آداب و فواید توکل

آداب و فواید توکل

قال الصّادق - علیه السّلام -: التّوکّل کأس مختوم بختام اللَّه - عزّ وجلّ - فلا یشرب بها ولا یفضّ ختامها الّا المتوکّلون، کما قال اللَّه تعالی:وعلی اللَّه فلیتوکّل المتوکّلون.(71) وقال تعالی: وعلی اللَّه فتوکّلوا ان کنتم مؤمنین.(72) جعل اللَّه التّوکّل مفتاح الایمان، والایمان قفل التّوکّل. وحقیقة التّوکّل الایثار، واصل الایثار تقدیم الشّی ء بحقّه. ولا ینفکّ المتوکّل فی توکّله من اثبات احد الایثارین، فان آثر معلول التّوکّل - وهو الکون - حجب به، وان آثر معلّل علّة التّوکّل - وهو الباری سبحانه وتعالی - بقی معه. وان اردت ان تکون متوکّلاً لا متعلّلاً، فکبّر علی روحک خمس تکبیرات وودّع امانیّک کلّها تودیع الموت للحیاة. وادنی حدّ التّوکّل ان لا تسابق مقدورک بالهمّة، ولا تطالع مقسومک ولا تستشرف معدومک، فتنقض باحدهما عقد ایمانک وانت لا تشعر. وان عزمت ان تقف علی بعض شعار المتوکّلین [فی توکّله من اثبات احد الایثارین ] حقّاً، فاعتصم بمعرفة هذه الحکایة. وهی انّه روی: انّ بعض المتوکّلین قدم علی بعض الائمّة - علیهم السّلام - فقال له: اعطف علیّ بجواب مسألة فی التّوکّل، والامام - علیه السّلام - کان یعرف الرّجل بحسن التّوکّل ونفیس الورع واشرف علی صدقه فیما سأل عنه من قبل ابدائه ایّاه. فقال له - علیه السّلام -: مکانک وانظرنی ساعة. فبینا هو مطرق لجوابه اذا اجتاز بهما فقیر، فادخل الامام - علیه السّلام - یده فی جیبه و اخرج شیئاً فناوله الفقیر، ثمّ اقبل علی السّائل فقال له - علیه السّلام -: هات وسل عمّا بدالک. فقال السّائل: ایّها الامام! کنت اعرفک قادراً متمکّناً من جواب مسألتی قبل ان تستنظرنی، فما شأنک فی ابطائک عنّی؟ فقال - علیه السّلام -: لتعتبر المعنی قبل کلامی اذ لم اکن ارانی ساهیاً بسرّی، وربّی مطّلع علیه ان اتکلّم بعلم التّوکّل، وفی جیبی دانق، ثمّ لم یحلّ لی ذلک الّا بعد ایثاره، ثمّ لیعلم به فافهم/ فشهق السّائل شهقة وحلف الّا یأوی عمراناً ولا یأنس ببشر ما عاش.

 

امام صادق (ع) فرمود: توکل، جامی است دست نخورده و مهر شده خداوند - عزوجل - که جز متوکلان، مهر آن را برندارند و از آن ننوشند. خدای تعالی می‌فرماید: و مؤمنان، تنها بر خدا توکل کنند؛ و نیز فرماید: بر خدای توکل کنید، اگر ایمان آورده‌اید. خداوند توکل را کلید ایمان قرار داد و ایمان را قفل توکل؛ حقیقت توکل ایثار است و ریشه ایثار، تقدیم دیگری بر خود است. شخص متوکل، در توکلش همواره یکی از دو چیز را بر می‌گزیند: پس چنان معلول توکل را - که عالم وجود است - برگزیند، حجابی (میان او وخالق) شود و اگر به وجود آورنده توکل را - که همان خداوند سبحان است - برگزیند، پیوسته با خدای تعالی خواهد بود؛ پس اگر خواهی که متوکل بر خدا باشی نه متوکل بر معلول، بر روح خویش پنج تکبیر بگو وآرزوها را چون وداع با زندگی (جدا شدن از تن) رها کن. پایین‌ترین حد توکل، آن است که در کسب آنچه که مقدر توست، شتاب نکنی و در طلب بیش از آن نباشی؛ چه‌بسا به‌واسطه یکی از این دو، ایمانت را در حالی که خود خبر نداری، از دست بدهی؛ چنانچه می‌خواهی به طریقت متوکلان - آنان که دو صفت یاد شده را به تمام و کمال در خود دارند - پی ببری، از این حکایت غفلت مکن و بدان گوش سپار؛ شخصی متوکل، بر یکی از امامان (ع) وارد شده، گفت: خدا از تو خشنود شود! بر من مهربانی کن و به سؤال من در باب توکل پاسخ فرما. امام (ع) که او را به حُسن توکل وپرهیزکاری می‌شناخت و بر صداقت وی در آنچه که پرسید، از پیش مطلع بود، فرمود: اندکی درنگ کن! در حالی که آن شخص منتظر پاسخ بود، فقیری درآمد. امام دست در جیب کرده و چیزی به وی داد؛ سپس روی به آن شخص کرد و فرمود: اکنون بپرس! آن مرد گفت: ای امام! می دانستم که شما بر پاسخ من توانایی، پیش از آن که مرا به انتظار کشیدن امر کنی، س چرا در دادن پاسخ درنگ کردی؟ حضرت فرمود: برای آن که پیش از کلام من، به معنایش واقف شوی، لذا نخواستم در حالی که در جیبم سکه‌ای باشد و خود و خدا از آن آگاه باشیم و پیش از انفاق آن پاسخ تو را گفته باشم، پس (معنیِ توکل را) دریاب و بفهم. پرسش کننده، نعره‌ای برآورد و سوگند یاد نمود که تا وقتی زنده است، نه در جایی آباد نشیند و نه با انسانی انس گیرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

حقیقت عبودیّت

حقیقت عبودیّت

درباره ذکر

درباره ذکر

آداب دعا

آداب دعا

آداب حساب و مراقبه

آداب حساب و مراقبه

Powered by TayaCMS