن حضرت را در برابر کافران ذکر می‌کند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» (فتح، آیه 29)؛ محمّد فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند. گرچه خوش‌خلقی در هرجا و هر زمانی مورد ستایش و از سفارش‌های حضرت رسول (ص) است، اما رفتار نیکو در خانه و خوش‌رفتاری با اعضای خانواده، سفارش ویژه پیامبر اکرم (ص) بوده، به‌گونه‌ای که یکی از شاخص‌های افراد نیک، برخورد مناسب و نیکو با خانواده است. آن حضرت در روایتی فرمودند: بهترین مردم از نظر ایمان، کسی است که دارای نیکوترین اخلاق و لطیف‌ترین رفتار را با خانواده‌اش داشته باشد و من لطیف‌ترین شما نسبت به خانواده‌ام هستم (مجلسی،1403 ق، 68، 387).

از موارد قابل‌توجهی که در سیره رسول اکرم (ص) مکرّر نقل شده، احترام به کودکان است. در روایتی از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا از کنار کودکان که عبور می‌کردند به آنان سلام می‌کردند (بخاری، 1407 ق، 5، 2306)؛ شاید بسیاری از افراد گمان کنند که چون کودکان کوچک‌ترند باید همیشه آنان به بزرگ‌ترها سلام کنند، درحالی‌که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگ‌ترهاست.

پیامبر اکرم (ص) باوجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش‌خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد می‌کرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرفیاب می‌شدیم؛ آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح می‌کرد و می‌فرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» ابوطلحه انصاری کودکی به نام ابا عمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده می‌شود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده، می‌میرد و پیامبر برای مزاح با او چنین می‌فرمودند (اصبهانی، 1998 م، 1، 154).

رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی‌پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را می‌آموخت. روزی پیامبر اکرم (ص) برای عده‌ای از یاران خود که به حضورشان مشرف شده بودند، این داستان را تعریف کردند: شخصی در صحرای سوزان دچار تشنگی شدیدی شد و برای رفع عطش به درون چاهی رفت و با استفاده از آب چاه خود را سیراب نمود، در همان وقت دید سگی از شدت تشنگی بی تاب و توان شده و پوزه به خاک می‌مالد، برای آن مرد این اندیشه پیش آمد که حیوان بیچاره مثل او دارای احساس تشنگی است و به سبب نیافتن آب در رنج و عذاب افتاده است؛ احساس ترحم و مهربانی در وجودش به جوش آمد؛ از این‌رو تصمیم گرفت حیوان تشنه را با مقداری آب سیراب سازد. در پی این تصمیم دوباره آن شخص داخل چاه رفت و کفش‌هایش را پر از آب کرد و پیش روی حیوانی که از سوز تشنگی جانش به لب رسیده بود گذاشت، خدای بزرگ به پاداش همین کردار نیک، آن مرد را مورد عفو و بخشش و عنایت خود قرار داد. یاران آن حضرت عرض کردند، آیا ما هم می‌توانیم در مورد حیوانات نیز از خداوند کسب پاداش کنیم؟ حضرت فرمودند: آری، به سبب هر حیوان زنده‌ای که موفق به انجام خدمتی شوید، نزد خداوند مأجور خواهید بود (موسوی لاری، 1385، 243).

2- تواضع و فروتنی

یکی از موانع مهم در راه تربیت و نیل به سعادت، خودمحوری و غرور و تکبر است. این ویژگی راه پذیرش هدایت را مسدود می‌کند و نیز موجب ایجاد مانعی بین فرد تربیت شونده و فرد تربیت دهنده می‌شود. به هر میزان که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد، امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر می‌شود و به هر میزان که ویژگی تکبر وی را محدود سازد، پافشاری بر ضلالت و گمراهی غیرقابل‌اجتناب است؛ بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهم‌ترین و برترین صفات پسندیده انسانی است. تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران خود را برتر و بزرگ‌تر نداند. خداوند، آنجا که شخصی از بنی امیه، با مرد نابینایی از سر خودبرتربینی برخورد می‌کند و چهره از او برمی‌گرداند، این آیه را نازل می‌کند: «عَبَسَ و تولّی* اَنْ جاءَهُ الْأَعْمی* وَ مَا یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی» (عبس، آیات 1-3)؛ چهره درهم کشید و روی گردانید که آن مرد نابینا پیش او آمد؛ و تو چه دانی، شاید او به پاکی گراید. خداوند با نازل کردن این آیه، بر رفتار متکبرانه و مغرورانه فرد هشدار می‌دهد.

