نویسنده کتاب نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش رسول حسنزاده است. این کتاب توسط انتشارات موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی منتشر شده است.
این کتاب با محوریت تحلیل و نقد آموزههای دونالد والش، یکی از مهمترین جنبشهای عصر حاضر با عنوان «جنبش تفکر دینی» را مورد بررسی قرار میدهد. فعالیت گسترده رهبران این جنبشها در سراسر دنیا و در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و دینی حکایت از حرکتی حساب شده و شبکهای دارد. از همین رو بررسی افکار والش، بر اساس مانیفستی از یک حرکت جهانی سلطه گرایانه به منظور تسخیر عمیقترین لایههای اعتقادی و ارزشی است که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
آنچه در این کتاب میخوانید تفکر نوین در یک برنامهریزی خاص، اولین فعالیتی که در دستور کار دارد، کمرنگ جلوه دادن ادیان الهی است. در واقع در این کتاب افکار والش را بررسی میکند که او مردم را به فرهنگ جدید و تمدنی تازه هدایت میکند که ادعای معنویت است و طرفدار صلح اما در واقع این مسائل تنها جریانی است برای زنده نگه داشتن تمدن مدرنیته تا دوباره این تمدن جان تازه گرفته و معنویت کاذب را به جامعه تزریق کند. این در حالی است که تنها چیزی که در کتابهای والش وجود ندارد، معنویت است و او قائل به معنویتی است که تمام ارزشهای حاکم در غرب اعم از اباحهگری و مسائل جنسی و به سؤال بردن عقلانیت و خدا را ترویج میدهد. این کتاب در دو فصل با عنوان عبور از ادیان و تفکر نوین جایگزین ادیان تدوین شده است.
در مقدمه کتاب آمده است که مردم دنیا از وضع موجود خسته شدهاند و جهان در آستانه یک تحول بزرگ قرار دارد. پرسش اصلی این است که این تحول بزرگ چیست؟ و جهان را به کدام سو می برد؟ باورها و بینشهای منجی گرایانه اسلامی شیعی پاسخ مشخصی به این پرسشها دارد. نجات بخشی از نسل پیامبران آماده است تا مردم دنیا به نهایت اضطرار و نیاز برسند و پذیرای حضور او باشند. اما به نظر شما، ابرقدرتهایی که وضع موجود منافع آنها را تأمین میکند، مینشینند، تا جهان به مسیر خودش به سوی روشنایی و پاکی ادامه دهد؟
آیا قابل تصور است که کانونهای تفکر نظام لیبرال سرمایهداری چشم خود را به روی ناکامیهای انسان معاصر ببندند و بی تفاوت به تزلزل پایه های قدرت و نظام سرمایه داری نگاه کنند؟
اساساً فلسفه وجود کانونهای تفکر و مراکز آیندهپژوهی وابسته به ابرقدرتها این بوده است که بحرانهای پیش رو را پیشبینی کنند و برای برونرفت از آنها راهبرد ارائه دهند. در میان همه بحرانهایی که انسان امروز را به چالش میبرد، شاید بحران معنویت، ریشهایترین و رنجآورترین و حیرت زاترین بحرانی است که تازیانههای خود را بر پیکر تمدن مادی و معنویت گریز مدرن مینوازد.
بیتردید، نیافتن راهحل برای گذر از این بحران، به معنای مرگ نظام لیبرال سرمایهداری و جابجایی قدرت و به زیر آمدن ابرقدرتهای جهانی از موضع برتر و سلطه جویانه آنهاست. پس نباید شک کرد که کانونهای تفکر و مراکز آیندهپژوهی وابسته به ابرقدرتها برای گذر از بحران معنویت چارهاندیشی میکنند و مدلهایی از معنویت را ارائه میدهند، که با مبانی و ارزشهای آنها هماهنگ باشد.
قدرتمندان اجازه نخواهند داد که الگوهای رقیب برای پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصر رواج پیدا کند؛ بنابراین با هر نیرنگی رقبا را از صحنه خارجی میکنند و معنویتی جایگزین را با استفاده از پشتوانههای رسانهای و تبلیغاتی خود در دنیا ترویج خواهند کرد.
در اینجا باید بگویم که همه این اتفاقات افتاده و تمام این مراحل طی شده است. کانونهای تفکر وابسته به ابرقدرتها معنویتی هماهنگ با مبانی و آرمانهای نظام سرمایهداری طراحی کردهاند و شبکههای رسانهای و تبلیغاتی برای عرضه جهانی آن تلاش میکنند و امروز یکی از پیامبران این معنویت ساختگی و سلطهگرانه «نیل دونالد والش» است. او مدعی است مأموریت جهانیاش، تغییر نگرش مردم دنیا نسبت به خدا بوده است. یعنی تحریف بنیادینترین باور معنوی انسان و امروزه مشارکت فعالی در همکاری با شبه جنبش رهبران تکاملی دارد...