قال الصّادق - علیه السّلام -: الصّبر یظهر ما فی بواطن
العباد من النّور والصّفاء، والجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظّلمة والوحشة. والصّبر
یدّعیه کلّ احد، وما یثبت عنده الّا المخبتون، والجزع ینکره کلّ احد وهو ابین علی المنافقین،
لانّ نزول المحنة والمصیبة مخبر عن الصّادق والکاذب. وتفسیر الصّبر ما یستمرّ مذاقه،
وما کان عن اضطراب لایسمّی صبراً. وتفسیر الجزع اضطراب القلب وتحزّن الشّخص وتغییر
اللّون وتغییر الحال، وکلّ نازلة خلت اوائلها من الاخبات والانابة والتّضرّع الی اللَّه
فصاحبها جزوع غیر صابر. والصّبر ما اوّله مرّ وآخره حلو لقوم، ولقوم اوّله وآخره حلو،
فمن دخله من اواخره فقد دخل، ومن دخله من اوائله فقد خرج، ومن عرف قدر الصّبر لا یصبر
عمّا منه الصّبر.
قال اللَّه تعالی فی قصّة موسی بن عمران والخضر - علیهما
السّلام -: وکیف تصبر علی ما لم تحط به خبراً.(81) فمن صبر کرهاً ولم یشک الی الخلق،
اولم یجزع بهتک ستره فهو من العامّ ونصیبه ما قال اللَّه - عزّ وجلّ -: وبشّر الصّابرین(82)
ای بالجنّة والمغفرة. ومن استقبل البلاء بالرّحب وصبر علی سکینة ووقار فهو من الخاصّ،
ونصیبه ما قال تعالی: انّ اللَّه مع الصّابرین.(83)
امام صادق (ع) فرمود: صبر، نور و صفای باطن، و جزع
(بیتابی در سختیها) ظلمت و وحشت باطن بندگان را برملا میسازد. همه مدعی صبوریاند،
ولی جز آنان که به خدا اطمینان دارند، بر صبر استوار نباشند و جزع را منکرند. جزع،
در منافق آشکارتر است، زیرا نزول محنت و مصیبت، خبر از صدق و کذب ادّعای شخص میدهد.
تفسیر صبر، تلخی مدام، همراه با آرامش باشد و آنچه همراه اضطراب و ناآرامی است، نشاید
که صبر نامید. و تفسیر جزع، اضطراب قلب است و اندوه شخص و تغییر رنگ و حال است که این
نشانه صابران نیست. هر بلایی که آغازش همراه با اطمینان به خدا و تضرّع به درگاه او
نباشد، صاحب آن، جزوع باشد و غیر صابر. و صبر آن است که برای بعضی آغازش تلخ است و
پایانش شیرین و برای بعضی دیگر، آغاز و پایانش شیرین است؛ پس کسی که از اواخرش آن را
وارد شود، بهراستیکه در زمره صابران داخل شده و کسی که از آغاز آن داخل شود در آغاز،
تلخکام و سپس شیرینی صبر را بچشد. و کسی که قدر صبر بداند، از دوری آنچه بر او وارد
شده (بلا و محنت)، صبر نتواند بکند.
خداوند تعالی در قصّه موسی بن عمران و خضر - علیهما
السّلام - فرماید: چگونه توانی بر آنچه از رموزش آگاه نیستی، صبر کنی؟ پس کسی که بر
امر ناخوشی صبر کند و به خلق شکایت نبرد و بی تابی نکند، در مرتبه عموم باشد، نه در
رتبه خواص از صابران؛ و بهره او همان است که خداوند - عزّوجلّ - فرمود: و صابران را
بشارت ده؛ یعنی به بهشت و مغفرت. و آن کسی که با آغوش باز به استقبال بلا رود و سکون
و وقار خویش را حفظ کند، از خاصّان است و نصیبش همان است که خدای تعالی فرمود: خداوند،
با صابران (همنشین) است.