داستانی از کودکی سعدی

داستانی از کودکی سعدی

 روزی سعدی که کودک خردسالی بود، در دکان پدرش ماند تا برای نماز به مسجد برود. مرد شیادی به مغازه مراجعه کرد و به سعدی گفت: اگر انگشتری برای بر دست داری به من بدهی، یک سیر خرماي شیرین به تو خواهم داد..سعدی به سادگی انگشتر را از انگشت خود بیرون آورد و به مرد شیاد داد.

پدرش برگشت و ماجرا را فهمید گفت: ای فرزند تو امروز فریب مرد شیادی را خوردی و انگشتری گرانبهای خود را که سی سکه  طلا می‌ارزید از دست دادی. سعدی شروع به گریستن کرد، ولی پدر دست نوازش بر سر او کشید گفت: این بار گذشت، و گذشته را نمی‌توان تدبیر کرد؛ تیری که از  چله کمان در آمده باشد، چاره‌پذیر نیست و نمی‌توان آن را باز آورد. پس بكوش از امروز به بعد، فریب شیادان را نخوری.

1- داستان‌ها و حکایت‌های مسجد، ص ۴۶.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

پر بازدیدترین ها

فضیلت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) نزد اهل سنت

فضیلت ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) نزد اهل سنت

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دارای مناقب و فضائل کم نظیری بوده اند. حضور ایشان در میان 4 زن برتر بهشتی از جمله همین فضایل بحساب می آید که روایات فراوانی عهده دار بیان چنین فضیلتی برای آن بانوی آسمانی می باشد.

در مسند احمد بن حنبل روایتی به شکل زیر نقل شده است:

«فقال رسول الله(صلی الله علیه وآله): افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد(صلی الله علیه وآله)، و مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم امراه فرعون»

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دارای مناقب و فضائل کم نظیری بوده اند. حضور ایشان در میان 4 زن برتر بهشتی از جمله همین فضایل بحساب می آید که روایات فراوانی عهده دار بیان چنین فضیلتی برای آن بانوی آسمانی می باشد.
Powered by TayaCMS