نویسنده: نفیسه
مرادی
چکیده
لباس که از
ضروریات زندگی است و اسلام به این امر مهم اهمیت زیادی داده است و برای رنگ، نوع
جنس و حتی شکل آن توصیههای زیبایی دارد. در خصوص آرایش ناخن و مو، روغن مالیدن،
استعمال عطر و خضاب کردن برای زنان و مردان مسلمان نکات قابل تاملی را بیان نموده
است؛ اما نتیجهای که از همه این فرمانها در مورد پوشش ظاهری و مدل آرایش به دست
میآید، این است که پوشش یکی از شئون انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات
متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط میشود و میتوان گفت که لباس پرچم وجود آدمی است
که از اعتقادات و فرهنگ و آدابورسوم وی سخن میگوید و اسلام نمیخواهد مسلمانان
خود را به شکل کفار بیارایند و از سویی در نظر دارد، پوشش و آرایش امت مسلمان
متمایز از دشمنان خدا و رسولش باشد.
کلیدواژه : لباس، آرایش، زینت.
مقدمه
انسان به اقتضای
فطرت خویش، میل به زیبایی و جمال داشته و جویای پاکیزگی، زیبایی و آراستگی است و
از ژولیدگی، پلیدی و پریشانی چه ظاهری و چه باطنی نفرت دارد. آراستگی باطنی در گرو
تهذیب نفس و رعایت آداب و اخلاق است، اما آراستگی ظاهری فرد از طریق پوشش و آرایش
مناسب تأمین میگردد. پوشش یکی از شئون انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات
متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط میشود و میتوان گفت که لباس پرچم وجود آدمی است
که از اعتقادات و فرهنگ و آدابورسوم وی سخن میگوید. (ابراهیم کاملی لباس از نگاه
قرآن و عترت 1386)، لباس و پوشش یک نماد فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و ملی انسان بهحساب
میآید که بیانگر روحیات فرد پوشنده لباس است و تأثیری که لباس در زندگی انسانها
و تمدنهای گذشته داشته و انسان از پوشیدن لباس میپذیرد بیانگر اهمیت لباس بین
اقوام و ملل، در گذشته است و بهنوعی پوشش هر قوم و ملت، نشاندهنده فرهنگ آن قوم
است و بهبیاندیگر «لباس پرچم کشور وجود انسان است». (غلامعلی حداد عادل فرهنگ
برهنگی و برهنگی فرهنگی 1374) از سویی آرایش موها، صورت، ناخن و ... به دلیل روحیهی
زیبا گرایی فطری انسان است که افراطوتفریط در این امر میتواند نتایج نامناسبی در
برداشته باشد فلذا نیازمند ارائه الگویی مناسب است.
لباس و آرایش در ادب فارسی
کلمه لباس از
مصدر لبس به معنای شبهه و اشکال و عدم وضوح وسیلهای برای از نظر دور داشتن شکل
اصلی بدن و تغییر شکل دادن آن و آن را به شکل و گونهای دیگر درآوردن است.
لباس در لغتنامه دهخدا به هرچه درپوشندو
پوشیدنی است اطلاق گشته است.
دیده میباید که
باشد شه شناس تا شناسد شاه را در هر لباس. (مولوی)
و کلمه آرایش در آن بهعنوان اسم مصدر آراستن به
معنای زیور، زینت، تزیین و پیرایه آمده است.
بگفت اینقدر ستر و آسایش است وزین بگذری زیب و
آرایش است. (سعدی)
جایگاه لباس و آرایش در دین اسلام
اِنّ اللَه
یُحِبِّ الجمالَ و التجمیل و یکره البُؤسَ و التّباؤُسَ؛ خداوند زیبایی و آراستن
را دوست دارد و از نپرداختن به خود و خود را ژولیده نشان دادن، کراهت دارد.(الکافی
6/440) آراستگی در برقراری و استحکام روابط تأثیرگذار است و این حقیقت انکارناپذیر
در سراسر هستی مشهود است. پیشوایان ما نیز به اهمیت آن اشاره داشته و خود پیش از
هر شخص دیگری آن را به کار بسته و از محبوبیت آراستگی نزد خداوند خبر دادهاند.(ناصر
بهرامی آراستگی از دیدگاه معصومان علیهمالسلام 1386) آنچه از آیات و روایات برمیآید
دین مبین اسلام برای پوشش و ویژگیهای آن اهمیت ویژهای قائل شده است و همچنین در
اسلام به داشتن لباس باطنی (لباس تقوا) اهمیت بیشتری داده شده است و آن بر لباس
ظاهری مقدم دانسته شده است. لباس طریقت بتقوی بود نه در جبه دلق خضرا بود.(سعدی)
در دین اسلام پرداختن به این لباس ظاهری هم باید
وسیلهای برای دستیابی به کمالات و زیباییهای باطنی (تقوا) باشد تا جایی که لباس
ظاهری یک مسلمان نباید با معیارهای دستیابی به کمالات انسانی مخالفت داشته باشد.
