معرفی کتاب جنگ علیه خانواده

معرفی کتاب جنگ علیه خانواده

نویسنده کتاب جنگ علیه خانواده، ویلیام گاردنر است. این کتاب توسط معصومه محمدی ترجمه شده است. بحران فزاینده فروپاشی خانواده، افزون بر آنکه بنیان‌های تمدن غرب را متزلزل کرده، به دلیل توسعه ارتباطات، سایر جوامع را نیز تحت تأثیر قرار داده است. این بحران، شمار رو به افزایشی از جامعه شناسان و اندیشه‌وران را بر آن داشته تا به واکاوی علت‌ها و عوامل این پدیده بپردازند و دیدگاه‌های خود را در قالب کتاب، مقاله یا سخنرانی در اختیار جامعه قرار دهند.

کتاب « جنگ علیه خانواده» نوشته ویلیام گاردنر، یکی از این دست آثار است.

گاردنر دارای مدرک دکتری از دانشگاه استانفورد آمریکا است. او از سال 1971 در همین دانشگاه و نیز دانشگاه یورک به تدریس اشتغال داشته و دارای کتاب‌ها و مقالات متعدد در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.

نویسنده کتاب «جنگ علیه خانواده»، در اثر 600 صفحه‌ای خود، به‌گونه‌ای تفصیلی به بررسی علت‌های بروز بحران فروپاشی خانواده در غرب، به‌ویژه آمریکا و کانادا، پرداخته و در طی نوزده فصل کتاب، با انتقاد از نظریه‌های فلسفی فراگیر، سیاست‌های آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، گروه‌های فشار فمینیستی و لابی هم‌جنس‌بازان، سکوت یا همراهی کلیسا، نظام تقنینی و قضایی و … ، راه‌کارهایی را برای کند کردن روند بحران و مهار آن پیشنهاد می‌کند.

در ترجمه اثر، تلاش شده تا مباحث اصلی و کلیدی کتاب استخراج شده، و هم چنان‌که در مقدمه مترجم آمده، از ذکر جزئیات و مباحث حاشیه‌ای یا مطالبی که خاص خوانندگان بومی بوده، خودداری شود.

نویسنده کتاب در فصل هفدهم، به بررسی دقیق اندیشه حاکم بر کلیسا، به‌ویژه کلیسای پروتستان، و عملکرد آنکه به‌طور عمده سکوت در برابر انحراف‌های فکری و عملی یا همراهی با آن‌ها است، می‌پردازد.

نقش قوانین و قوه قضاییه در تبدیل رویه‌های نادرست به امور قانونی و درست، موضوعی است که در فصل هجدهم کتاب با آن برخورد می‌کنیم. در این فصل، حقوق محوری، به‌عنوان یکی از علت‌های آسیب‌رسانی به نهاد خانواده مطرح می‌شود و از وضع قوانین در سطح فردی، جمعی، کشوری، و بین‌المللی برای بالا بردن میزان مطالبات فردی انتقاد به عمل می‌آید.

سرانجام، در آخرین فصل کتاب، نویسنده با برشمردن گزینه‌های پیش رو، از همگان جهت اقدام برای مقابله با بحران گریبان گیر جامعه، دعوت به عمل می‌آورد.

در مقدمه ناشر، انگیزه ترجمه کتاب به زبان فارسی آمده است:

"انگیزه دفتر مطالعات و تحقیقات زنان از انتشار آثاری از این دست تقویت حوزه مطالعات آکادمیک خانواده و ارائه اطلاعاتی به جامعه علمی و مدیران کشور از پیامدهایی است که اتخاذ الگوهای توسعه و سیاست‌های دولت رفاهی بر خانواده برجای گذاشته است تا از تکرار تجربه‌های تلخ دیگران پرهیز شود."

درواقع این نگرانی برای اندیشمندان جوامعی چون جامعه ما هم هست که تجربه تلخ سستی بنیاد خانواده که در غرب اتفاق افتاده، برای ما هم تکرار شود.

اما خود نویسنده در فصل اول کتاب "دولت رویاروی خانواده" می‌نویسد:

"گرچه در جامعه امروزی، این فرد است که واحد سیاسی بنیادین را تشکیل می‌دهد، واحد بنیادین اجتماعی در طول تاریخ ، خانواده بوده؛ یعنی همان واحد دیرپای متشکل از یک زن و مرد ازدواج کرده و فرزندانشان که همگی با هم در یک‌خانه زندگی می‌کنند و… در سرتاسر این کتاب خواهیم دید که به نام اصول متعالی، سردرگمی نو میان این واحدهای بنیادین سیاسی و اجتماعی که در نظام‌های انحصارطلب آشکار و در میان نظام‌های دموکراسی پنهان است، چیزی جز اندوه برای جامعه ما به بار نیاورده است. واقعیت انکارناپذیر دیگر ، جنگ خواسته یا ناخواسته ایست که از دیرباز از سوی گروه‌های کوچک اما قدرتمند، علیه ارزشمندترین نهاد اجتماعی ما به راه افتاده است. برخی از آنان فعالانه ضد خانواده رایزنی می‌کنند یا به دانش آموزان ما آموزند که برای خانواده احترام قائل نباشند یا حتی خانواده را نماد ستم غربی یا مظهر شر و یا نوعی زندان خانگی بشمار می‌آورند. آنها در مجموع می‌خواهند خانواده را به‌طور کامل در هم بشکنند و گمان می‌کنند که همه افراد در قبیله‌ای یکدست تحت نظارت حاکمان خیرخواه ، سعادتمندتر هستند."