اسلام که عزت را از آنِ خدا و رسول خدا (ص) و مؤمنان می‌داند، تکبر و همچنین خواری را برای مؤمنان نمی‌پسندد، بلکه مؤمنان را عزیز می‌شمارد و در رفتارهای اجتماعی آنچه را می‌پسندد، همانا تواضع است؛ به‌عبارت‌دیگر، اگر این پرسش اساسی مطرح شود که «با دیگران چگونه رفتار کنیم؟»، پاسخ مناسب را می‌توان در آیه 110 سوره مبارکه کهف یافت؛ بدان حد، تواضع در این آیه کریمه آمده است که خطاب به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» این آیه به‌روشنی بیانگر آن است که انسان نباید به مقام و موقعیت خود مغرور شود؛ همچنین قرآن درباره گشاده‌رویی پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «به سبب رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی، از دور تو پراکنده می‌شدند (آل‌عمران، آیه‌ 159)»(محدثی، 1385، 43).

رفتار پیامبر (ص) به‌گونه‌ای بود که از زمانی که یتیم و بی‌کس بود تا زمانی که پیامبری، راهنمایی و رهبری همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هیچ تغییری نکرد.

از امام باقر(ع) روایت‌شده است که پیامبر اعظم (ص) فرمود: خمس لاادعهن حتی الممات: الاکل علی الحضیض مع العبید و رکوبی الحمار مؤکفاً و حلبی العنز بیدی و لبس الصّوف و التسلیم علی الصبیان لتکون سنّةً من بعدی؛ پنچ چیز است که تا زمان مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن با بندگان بر روی زمین، سوار شدن بر الاغ به‌صورت برهنه، دوشیدن بزها با دستان خود، پوشیدن پشمینه و در اختیار کودکان بودن، همه اینها بدان روست که این کارها به یک سنّت تبدیل شود (صدوق، 1408 ق، 44). در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است: رسول خدا غالباً روبه ‌قبله و بر روی زمین می‌نشست و غذا می‌خورد و می‌فرمود: من بنده‌ای بیش نیستم، همان‌گونه که یک بنده غذا می‌خورد، غذا می‌خورم و مانند بندگان می‌نشینم (مجلسی، 1403 ق، 16، 229)؛ بنابراین، سیره عملی و احادیث پیامبر اعظم (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خودبزرگ‌بینی است. آن حضرت ضمن آنکه خود از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری می‌نمود، پیروان خویش را هم از آن بر حذر می‌داشت و می‌فرمود: «هرکس با تکبر و خودخواهی بر روی زمین راه برود، زمین و آنچه در زیر آن و آنچه بر روی آن است، او را لعن و نفرین نمایند» (صدوق، 1405 ق، 627).

3- صداقت و راستی

صداقت و راست‌گویی، از اعمالی نیک و یکی از فضیلت‌های بزرگ انسانی است که در همه مکاتب الهی و حتی مکاتب مادی دارای ارزش والا است. فطرت پاک انسان ایجاب می‌کند که آدم سالم و متعادل، دل و زبانش یکسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یکی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری کند. خداوند متعال در سوره نحل می‌فرماید: «جز این نیست کسانی که ایمان نیاورده‌اند و نشانه‌های خداوند را تصدیق نکرده‌اند، دروغ می‌بافند» (انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله (نحل، 117) )؛ یعنی دروغ‌گو ایمان به آیات خداوند ندارد. صداقت و راستی در گفتار و اعمال فرستادگان الهی موجب جلب اطمینان مردم به پیام‏آوران الهی می‏شود و زمینه را برای پذیرش دعوت آنها فراهم می‌آورد؛ به‌عبارت‌دیگر، اعتقاد به‌دروغ بودن گفتار رسولان الهی سبب سلب اعتماد مردم از آنها می‏شود.

رسول خدا (ص) «قول باطل»، یعنی «دروغ» را از بزرگ‌ترین گناهان کبیره معرفی می‌کند (حرعاملی، 1409 ق، 16، 125) و در مورد قباحت دروغ‌گویی می‌فرماید: مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید، هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است برای او می‌نویسد (ان المؤمن اذا کذب به غیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قبله نتن حتی یبلغ العرش و کتب الله علیه بتلک الکذبة سبعین زنیة اهونها کمن زنی بأمه)؛ (نوری، 1408 ق، 2، 84).