مراد اهل طریقت
لباس ظاهر نیست کمر به خدمت سلطان ببند و صوفی باش.(سعدی)
قرآن، مبحث پوشش را در لابلای آیاتی که پیرامون
آفرینش انسان اولیه «حضرت آدم» آورده است و آن را بهعنوان نعمت الهی از طرف خدا
معرفی میکند «یا بنیآدم قَدْ اَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارى سَوْآتِکُمْ
وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللهِ لَعَلَّهُمْ
یَذَّکَّرُونَ»; «اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند
و مایه زینت شماست؛ امّا لباس تقوى بهتر است. اینها (همه) از آیات خداست تا
متذکّر نعمتهای او شوند». (سوره اعراف آیه 26) جمله «یُوارى سَوْآتِکُمْ» که وصف
برای «لباس» است دلالت دارد بر اینکه لباس پوشش واجب و لازمی است که کسی از آن بینیاز
نیست و آن پوشش عضوی است که برهنه بودنش زشت و مایه رسوایی آدمی است، به خلاف ریش
که به معنای پوشش زاید بر مقدار حاجت و باعث زینت و جمال است. خدای تعالی در این
جمله بر آدمیان منت میگذارد که پوشیدن لباس و آرایش خود هدایتشان کرده است و بهطوریکه
بعضی گفتهاند این آیه دلالت بر اباحه لباس زینت دارد.) علامه طباطبایی المیزان ص
86) و به خاطر همین اهمیت لباس است که شیطان با وسوسههایش میخواهد آن را از تن
ارزشمند انسان بکند و جدا کند و اگر در این زمینه موفق نشد تلاش میکند تا انسان
از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراطوتفریط را بپیماید.
سفارش و تأکید قرآن و روایات به استفاده صحیح از این وسیله، به ما یادآوری میکند
که شکر نعمت لباس به استفاده صحیح و مناسب از آن نعمت است تا زمینه رشد شخصیت فردی
و اجتماعی انسان را فراهم کند و تأثیر پوشش صحیح را بر آرامش و امنیت بیان نماید.
اگر آتش است
یارت تو برو در او همی سوز به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز
تو مخالفت همی
کش تو موافقت همی کن چو لباس تو درانند تو لباس وصل می دوز (مولوی)
روایات به این نکته اشاره دارند که لباس، نماد و
سمبل اعتقاد انسان است و زبان گویای اوست که از سردرون انسان، پرده برمی دارد و
حتی نسبت به جنس و رنگ و شکل لباس حساسیت نشان میدهد و رهنمود ارائه مینماید تا
ما به اهمیت لباس و پوشش برای انسان پی برده و بدانیم که انسان با پوشیدن لباس، نشانهها
و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش میگذارد. (ابراهیم کاملی لباس از
نگاه قرآن و عترت 1386) از طرفی دین اسلام آرایش و زینت را در معنای خاص آن نیز
مجاز و بلکه پسندیده و موجب ثواب میداند و آن را هماهنگی با نظام خلقتی میداند
که خداوند در تمام ابعاد، آن را زینت داده است. در قرآن به برخی از این زینتها،
اشاره شده است: «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها
لِلنَّاظِرِین: و هر آینه در آسمان برجهایی آفریدیم و براى بینندگانشان
بیاراستیم.» (حجر/16)«إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِب؛
همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم.»(صافات/6) زینت و اسباب آرایش
انسان نیز آفریده شده و به همراه نعمت سلیقه در اختیار او قرار گرفته است. لذا اگرچه
داشتن چهرهای زیبا و مطابق میل هر کسی از اختیار خودش خارج است، اما آرایش و
زینت، نعمتی است که خداوند آن را در اختیار همگان قرار داده است.(انسی نوشآبادی
آرایش و آراستگی در قرآن 1389) اما متأسفانه در عصر ما جنبههای فرعی و حتی
نامطلوب و زننده لباس بهقدری گسترشیافته که فلسفه لباس را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
لباس عاملی برای انواع تجملپرستیها، توسعه فساد، تحریک شهوات، خودنمایی و تکبر و
اسراف و تبذیر و امثال آن،...اصولاً چنین به نظر میرسد که کمبودهای روانی عاملی
برای به نمایش گذاردن اینگونه انواع لباسهای عجیبوغریب است.(ناصر مکارم شیرازی
تفسیر نمونه آیه 26 سوره اعراف) و همین امر ضرورت معرفی الگویی اسلامی را آشکار میسازد.