از نظر گاردنر دولت‌های امروزی ضد خانواده‌اند و همچنین پندارها و تصورات نادرستی از مفاهیمی چون فردگرایی، آزادی ، نسبی‌گرایی، روشنگری، برابری و … ضد خانواده است.

گاردنر پدیده‌هایی چون فمینیسم تندرو را هم ضد خانواده می‌داند که زنان را مقابل خانواده قرار می‌دهد و همچنین هم‌جنس‌بازی، سقط‌جنین یا نسل‌کشی نامریی. او در فصل‌های مختلف کتاب به‌تفصیل از این تقابل‌ها سخن گفته است. او به‌تفصیل نشان داده که نهاد آموزش‌وپرورش در مقابل خانواده قد علم کرده است و بسیار زیرکانه بین بچه‌ها و والدین جدایی می‌اندازد و آموزش‌های جنسی را یکی از ابزارهای قوی این جدایی افکنی می‌داند.

ازنظر او حتی کلیسا در جامعه مدرن در مقابل خانواده است؛ کلیسایی که از معنویت به دورافتاده است. از میان تمام نهادهای ما این کلیسای مسیحی است که می‌بایست به شدیدترین وجه از خانواده در جامعه دفاع و تمام گمراهی‌های دنیای روشنفکرانه یا سیاسی را از این مسیر دور می‌کرد. هر چه باشد، در مسیحیت، مهم ترن ارتباط‌های الاهی بر پایه خانواده قرار دارد والگوی خانواده متشکل از پدر، مادر و فرزندان با مسیحیت آمیخته است ودقیقا همان طور که کلیسا از ارزش های جاودان دفاع می کند (باید دفاع کند) خانواده طبیعی، نخستین نهادانسانی در جهان است که این ارزش ها آن جا پا می گیرد. با این همه تقریبا تمام تغییرات سریع و ناتوان ساز در تفکر کلیسای مدرن که فقط می توان بخشی از آن را این جا بررسی کرد به طرز بارزی ضد خانواده است. کلیسا که باید از این ساختاراولیه ارزش سازی و ماندگار کردن ارزش ها که نامش خانواده است، دفاع کند، خود نیزدر فساد اجتماعی معاصر مشارکت دارد».

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

نشست علمی

نشست علمی

سرمقاله

سرمقاله

مباني شريعت‏‌گريزي در عرفان‏هاي نوظهور

مباني شريعت‏‌گريزي در عرفان‏هاي نوظهور

در این مقاله برخی از مبانی شریعت‌گریزی این فرقه‌های معنوی مثل انکار خداوند، دین‌ستیزی، اعتقاد به تناسخ، خلقتی بی‌هدف، ترویج اباحی‌گری و بی‌بندوباری را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهیم، تا پندارهای نادرست آنان کنار زده و نور حقیقت جلوه‌گر شود.
نسبت عرفان و شريعت نزد عرفاي اسلامي

نسبت عرفان و شريعت نزد عرفاي اسلامي

بررسى ديدگاه بزرگان عرفان نسبت به شريعت و احكام عملىِ دين
معيار سنجش و تمييز شهود رحماني از شهود شيظاني

معيار سنجش و تمييز شهود رحماني از شهود شيظاني

کشف و شهود از ارکان عرفان قلمداد مي‏گردد

پر بازدیدترین ها

رياضت مشروع (آثار معنوي - معرفتي آن)

رياضت مشروع (آثار معنوي - معرفتي آن)

مقاله حاضر در صدد واکاوی معنایی و تبیین ریاضت درست در عرفان‌‌های صادق و ریاضت نادرست در عرفان‌های کاذب اعم از صوفیانه و سکولار برآمده است.
نسبت عرفان و شريعت نزد عرفاي اسلامي

نسبت عرفان و شريعت نزد عرفاي اسلامي

بررسى ديدگاه بزرگان عرفان نسبت به شريعت و احكام عملىِ دين
جهاني‏ شدن و معنويت‏گرايي

جهاني‏ شدن و معنويت‏گرايي

نوشتار حاضر نیز تلاشی است برای بررسی رابطه جهانی شدن و معنویت و یافتن پاسخ مناسب به این پرسش که چرا در دهه‌های اخیر شاهد معنویت‌گرایی‌های فزاینده در عرصه جهانی هستیم و فرایند جهانی شدن چه تاثیری در احیاء معنویت‌ها دارد.
مباني شريعت‏‌گريزي در عرفان‏هاي نوظهور

مباني شريعت‏‌گريزي در عرفان‏هاي نوظهور

در این مقاله برخی از مبانی شریعت‌گریزی این فرقه‌های معنوی مثل انکار خداوند، دین‌ستیزی، اعتقاد به تناسخ، خلقتی بی‌هدف، ترویج اباحی‌گری و بی‌بندوباری را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهیم، تا پندارهای نادرست آنان کنار زده و نور حقیقت جلوه‌گر شود.
نشست علمی

نشست علمی

Powered by TayaCMS