با بررسی کوتاهی در سیره تربیتی پیامبر اکرم (ص) می‌توان به این نتیجه رسید که راز موفقیت آن سرور کائنات در انجام رسالت خطیر خویش، بیش از هر عاملی، حُسن خلق و رفتار نیک و تواضع و فروتنی آن حضرت بوده که سبب گسترش و نفوذ آیین وی در اعماق جان‌ها و در نقاط مختلف جهان شده است. رسول مکرم اسلام (ص) با این راهکار که از کلام وحی آموخته بود، نه‌تنها انسان‌های مستعد و آماده هدایت را جذب می‌کرد، بلکه دشمنان قسم‌خورده‌اش را نیز تبدیل به دوستان صمیمی می‌نمود.

ج. تربیت رفتاری

تربيت رفتاری پيامبر (ص) عبارت است از هر رفتاري که آن حضرت، براي اثرگذاري بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار ديگران در هر مکان و يا زماني انجام داده‌اند. تربیت رفتاری، از کاربردی‌ترین شیوه‌های تربیتی برای جذب دل‌ها و اثرگذاری بر جان‌ها، است. این نوشتار تربیت رفتاری را در سه مؤلفه‌، احسان و کمک به نیازمندان، حسن معاشرت، ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل بیان کرده است.

1- احسان و کمک به نیازمندان

یکی از وظایف اخلاقی- تربیتی هر انسانی در جامعه این است که در برآورده ساختن نیازهای همنوعان خود تلاش نماید. رفع نیاز از یک مسلمان و برآورده ساختن حاجت او، نه‌تنها اجر و پاداشی بالاتر و برتر از بیست حج دارد (حر عاملی، 1409 ق، 16، 363 -365)، بلکه از محبوب‌ترین کارها نزد خدا به‌حساب می‌آید (ابی یعقوب، 1405 ق، 2، 10).

احیاء و اعطاء حقوق نیازمندان جامعه، مستلزم تأمین نیازها، منابع مالی و سازوکاری برای حمایت از آنان است. حمایت از محرومان به مفهوم پراکنده نمودن و توزیع فقر در جامعه نیست، بلکه ریشه‌کنی فقر از جامعه است. این کار موجب توسعه و عمران در جامعه می‌شود. با حمایت از نیازمندان می‌توان آنها را به بازار کار و تولید کشاند تا رقابت سالم و صحیح پدید آید و بر حجم و کیفیت تولیدات افزوده شود.

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی گران‌بها، کمک به برادر دینی خود را هم‌ردیف با مجاهدان در راه خدا معرفی می‌فرماید: «مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَهُ» (طوسی، 1414 ق، 481)؛ کسی که برای کمک به برادر مؤمن خود اقدام کند، پاداش مجاهدان در راه خدا به او داده خواهد شد. آن حضرت ارزش و مقام کسی را که نیاز شخص نیازمند را برطرف کند چنین وصف می‌کند: «کسی که برای رفع نیاز برادر مؤمن خود کوشش نماید، مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده، درحالی‌که روزها را روزه گرفته و شب‌ها را هم شب‌زنده‌داری نموده است» (مجلسی، 1403 ق، 74، 315).

همچنین آن حضرت اهمیت خدمت‌رسانی به مسلمانان را چنین ترسیم می‌نماید: «أیّها مُسلمٍ خَدَمَ قوماً مِنَ المسلمینَ إلاّ أعْطاهُ اللهُ مِثلَ عَددِهِم خُدّاماً فی الجَنَّةِ» (کلینی، 1382، 2، 207)؛ هر مسلمانی که گروهی از مسلمانان را خدمت کند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتکار دهد.

ثواب و پاداش اطعام مؤمن بدان حد والاست که رسول گرامی اسلام (ص) دراین‌باره می‌فرماید: «هرکس مؤمنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ‌یک از خلق خدا نمی‌تواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان» (مجلسی، 1404 ق، 444).