خصوصیات لباس مناسب
آنچه درباره
لباس در روایات مییابیم علاوه بر اهداف کلی بهرهمندی لباس به رنگ، جنس، شکل لباس
اشاره شده است:
1) رنگ لباس
2) اثر رنگ بر
بینندگان یک موضوع علمی ثابت شده است و تنوع رنگها، نشان از حکمت خداوند است و
ترکیب رنگها به زندگی تنوع میبخشد. رنگ عاملی است نیرومند که میتواند احساسات و
درونیات انسان را تحریک کند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد. احساسی از
گرمی و سردی، شادی و غم، سرعت و سکوت ایجاد کند. در طول قرنها، رنگ برای اشخاص
مختلف معانی متفاوتی داشته است. رنگ برای سنت آگوستین انعکاس افلاطونی خدا بود،
برای ایزاک نیوتن انرژی نوری و برای واسیلی کاندینسکی، یک شیوه بیان روح.
3) امروزه ثابت شده است رنگها
بهراحتی روی سیستم عصبی، قدرت بینایی، سیستم گوارش، حالات روحی روانی افراد و
اخلاق فردی آنها تأثیر میگذارند، برای اثبات اهمیت رنگها، توضیح چندانی لازم
نیست. رنگها در ذات وجودی مخلوقات قرار گرفتهاند و جداییناپذیرند. همانگونه که
نمیتوان جنسیت را از اشیا گرفت، رنگ را نمیتوان از آن جدا کرد.
4) اصولاً
لباس، علاوه بر محافظت انسانها از سرما و گرما، وسیلهای برای ارتباطات غیرکلامی
است و بهتنهایی قادر است حداقل 10 پیام اساسی را به دیگران منتقل کند:
5) 1- سطح اقتصادی 2 -
سطح تحصیلی 3 - اعتبار اجتماعی4- وضعیت اجتماعی 5 - سطح پیچیدگی 6- زمینه اقتصادی
7- زمینه اجتماعی 8 - زمینه تحصیلی 9- سطح موفقیت 10- ویژگیهای اخلاقی
6) در روایات انتخاب رنگ لباس، اهمیت دارد و بر آن تأکید شده
است. پیامبر اکرم صلیالله علیه و اله فرمود: لباس سفید بپوشید زیرا آن دلچسبتر و
پاکیزه تراست. (وسایل الشیعه ج 5 ص 62) در این روایت توصیه شده است که لباس سفید
بپوشید برای اینکه رنگ سفید علاوه بر اینکه پوشنده را وادار به رعایت مداوم نظافت میکند
و آلودگی و چرکی را بهسرعت نمایان میکند، همچنین رنگ سفید دارای آثار مفرح و نشاطآور
است و اثر سلامت بخشی دارد چون کمتر از تمامرنگهای دیگر نور جذب میکند. رنگهای
دیگر هم در آیات قرآن و روایات به آنها اشاره شده است که تأثیر خاصی در پوشنده
لباس میگذارد «إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرین»
(سوره بقره آیه 96) رنگ زرد، زنده و فعال و محرک است و مایه سرور و شادمانی انسان میشود.
«و یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق» (سوره کهف آیه 13) رنگ سبز، حد واسط بین
رنگهاست و اثر ملایم و آرام بخشی دارد و رنگ مناسب زندگی است و بهعنوان لباس بهشتیها
بیان شده است «مُتَّکِئِینَ عَلى رَفْرَفٍ خُضرٍ وَ عَبْقَرِىٍ حِسانٍ»«بربالشهای
سبز و فرشهای نیکو تکیه میزنند»(الرحمن /96)
7) لباس و لقمهات گلهای
رنگین تو گلخواری نشایی میهمانم (مولوی)
8) امامان ما بعضی از رنگها
را برای لباس خود انتخاب میکردند. امام باقر (علیهالسلام) میفرمود «انا نلبس
المعصفرات و المضرجات» (فروع کافی ج 6 ص 634) معصفرات یعنی لباسهایی که به رنگ بالوپر
گنجشک است «رنگ عدسی». مضرجات یعنی لباسهایی که با رنگ قرمز و زرد رنگ شده باشد. همچنین
ایشان رنگ لباس را نماد و علامت معرفی میکند. امام باقر (علیهالسلام) فرمود:
«رنگ مورد انتخاب ما (اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ) بهرمان است و رنگ منتخب بنیامیه
زعفران است.» [فروع کافی ج 6 ص 634] بهرمان رنگ گنجشکی یا عدسی است. بعضی از رنگها
به خاطر اثرات سوء آنها توصیه نشده است و حتی سفارش شده است که از آنها استفاده
نشود، رنگ سیاه یکی از آن رنگهایی است که نباید در لباس مورد استفاده قرار گیرد.
