خشنودی مادر

خشنودی مادر

 آمده است که حارث[1] که یار پیغمبر بود، بیمار شد. پیامبر(ص) برای عیادت او رفت. دید رو به قبله است، او را تلقین شهادتین داد. نتوانست بگوید.

پیغمبر(ص) گفت: حارث چه کرده است؟

گفتند...

 رسول الله(ص) مادر او را خواست و به او گفت: پسرت را حلال کن.

گفت: نمی کنم چون او به خاطر زنش با من می‌جنگد و با من حرف نمی‌زند.

پیغمبر(ص) فکر کرد و بسیار شفاعت حارث را کرد[ولی] مادر قبول نکرد.

پیغامبر از خداوند یاری خواست. جبریل نازل شد و گفت: خداوند سلام می‌رساند و می‌گوید: تو خاتم پیامبرانی و برگزیدة اهل زمین و آسمان هستی. بدان که حارث حرف نمی‌زند تا زمانی‌که که مادرش از او راضی نباشد.

و پیغمبر(ص) به مادر نگاه کرد و بار دیگر شفاعت کرد تا مادر راضی شد و حارث را حلال کرد. کلمة شهادتین را گفت و خندید و از جهان خارج شد.

 

منبع: منتخب رونق المجالس، ص 51

پی‌نوشت‌ها 

[1]. ثقفی؛ مکنّی به ابووائل. پزشکی را در دانشگاه جُندی‌شاپور آموخت. طبیبی مشهور و معاصر حضرت رسول(ص) بود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

پر بازدیدترین ها

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

فراخوان مقاله فصلنامه آیت بوستان

از همه اهالی قلم و نویسندگان اندیشمند درخواست می گردد، که با ارسال مقاله با رویکردی پژوهشی پیرامون ابعاد مختلف معارف حسینی ما را مورد حمایت قرار دهید...
گفتگو با عوامل ساخت برنامه تلوزیونی "حدیث سرو "

گفتگو با عوامل ساخت برنامه تلوزیونی "حدیث سرو "

عوامل «حدیث سرو» از دشواری‌های تولید مستند بازسازی درباره زندگی علما گفتند، اینکه شاگردان آنها سِر نگه دار هستند و آرزوی عوامل همواره این بوده که یکی‌ از آنها لب به سخن گشوده و از پرده نشینی به درآید.
Powered by TayaCMS