سرانجام اینکه اگر کسی در امر کمک‌رسانی و خدمت به برادر مسلمان خود، کوتاهی کند، پیامبر اعظم (ص) او را مسلمان نمی‌شمارد: «مَن اَصبَحَ لاَیهتَمُّ بِاُمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ مِنهُم و مَن سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یالَلمُسلِمینَ! فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بَمُسلِمٍ»(کلینی، 1382، 2، 164)؛ کسی که شب را به روز آورد و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، از مسلمانان نیست و نیز هر که بشنود مردی از مسلمین فریادرسی می‌خواهد، به او پاسخ ندهد، از مسلمین نیست.

2- حسن معاشرت

حسن معاشرت، برخورد شایسته و خدمت‌رسانی به خلق خدا از سفارش‌های قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (ص) و پیشوایان معصوم ماست. طبق دستورات دین اسلام مسلمانان باید باهم رفتاری نیکو و ملاطفت‌آمیز داشته باشند و هیچ‌کس حّق ندارد بر اساس معیارهای مادی رفتار خود را با دیگران تنظیم نموده و فقرا را به سبب فقر و تهی‌دستی مورد بی‌مهری قرار دهد، بلکه باید با چهره‌ای باز و گشاده بر اساس معیار انسانیت و ایمان با دیگران روبه‌رو شوند و گره از مشکلات هم بگشایند.

در بین جوامع مختلف افراد هنگام ارتباط و روبه‌رو شدن با یکدیگر از کلمات و رفتارهای متفاوتی استفاده می‌کنند. در آیین مقدس اسلام نیز روی برخورد نیکو تأکید زیادی شده و به تحیت- که همان سلام است- هنگام برخورد با یکدیگر سفارش شده است. رسول گرامی اسلام (ص) در برخورد با همه مردم، طوری رفتار می‌نمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نشود و یا مورد تمسخر واقع نشود.

از جریر روایت شده است که وقتی کسی بر پیامبر وارد می‌شد، آن حضرت او را در بهترین جای منزل سکونت می‌داد، به‌گونه‌ای که وقتی مهمانی وارد منزل آن حضرت شد و به دلیل نبودن جا، در مکانی بدون فرش نشست، آن حضرت لباس خود را به‌عنوان زیرانداز او قرارداد. یحیی بن یعمر روایت کرده است: وقتی جریر به خانه پیامبر که مملوّ از جمعیت بود، وارد شد و به دلیل نبود جا در بیرون خانه نشست، پیامبر به او اشاره کرد، لباس مبارکش را درحالی‌که پیچیده بود، به او داد تا بر روی آن بنشیند، ولی جریر نیز رعایت ادب نمود و به‌جای آنکه بر روی لباس پیامبر بنشیند، آن را گرفت و به‌صورت و قلب خودش کشید (اصبهانی، 1998، 1، 87).

همچنین سلمان فارسی نقل می‌کند: روزی بر پیامبر (ص) وارد شدم، درحالی‌که بر متّکایی تکیه زده بود. وقتی نشستم، آن حضرت متّکایش را به من داد و فرمود: ای سلمان، هیچ مسلمانی نیست که بر برادر مسلمانش وارد شود و برای احترام متّکایی برایش بیاورد، جز اینکه خدا از گناهانش می‌گذرد (همان، 20)؛ بنابراین، یکی از ویژگی‌های اخلاقی که قرآن کریم بر پیامبر اکرم (ص) ذکر کرده است، برخورداری از شخصیتی والا و اخلاقی نیکو است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم.»(قلم، آیه 4) و همچنین، قرآن درباره گشاده‌رویی پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «به سبب رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی، از دور تو پراکنده می‌شدند» (آل عمران، آیه 159).