امام علی (علیه السلام) می فرماید: «لباس سیاه نپوشید؛ چون لباس سیاه لباس فرعون
است» (وسایل الشیعه ج 4 ص 383) رنگ سیاه آثار منفی بر حالات روانی انسان دارد،
برای اینکه سیاهی نماد فقدان و کمبود و کرخی است و انسان را از حالتهای نشاط و
سرور باز میدارد. اما الکلینی در الکافی از احمد بن محمد از ابی عبدالله – علیهما
السلام- روایت میکند که گفت: «سیاه پوشیدن مکروه است مگر در سه چیز: موزه (کفش) و
عمامه و عبا»(کلینی فروع الکافی 6/449)
9) جنس لباس
جنس لباس اثرات گوناگونی بر سلامتی جسم و روح
انسان دارد و از نظر بهداشتی اهمیت زیادی برای آن در نظر میگیرند چون بهطور
مستقیم با بدن تماس دارد و آثار سریع و دائمی به بار میآورد که به برخی اشاره میشود:
الف- تولید و
انتقال بار الکتریکی
ب- قابلیت نفوذ
پوشاک
ج- بازتاب و دفع
تشعشعات درونی و بیرونی (این عنوانها از کتاب آئین بهزیستی اخذ شده است).
الف-
بعضی از لباسها از جنس خاصی تهیه میشوند که مولد و انتقالدهنده بار الکتریکی
است و میدانیم که افزایش بار الکتریکی در بدن، موجب افزایش رفتار غیرارادی شده و
منشأ عصبانیت و اضطراب درونی میشود، مانند لباسهای نایلونی ضخیم که در زمستان از
آنها استفاده میکنیم؛ بنابراین هر جنسی از لباس که بار الکتریکی کمتری تولید کند
برای پوشش مناسبتر و این نکته در ارتباط با پوشاندن سر بیشتر کاربرد دارد و خانمها
باید از جنسی بهعنوان روسری استفاده کنند که دارای بار الکتریکی کمتری باشد.
بعضی از لباسها
خودشان بار الکتریکی تولید نمیکنند ولی عامل انتقال آن به بدن هستند و بارهای
الکتریکی موجود در طبیعت را به بدن منتقل مینمایند و بعضی از لباسها رطوبت را به
خود جذب میکنند و موجب تخلیه بار الکتریکی در بدن میشوند و موجب سستی و بیحالی میشوند
و کراهت مرطوب کردن لباس در ماه مبارک رمضان به همین خاطر است.
10) در روایات نسبت به جنس
لباس نکاتی آمده است که راهنمای ما در انتخاب جنس لباس است «امام علی علیهالسلام
فرمود: لباس پنبهای بپوشید زیرا آن لباس پیامبر خدا صلیالله علیه و اله و لباس
ماست.» (وسایل الشیعه ج 5 ص 82) پوشیدن لباسهای پنبهای به خاطر اینکه از الیاف
طبیعی تهیه میشوند در درجه اول قرار دارد و لباسهای کتانی در درجه بعدی «امام
صادق علیهالسلام: کتان ازجمله لباسهای پیامبران است و آن عامل روئیدن گوشت است.»
(فروع کافی ج 4 ص 534)
11) لباس گله
ادکن ز غزل پنبگی ناید مگر این پنبه ابریشم شود ز اکسیر آن مخزن (مولوی)
12) ب-
دومین خصوصیت جنس لباس مربوط به قابلیت نفوذپذیری آن است پوست بدن علاوه بر اینکه
اعضای درونی بدن را میپوشاند، سه وظیفه مهم را برای بدن انجام میدهد.
-جذب
اکسیژن
-دفع سموم
-عمل
تعریق
جذب اکسیژن از
طریق پوست ویژگی انسان نیست، بلکه حیوانات و نباتات هم از این ویژگی برخوردارند،
پوست نهفقط جذب اکسیژن بلکه دافع بعضی از سموم یا مواد زائد شیمیایی موجود در بدن
است و با عمل تعریق مواد زائد بدن را خارج میکند. بعضی از لباسها مانع رسیدن
اکسیژن به پوست میشوند و تنفس پوستی کمتری انجام میشود و به میزان لازم رشد
طبیعی صورت نمیگیرد.
