ما همه در گذرگاهیم

ما همه در گذرگاهیم

یکی از فرزندان سلیمان از دنیا رفت و سلیمان بسیار غمگین شد.

دو فرشته، به صورت دو دشمن، پیش او آمدند.

یکی گفت: ای پیغمبر خدا، تخم در زمین کاشتم؛ [اما] این مرد زیر پایش خراب کرد.

دیگری گفت: تخم را در شاهراه کاشته بود. چون از چپ و راست راه نبود، از روی آن رد شدم.

سلیمان گفت: نمی‌دانستی که از روی آن راه می‌روند و تخم را در شاهراه پاشیدی؟

گفت: ای سلیمان، تو نمی‌دانستی که آدمها روی شاهراه مرگ‌ هستند و با مرگ پسرت جامة ماتم  پوشیدی؟

پس از آن سلیمان توبه و استغفار کرد.

ابوحامد، محمد غزّالی طوسی، کیمیای سعادت، ج2، ص383.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

پر بازدیدترین ها

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

از همه اهالی قلم و نویسندگان اندیشمند درخواست می گردد، که با ارسال مقاله با رویکردی پژوهشی پیرامون ابعاد مختلف معارف حسینی ما را مورد حمایت قرار دهید...
گفتگو با عوامل ساخت برنامه تلوزیونی "حدیث سرو "

گفتگو با عوامل ساخت برنامه تلوزیونی "حدیث سرو "

عوامل «حدیث سرو» از دشواری‌های تولید مستند بازسازی درباره زندگی علما گفتند، اینکه شاگردان آنها سِر نگه دار هستند و آرزوی عوامل همواره این بوده که یکی‌ از آنها لب به سخن گشوده و از پرده نشینی به درآید.
Powered by TayaCMS