3 ـ ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل

هرچند در طول تاریخ، تجمل، رفاه‌زدگی و مصرف‌گرایی، اختصاص به طبقه خاصی از جامعه داشت، اما امروزه فرهنگ چشم هم‌چشمی و رقابت در دستیابی به کالاها و امکانات تجملاتی، به نحو چشمگیری شیوع یافته است. بالا بردن سطح انتظارات و درخواست‌های مردم از جهات مختلف مادی و ایجاد این باور که انسان باید در دنیا دارای زندگی مرفّه، بی‌دغدغه و مملو از آسایش و آرامش ناشی از دستیابی روزافزون به امکانات تجملاتی مادی باشد، موجب شکل‌گیری یک قالب شخصیتی تجمل‌گرا در میان انسان‌ها شده است. این در حالی است که مطابق اسناد معتبر تاریخی اصل سادگی و رعایت قناعت و زهد و بی‌رغبتی به دنیا، یکی از اصول حاکم بر زندگی پیامبر اکرم (ص) بوده است. بررسی مراحل زندگانی و دیدگاه متعالی آن حضرت، عمق این اصل را به‌خوبی تبیین می‌کند. از نظر مفهومی، ساده زیستی و زهد عبارت است از: «دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به‌قدر ضرورت از برای حفظ بدن» که تجلی عملیِ آن در زندگی، ساده زیستی و قناعت خواهد بود. انسان‌های زاهد اگرچه خود می‌توانند با استفاده‎ از نعمت‌های پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، اما ازآنجاکه دل‌بستگی به زخارف دنیوی ندارند، دیگران را بر خود مقدم می‌دارند و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء می‌کنند؛ «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ» (نراقی،1380، 275).

زندگانی رسول اکرم (ص) به شکلی بود که در سطح پایین‌تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به‌گونه‌ای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم‌درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز می‌کرد. در روایتی از امام صادق(ع) سؤال شد: «آیا روایتی که از پدر بزرگوار شما نقل شده است که پیامبر هیچ‌گاه از نان گندم سیر نخورد، درست است یا خیر؟ فرمود: نه، پیامبر هیچ‌گاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز هیچ‌گاه سیر نخورد» (طبرسی، 1375، 1، 335).

در روایت دیگری از ابن مسعود نقل شده است: «شخصی به محضر پیامبر گرامی شرفیاب شد، هنگامی‌که با آن حضرت در حال گفت‌وگو بود، زبانش به لکنت افتاد. آن حضرت فرمود: راحت باش! من پادشاه و سلطان نیستم، من فرزند زنی از قریش هستم که قدید (نوعی گوشت پخته که آن را بر روی سنگ قرار می‌دادند و در زیر آفتاب داغ می‌پختند) می‌خورد» (قزوینی، 1425 ق، 2، 1101).

غذای متعارف حضرت، نان جو و خرما بود. کفش و لباس‌هایش را با دست خویش وصله می‌کردند. در عین سادگی، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف نمودن درراه‌های مشروع و مناسب، لازم می‌شمردند. همچنان که می‌فرمودند: «نِعمَ المالُ الصّالح لِلرَّجُل الصالِح»؛ چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به دست آید، برای آدمی که شایسته‌ داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. همچنین آن حضرت می‌فرمودند: «نِعمَ العونُ عَلی تقوی اللهِ الغنی»؛ مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا (مطهری، 1386، 136).

از دیگر جنبه‌های دیدگاه و منش ساده زیستی رسول گرامی اسلام (ص) این است که ایشان هرگز اجازه نمی‌دادند که مجلسشان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان پیوسته می‌فرمودند: «اصحاب و یاران حلقه و دایره‌وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد» (مطهری،1383، 101)؛ بنابراین می‌توان گفت، تربیت رفتاری پیامبر که در مصادیق، احسان و کمک به نیازمندان، حسن معاشرت، ساده زیستی، قناعت و پرهیز از تجمل بررسی شد از ویژگی‌های بارز زندگانی پیامبر خدا (ص) بوده که در

جذب دل‌ها و اثرگذاری بر آنها نقش به سزایی داشته است.

جمع‌بندی و پیشنهاد‌ها

در جهان کنونی، زندگی بشر در اثر متزلزل شدن نظام‌های ارزشی و سست شدن مبانی مقدسات، مورد تهدید قرار گرفته و عقاید دینی از آن سلب شده، اندیشه‌های مکانیکی و عاریتی جایگزین آن شده و انسان با آشفتگی‌های گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهم‌تر از همه بحران معرفت دینی است. رسول گرامی اسلام (ص) بهترین شیوه‌های تربیتی را فرا روی پیروان خود قرار داده است. زندگی متعالی آن حضرت می‌تواند به‌عنوان موفق‌ترین الگوهای تربیتی در طول تاریخ بشر مطرح شود.