لباس، هوای مجاور پوست را محبوس میکند و از این
راه ضخامت ناحیۀ اختصاصی هوا در مجاورت پوست را افزایش و جریان هوا را کاهش میدهد.
درنتیجه میزان دفع حرارت از بدن بهوسیلۀ هدایت شدیداً کاهش مییابد. لباسهای
معمولی میزان دفع حرارت را به حدود نصف حالت عریان کاهش میدهند. برای لباسهای
مخصوص مناطق قطبی این نسبت به یکششم میرسد. (گایتون، آرتور. فیزیولوژی پزشکی. ج.
سوم، ۱۹۸۶. ص ۱۹۳۵).
ج-
سومین موردی که در ارتباط با جنس لباس مطرح است بازتاب تشعشعات درونی و بیرونی
است، جنس لباس در سلامتی و رفاه و تأمین آسایش و طول عمر انسان، اثر مستقیم دارد.
بدن انسان باتوجه به فعالیتهای جسمی حرارت فراوانی را تولید میکند، اگر لباس
بتواند این حرارت و انرژی مازاد بر نیاز بدن را بهطور مناسب دفع کند، مایه سلامتی
و رفاه است و اگر نتواند این انرژی را دفع کند بهعنوان سم در بدن باقی میماند و
سلامتی انسان را به خطر میاندازد. اگر انسان مسلمان از پوشیدن بعضی از لباسها
نهی شده یا به پوشیدن بعضی از لباسها امر شده است به خاطر حکمتی است که بهسلامت
جسمی و روحی وی مربوط میشود «قال الصادق (علیهالسلام): لا یلبس الرجل الحریر و
الدیباج الافی الحرب... ان رسولالله نهاهم عن سبع، منها: لباس الاستبرق و الحریر
و القز و الارجوان» (فروع کافی ج 6 ص 534 و وسایل الشیعه ج 5 ص 82) مرد لباس حریر
و دیباج نمیپوشد مگر در جنگ ...
و همچنین امام فرمودند: «انه کره ان یلبس القمیص
المکفوف بالدیباج و یکره لباس الحریر و لباس القسی والوشی و یکره لباس المثیره
الحمراء فانها مثیره ابلیس» (وسایل الشیعه ج 4 ص 371).
3. شکل لباس
شکل پوشاک اثرات
بسیار بهداشتی، اجتماعی و اخلاقی در زندگی انسان دارد. مخصوصاً در زمان ما که
پوشاک نماد و سمبل تفکر و اعتقاد پوشنده آن هم است. باتوجه به اینکه شکل لباس یک
عامل مهم فرهنگی به حساب میآید و در زندگی انسان یک اصل اساسی است این پرسش مطرح میشود
که چرا این همه تغییر و تحول در ظاهر پوشاک انسان به وجود میآید؟ تغییر و تحول در
شکل پوشاک به خاطر روحیه بلندپروازی انسان است چون که انسان استعداد کمال طلبی
دارد و به دنبال پوشیدن مدلهای جدید لباس است؛ اما این روحیه وقتی حالت انفعالی و
تقلیدی به خود میگیرد به یک ابزار ویرانگر تبدیل میشود و انسان را به مدپرستی و
تقلید از دیگران سوق میدهد. همانندسازی «تشبه» در فرهنگ یک وسیله برنده در دست
فرهنگ مهاجم است و زمینه از بین رفتن فرهنگ ملی را فراهم میکند. امام صادق (ع) در
این مورد میفرماید: «خداوند به پیامبری از پیامبران وحی: به قومت بگو که لباس
دشمنان مرا نپوشند و غذای دشمنان مرا نخورند و راه و روش دشمنان مرا نپویند که در
این صورت آنها نیز ـ همانند کفار ـ دشمنان من خواهند شد.» (وسایل الشیعه ج 15 ص
641) و همچنین ایشان روایتی از امام علی (علیه السلام) بدین شکل نقل میکند که «این
امت اسلام (شامل عربها، ترکها، فارسها و...) پیوسته در خیر و خوبی و سعادت و
نجات هستند تا زمانی که لباس عجمها را نپوشیدهاند (عجم یعنی کفار نه ایرانیان) و
غذای عجمها را نمیخورند.» (وسایل الشیعه ج 24 ص 783) در این روایت به این نکته
تأکید شده است که تقلید و همانندسازی، زمینه از بین رفتن فرهنگ بومی را فراهم میسازد.
