نویسنده کتاب دین و نگرش نوین احمدرضا جلیلی است. این کتاب توسط انتشارات حکمت منتشرشده است. یکی از نظریههای حوزهی جامعهشناسی دین دربارهی پیدایش جنبشهای نوپدید دینی نظریهی تغییرات اجتماعی است. این نظریه به حقیقت همان ظهور مدرنیته با تمام لوازم آن است و تغییراتی که در حوزه علم، از فلسفه گرفته تا علوم تجربی پدید میآید. در چنین فضایی تمام ساختارها و جهانبینی فرد میشکند و او خود را تهی مییابد.
کتاب حاضر ازآنرو مهم است که در پی کشف ردپاهای تأثیرگذاری علم جدید بر دین و اخلاقیات است و اینکه این مسئله چه پیامدهایی داشته است.
درواقع کتاب به زمینة معرفتی فرد مربوط میشود و درعینحال، مسائل کلامی را نیز در برمیگیرد؛ مسائلی همچون تاریخ مناسبات روابط بین دین و علم؛ تأثیری که در روزگار نو رشد و تحول کمی و کیفی علم بر دین، فلسفه، و اخلاق نهاده است و سود و زیانهایی که مدافعان حریم دین و دیانت پیشگی از این تأثیرات بردهاند.
میتوان گفت، هدف اصلی کتاب، تبیین و توصیف دو نوع جهانبینی است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند؛ نگرش دینی و نگرش علمی به جهان، برخی ویژگیهای این دو نگرش عبارتاند از:
نگرش دینی به جهان
|
نگرشی علمی به جهان، یا طبیعتگرایی
|
جهان را نهایتاً نیروی ملزمی اداره میکند.
جهان، هدفی دارد.
جهان، نظامی اخلاقی است.
|
جهان را بهکلی نیروهای فیزیکی کور نظیر نیروی گرانش، قوانین حرکت، قوانین ترکیب مواد شیمیائی، و … اداره میکند.
جهان هدفی ندارد و کاملاً بیشعور و بیمعناست.
جهان، نظام اخلاقی و در پی ارزشها نیست.
|
تأثیری که رشد و تحول کمی و کیفی علم، در روزگار نو، بر دین، فلسفه و اخلاق نهاده است و سود و زیانهایی که مدافعان حریم دین و دیانت پیشگی از این تأثیرات بردهاند، دستکم تا آنجا که به فرهنگ مسیحی و جهان غرب ربط مییابد، در این نوشته انعکاس دارد.
نویسنده در جایجای این کتاب تأکید میکند که رشد و پیشرفت علم منطقاً هیچگونه تأثیر منفی بر دین و دیانت پیشگی ندارد. فقط گذرهای روانشناختی (در برابر گذرهای منطقی) است که گهگاه سبب شده تا در ذهن و روح پارهای از آدمیان رشد علم و بقاء دین را ناسازگار جلوهگر سازد؛ بهعبارتدیگر، به نظر دقیق، تعارض و تضادی میان علم و دین وجود ندارد. از این گذشته، بشر به دین نیازمند است و غالب نابهنجاریها و نابسامانیهایی که درصحنه زندگی فردی و جمعی به وجود میآیند، نتیجه اعراض آدمیان از پیامهای آسمانی یا عدم التفات درخور به این پیامهاست. همه مسائلی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است، مسائل مبتلابه در فرهنگ اسلامی و کشورهای شرقی نیز هست و ازاینرو، مبحثی در کل کتاب نیست که صبغه صرفاً مسیحی و غربی داشته باشد و مورد ابتلای مسلمانان ایرانی هم نباشد.