از مجموع آنچه گذشت استفاده می‌شود که الگوی تربیتی فردی پیامبر اکرم (ص) به دلیل وجود دو شاخصه؛ یکی در شخص پیامبر اکرم (ص) و دیگری در شریعت و آیینی که آن حضرت از سوی خداوند برای هدایت بشریت آورده است، مناسب‌ترین و نیکوترین الگوی تربیت است. سیره‌ تربیت فردی پیامبر به لحاظ اهمیت در سه بُعد: معنوی، عاطفی، رفتاری قابل ‌بررسی است و زندگانی گهربار پیامبر اکرم (ص) سرشار از معنویت، صفا، عاطفه و مهرورزی است. در بعد تربیت معنوی، شاخص‌های آن حضرت نمونه‌ کامل انسانی از لحاظ ایمان، تقوی، پرهیزکاری و در بعد عاطفی، آن حضرت مظهرعشق، محبت، نیک خلقی، گذشت و فداکاری و در بعد رفتاری تجلی کامل از قناعت، نیکوکاری، جوانمردی و مردانگی بوده است. بدون تردید سیره تربیت فردی رسول خدا (ص) که تمام مراحل زندگی انسان، از هنگام تولد تا زمان مرگ را دربرمی‏گیرد، راهی روشن برای اصلاح جامعه انسانی و اسلامی است.

برماست که به کلام خدا و سیره تربیتی پیامبر اکرم (ص) رجوع کنیم و از این پرچم برپای حق و نشانه روشن دین و چراغ هدایت، راه جوییم و مسیر خود را اصلاح کنیم، چرا که بازگشت به «سیره نبوی»، بازگشت به «حریت»، «عزت» و «سعادت» است و همه «ذلت‌ها» و «شقاوت‌ها» ناشی از دور شدن از آن سرچشمه زلال است؛ در این راستا، ما باید، به‌عنوان رهروان راه رسول گرامی اسلام (ص) تنها به استفاده از کتب و نوشته‌ها بسنده نکنیم، بلکه باید در کاربردی ساختن این فضیلت‌های تربیتی در خود و همچنین شیوع دادن آن در سطح جامعه از تدارک آموزش‌های لازم از طریق آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها، کانون‌های فرهنگی و آموزشی، آموزش از طریق رسانه‌های ‌جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها، مجلات و... تلاش کنیم تا معارف و سیره اخلاق و آداب نبوی در سطح جامعه فراگیر شود.