شکل لباس یک عامل مهم فرهنگی بهحساب میآید و یک اصل اساسی در زندگی بشری بهحساب
میآید که اگر حالت نامعقول به خود بگیرد اختلال نظام فکری جامعه، نتیجه آن خواهد
شد «اگر ما در جراید و مجلات مصور تغییراتی را که در مدت یک قرن در لباس اروپا روی
داده، ملاحظه کنیم، البته معلوم میشود که افکار اروپاییان در این مدتزمان تا چه
حدود و درجه در معرض تحول و تغییر واقع شده است و در وضع و شکل آن تا چه اندازه
تبدیلات روی سلیقه و مذاق عصری روی داده است برخلاف لباس عربها» (تاریخ تمدن
اسلام و غرب ص 844). در شکل لباس چند نکته را باید درنظر گرفت:
1. برطرف کننده عیوب و پوشاننده سؤآت باشد.
2. ازنظر اقتصادی اسراف و تبذیر به حساب نیاید.
3. امام صادق (ع) دراین باره میفرماید:
«اسراف این است که لباس خوبت را به لباس روزانهی خود تبدیل کنی [یعنی لباس نو و
لباس بیرون خود را به لباس دمدستی بدل کنی]»(وسایل الشیعه ج 5 ص 22).
4. اسحاق بن عمّار میگوید:
از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: آیا مؤمن مىتواند ده پیراهن داشته باشد؟ حضرت
فرمود: آرى. عرض کردم: بیست پیراهن چه؟ فرمود: آرى. اینها اسراف نیست؛ اسراف آن
است که لباس بیرونت و مهمانیت را لباس خانه و دمدستی قرار دهى.(بحار الأنوار 79 /
317 / 1)
5. محدوده
آرایش و آراستن
6.
اگرچه مردان هم
میتوانند از آرایش و زینتهای موجود بهره بگیرند اما از هر آرایشی که موجب شباهت
ایشان به زنان بشود، نهی شدهاند. پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) مردانى را که
خود را به زنان شبیه و زنانى را که خود را به مردان شبیه مىکنند، لعن فرموده است.(خصال،
ترجمه جعفرى ج2، 403، هفتادوسه ویژگى در آداب زنان و فرق میان احکام آنان و احکام
مردان، ص،401). درست است که تمام زیورها و زینتها برای زنان حلال است اما با وجود
آنکه مطلق آرایش برای زنان پسندیده است از آرایش زنان در معرض نامحرمان شدیداً نهی
شده اما در مقابل برای آرایش زن در حضور همسر بسیار سفارش شده است. زن مؤمنه که
شوهر دارد باید که هر چه بتواند آرایش نفس بجا آورد و لباس نیکو بپوشد و زینت بر
خویشتن کند و عطر و بوى خوش بکار برد.
7. مدل مو
بلندی
مو برای مردان بهخودیخود در اسلام مباح و جایز است و برای زنان بسیار تأکید شده
است. پیامبر صلىاللهعلیهوآله خطاب به مردان میفرمایند: هر کس موى سر را بلند
کند، یا باید به آن خوب رسیدگى کند یا کوتاهش کند (وسایل الشیعه ج 2 ص 129) اما
کوتاه بودن مو برای مردان مناسبتر است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: موی سرت
را کوتاه کن؛ چراکه (با کوتاه کردن مو) آلودگیها و انگلهای آن را کم، و گردنت را
استوار و نور چشمت را افزون میکند.(الکافی ج 6 ص 484) مردان به دلیل مشغله زیاد و
کمحوصلگی معمولاً بهداشت موهای بلند خود را بهطور کامل رعایت نمیکنند اما زنان
هر چه هم پرمشغله باشند به خاطر اینکه یکی از وظایف او نظافت است در رعایت بهداشت
موهای بلند خود کوشا هستند.
8.
آرایش ناخن
از
آنجایی که زیر ناخنهای بلند محلی برای تجمع میکروبهاست تأکید اولیا دین بر کوتاه
کردن ناخنها است. امام صادق علیهالسلام: ناخنها را کوتاه کنید؛ زیرا جایگاه
شیطان (و میکرب) است.(من لایحضره الفقیه 1 / 132) اما از سویی به نیاز زنان که به
زیبا بودن علاقهمندند نیز توجه شده و به آنان سفارش شده تا ناخنهای بلندی داشته
باشند. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: پیامبر به مردان فرمودند: ناخنهایتان
را کوتاه کنید و به زنان فرمودند: ناخنهایتان را بلند بگذارید؛ زیرا براى شما زینتبخشتر
است.) من لایحضره الفقیه ج 1 ص 128
7. هر سر انگشتش خضاب و
ناخضاب فندق تر بود یا عناب ناب
8. ناخنانش بدرهای مختلف بدرهای او ز حنا منخسف (جامی)
9. روغن
مالیدن
استحباب
روغنمالی بدن به روغنهایی همچون بنفشه و زنبق (یاسمین) در روایات وارد شده و خواصی
برای آن ذکر شده هر چند افراط در روغن مالی نیز در روایات نکوهش شده و در برخی
روایات سالی یکبار و یا حداکثر ماهی یکبار لازم دانسته شده هرچند رخصت در هفتهای
یکبار نیز داده شده لکن نکتهای که باید توجه داشت این است که آنچه در سیره
پیامبر و اهل بین وارد شده روغن مالیدن به بدن است و از جمله سر و در هیچکدام از
روایات موی سر مطرح نشده علاوه بر اینکه سیره پیامبر و اهلبیت بر تراشیدن موی سر
بوده است بنابراین روغنمالی آنان بهگونهای بوده که به پوست سر میرسیده و جنبه
خاصیتی ان بیشتر مدنظر بوده و نه صرف آراستگی ظاهری هر چند این هم میتواند بخشی
از فلسفه آن باشد ماده ژل همبستگی دارد به اینکه از روغن باشد یا خیر در صورتی که
از روغن باشد مالیدن ان به سر و بدن میتواند پسندیده باشد و درصورتیکه از روغن
نباشد که ظاهراً چنین است ارتباطی با روغن مالی ندارد (وسائل الشیعه 2 / 156-165)
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها،
کد: 1/100111278) امام صادق علیهالسلام: روغن [مالیدن به پوست] آن را نرم و عقل
را زیاد مىکند؛ روزنههاى پوست را پاک مىکند و آلودگى تن را از بین مىبرد و رنگ
پوست را روشنى مىبخشد.(الکافى ج 6 ص 519).
10. سرمه
کشیدن
سرمه
کشیدن مرد فینفسه اشکالی ندارد؛ اما اگر موجب مفسده گردد جایز نیست و باید عرف
جامعه را نیز در نظر گرفت. طبق استفتاء از دفتر رهبری به شماره 126018، ایشان چنین
جواب دادهاند: فینفسه مانعى ندارد؛ ولى اگر به نحوى باشد که تشبه مرد به زن
محسوب شود، جایز نیست. پس مردان میتوانند برای بهرهمندی از خواص سرمه در جهت تأمین
سلامتی چشم، شبها که در منزل هستند از سرمه استفاده کنند. امام صادق علیهالسلام:
سرمه، مو بر مىرویانَد، دیده را تیزى مىبخشد و انسان را بر طولانى ساختن سجده،
یارى مىرساند.(الکافی 6 / 494). از طرفی سرمه کشیدن برای زنان زینت محسوب میشود
و پوشاندن آن از نامحرم لازم است.
زهی کرشمه ی تو
را سرمه سای چشم سیاه دو عالم نگرستن بهای چشم سیاه (محتشم کاشانی)
11. استعمال عطر
خوشبو
بودن و استعمال عطر از مواردی است که بزرگان دین بر آن بسیار تأکید نمودهاند.
امام رضا علیهالسلام: از سنّتهاى پیامبران است: عطر زدن، کوتاه کردن مو و
فراوانىِ آمیزش (الکافی 5/320/3). آن قدر این مسئله اهمیت دارد که سفارش شده بیش
از آن چه خرج خوراک میشود برای خرید عطر هزینه گردد. امام صادق علیهالسلام رسول
خداصلى الله علیه وآله وسلّم براى عطر بیشتر از غذا خرج مىکرد.(الکافی 6/512/18).
حتی اگر استعمال عطر بهطور روززانه مقدور نباشد حداقل هفتهای یکبار حتماً از آن
استفاده گردد. امام کاظم علیهالسلام: شایسته است که مرد هر روز از بوى خوش
استفاده کند؛ اگر هر روز نتوانست، یک روز در میان عطر زند و چنانچه این هم مقدورش
نبود جمعهها را ترک نکند.) الکافی 6/510/4.
خالقا عطار را بویی فرست از بهر آنک هر که عطار
است بوی عطر در وی مضمر است (عطار نیشابوری).
همیشه
بوی خوش برای همگان لذتبخش است لذا در استفاده از عطر نکات قابلتأملی برای زنان
وجود دارد. پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و سلّم: عطر زنانه رنگش آشکار و بویش
پنهان است و عطر مردانه بویش آشکار و رنگش ناپیداست.(الکافی 6 / 512 / 17). منظور
از این حدیث این است که نباید بوی عطر خانمها زیاد باشد. بهطوریکه بهراحتی قابلاستشمام
برای اطرافیان (نامحرم) باشد؛ اما برای مردان استعمال عطرهای تند سفارش شده است.