 منابع

  1. ابراهیم‌زاده، عیسی، (1383)، فلسفه تربیت، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
  2. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، (1422 ق)، مقدمه ابن خلدون، بیروت: انتشارات دارالعلم.
  3. ابن مسکویه، (1371)، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم: نشر بیدار.
  4. ابن منظور، مصری، (1416 ق)، لسان العرب (ج 4 و 6)، بیروت: دار احیاء التراث العربی، طبعة الاولی.
  5. ابی یعقوب، احمد، (1405 ق)، تاریخ یعقوبی (ج 2)، بیروت: دار صادر.
  6. اتکینسون، آر. اف، (1369)، درآمدی به فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتابت.
  7. احمدی، سید احمد، (1378)، اصول و روش‌های‏ تربیت در اسلام، تهران: انتشارات‏ جهاد دانشگاهی، چاپ چهارم.
  8. الهی قمشه‌ای، مهدی، (1375)، ترجمه‌ قرآن کریم، تهران، مؤسسه نشر اشرفی، چاپ اول.
  9. بتوئی، فاطمه سادات، (1390)، انسان امروز و سیره اخلاقی پیامبر اعظم (ص)، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، حوزه علمیه خراسان.
  10. بخاری، محمّدبن اسماعیل، (1407 ق)، صحیح بخاری (ج 5)، بیروت: دار ابن کثیر الیمامه.
  11. پاینده، ابوالقاسم، (1375)، ترجمه نهج الفصاحة، تهران: انتشارات جاویدان.
  12. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، (1411 ق)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت (علیه السلام)، تحقیق محمدباقر محمودی، تهران: مجمع احیاء الثفافة الاسلامیة.
  13. حرعاملی، محمد بن الحسن، (1409 ق)،وسائل الشّیعه (ج 15 و 16)، تحقیق: مؤسسه آل البیت، قم: انتشارات مؤسسه آل البیت، چاپ چهارم.
  14. حسینی‌زاده، علی، (1389)، سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت‌(ع) ج 1- تربیت فرزند، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  15. دشتی، علی، (1382)، ترجمه نهج البلاغه، تهران: انتشارات مکتب اسلامی.
  16. دهخدا، على اکبر، (1382)، لغت نامه دهخدا، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم.
  17. راغب اصفهانی، حسین، (1414 ق)، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، بیروت: دارالکتب العربی، طبعة الاولی.
  18. سدیدی، عفت، (1389)، سیره اخلاقی - خانوادگی (ص)، پایان نامه کارشناسی ارشد،حوزه علمیه سبزوار.
  19. شکوهی، غلام حسین، (1382)، مبانی و اصول آموزش و پرورش، مشهد: آستان قدس رضوی، چاپ یازدهم.
  20. صدوق، محمد، (1408 ق)، الامالی، مشهد: آستان قدس رضوی و بنیاد پژوهش های اسلامی.
  21. --------------،ثواب الاعمال، قم: موسسه نشر اسلامی.
  22. -------------،من لایحضره الفقیه، تحقیق، على اکبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم.
  23. ------------،خصال (ج 1)، ترجمه سید احمد فهری، قم: موسسه نشر اسلامی.
  24. طریحی نجفی، فخر الدّین حسین، (1396 ق)، مجمع البحرین (ج 3)، قم: المکتبة المرتضویة، الطبعة الاولی.
  25. طوسى، محمد، (1414 ق)، امالى، قم: انتشارات دارالثقافه.
  26. فیض کاشانی، محمد محسن، (1421 ق)، حدائق الحقائق، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیه.
  27. -------------، المحجة البیضاء (ج 4)، قم: انتشارات اسلامی، چاپ دوم.
  28. قمی، شیخ عباس، (1416 ق)، سفینة البحار (ج 2)، تهران: انتشارات دارالاسوه.
  29. کلینی، محمد بن یعقوب، (1382)، اصول کافی (ج 1 و 2)، تهران: انتشارات مکتب اسلامی.
  30. لطفی میامی، اکرم، (1390)، پیامبر اعظم (ص) الگوی زندگی: رهیافتی نو از سیره پیامبر اعظم (ص)، پایان نامه کارشناسی ارشد، حوزه علمیه خراسان.
  31. نـوری، مـیـرزا حـسـیـن، (1408 ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ج 1، 2 و 11)، بیروت: مـؤسـسـه آل البیت الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
  32. متقى هندى، على، (1409 ق)، کنز العمال (ج 3 و 6)، بیروت، مؤسسة الرسالة.
  33. مجلسی، محمدباقر، (1404 ق)،عین الحیوة، تهران، انتشارات قائم.
  34. -------------،بحار الانوار، بیروت: داراحیا التراث العربی الثالثه.
  35. محدثی، جواد، (1385)، اخلاق معاشرت، قم: مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ نهم.
  36. مطهری، مرتضی، (1378)، آشنایی با علوم اسلامی، حکمت عملی، تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجم.
  37. ------------، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، چاپ دهم.
  38. ------------، پیامبر امی، تهران: انتشارات صدرا.
  39. ........................، سیری در سیره نبوی، تهران: انتشارات صدرا.
  40. مفید، محمدبن محمد، (1403 ق)، امالی، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه.
  41. مکارم شیرازی، ناصر، (1386)، تفسیر نمونه (ج 13)، قم: دار الکتب الاسلامیه.
  42. موسوی لاری، مجتبی، (1385)، رسالت اخلاق در تکامل انسان، تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.
  43. هوشیار، محمدباقر، (1385)، اصول آموزش و پرورش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...
ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

یافته های پژوهش مدل فعالیت‌های معلمان را در دو بخش آمادگی و اصلی نشان می‌دهد. فعالیت های آمادگی اشاره به اقداماتی دارد که قبل از شروع امر تدریس لازم است معلم آن ها را انجام دهد که خود به دو بخش فعالیت های شناختی و عملی تقسیم می شود. بخش دوم شامل فعالیت های اصلی معلم است که چهار بخش را در بر می گیرد: انتقال مبانی، کاربرد روش ها، جهت گیری جریان تربیت در راستای رسیدن به اهداف و در نهایت ارزشیابی.
نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و ...
روش‌های ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر در آموزش‌وپرورش

روش‌های ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر در آموزش‌وپرورش

پژوهش حاضر با هدف بررسی روش‌های ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر در آموزش‌وپرورش و به روش توصیفی از نوع کتابخانه‌ای انجام شده است...
Powered by TayaCMS