زنان باید دقت کنند که عطر را صرفاً در محیط خانه یا محیطهایی که نامحرم آنجا
حضور ندارد استفاده نمایند. پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و سلّم: هر زنى که
به خود عطر زند و از کنار عدّهاى (مرد) بگذرد تا بویش به مشام آنها رسد، زناکار
است.(سنن النسائى 8 / 153). استعمال بوی خوش توسط زنان اگر بهقدری زیاد باشد که بهراحتی
قابل استشمم باشد سبب لعن فرشتگان و قبول نشدن نماز و. میگردد. پیامبر خدا صلیالله
علیه و آله: هر زنى که خود را خوشبو نماید و به مسجد در آید، نمازش پذیرفته
نیست تا هنگامیکه خود را شستشو دهد (و بوى عطر را از تن خود بزُداید.) (سنن ابن ماجد
2 / 1326 / 4002)
بخور عطر و آنگه روی زیبا دل از شادی کجا باشد
شکیبا (نظامی گنجوی)
12. خضاب کردن
(رنگ کردن مو)
رنگ کردن موی سروصورت (ریش) چه بهوسیله حنا و
چه رنگ سیاه از مستحبات است و نهتنها اشکال ندارد که در روایات به آن سفارش شده
است: «از امام صادق علیهالسلام درباره رنگ کردن موی سروصورت (ریش) سؤال شد که آیا
از سنت است؟ فرمود بلی. سؤال شد، امیر مؤمنان علیهالسلام رنگ نمیکرد، فرمود:
بدان جهت بود که رسول خدا صلیالله علیه و اله به او فرمود: بهزودی محاسنت از خون
سرت رنگین خواهد شد»(حر عاملی وسایل الشیعة 2/ 82). قسمت پایانی این حدیث اشاره به این دارد که به زودی با ضربت شمشیر ابن
ملجم محاسن امام علی علیه السلام از خون سرش رنگ خواهد شد. رنگ کردن مو برای زنان
و مردان از نظر دین و عرف جایز و بلامانع است. پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و
سلّم: به حنا خضاب بندید؛ چراکه دیده را جلا مىدهد، مو بر مىرویاند، بو را خوش
مىسازد و همسر مرد را آرامش مىبخشد. (الکافی 6 / 483 / 4). اهمیت رنگ مردن مو در
دین را میتوان از این سخن پیامبر خدا صلیالله علیه و اله و سلّم دریافت که فرمودهاند:
خرج کردن یک درهم براى خضاب، برتر از خرج کردن یک درهم در راه خداست (الکافی 6 /
482 / 12)
سپید مویم بر سر بدیدهاند مگر از آن به دود
سیاهش همی خضاب کنند (مسعود سعد سلمان)
نتیجهگیری
دین
مبین اسلام علاوه بر آراستگی درونی و سفارش همگان به داشتن لباس تقوا، به آراستگی
ظاهری افراد امت خود نیز توجه دارد و در هر زمینهای توصیههای لازم و مؤثری نموده
است. مشخص کردن حدود آرایش ظاهری بدین سبب است که مسلمانان به کفار و دشمنان خدا و
رسولش شبیه نگردند و مسلمانان با نوع پوشش خود متمایز از اجانب باشند.
منابع
1. قرآن کریم.
2. ابنبابویه،
محمد بن علی؛ من لا یحضره الفقیه، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة: قم:
(1363).
3. ابن ماجه، ابوعبداﷲ محمدبن یزید؛ سنن.
4. ابن بابویه، محمد بن علی (1382)؛
الخصال، مترجم: جعفری، یعقوب. نسیم کوثر: قم.
5. دهخدا، علی اکبر: لغت نامه
دهخدا.
6. حداد عادل، غلامعلی (1374)؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگى.
سروش (انتشارات صدا و سیما): تهران.
7. طباطبایی،
محمد حسین (1375 ق)؛ المیزان. دارالکتب الاسلامیه: تهران.
8. عاملی، حر؛ وسایل الشیعه.
9. کلینی، محمد بن یعقوب؛
الکافی. دارالکتب الاسلامیه: تهران.
10. کلینی، محمد بن یعقوب (1388)؛
فروع کافی. قدس: قم.
11. گایتون، آرتور (1986).
فیزیولوژی پزشکی. ج. سوم. مترجم: شادان، فرخ. شرکت سهامی چهر: تهران.
12. مجلسی، محمد
باقر بن محمد تقی؛ بحار الانوار.
13. مکارم شیرازی، ناصر: تفسیرنمونه.
14. بهرامی، ناصر. (1386).«آراستگی از دیدگاه معصومان علیهم
السلام»، فرهنگ کوثر، سال دهم، شماره 69، قم، ص 71.