ساجده العبدالخانی [1]
چکیده
این مقاله با هدف مشخصکردن مفهوم خشونت و دیدگاههای مختلف دربارة آن و همچنین نگرش اسلام به آن انجام شده است. روش تحقیق بهصورت کتابخانهای است. یافتههای این مطالعه نشان میدهد اعتقادات مذهبی، عامل مؤثری در پیشگیری از خشونت علیه زنان است. تحقیقات نشان میدهد ارتباط معناداری میان دینداری و رفتار پیشگیرانه از جرائم وجود دارد. در نتیجه، عامل بیقیدی به مذهب و عدم پایبندی کامل، به اعتقادات دینی و در یک کلام، بحران معنویت، عاملی قوی برای انجام رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان است. این در حالی است که آموزش مهارتهای رفتاری بر پایة اعتقادات مذهبی دین اسلام، احترام، محبت و عطوفت به زنان را سفارش میکند. اسلام آیینی است که به نیازهای واقعی و فطری انسان توجه داشته و برای رفع آن، عامل نیرومندی در برابر هر نوع خشونت محسوب میشود.
واژگان کلیدی: خشونت، خشونت خانوادگی، اسلام، زنان، معنویت.
مقدمه
خانواده، اولین نهاد اجتماعی و نخستین پرورشگاه شخصیت انسانها، تنها نظام اجتماعی است که از دیرباز در تمام کشورها اعم از مذهبی و غیرمذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است.
زن و مرد عناصر اساسی پایداری خانوادهاند و ادامة موجودیت خانواده، متکی به نقشآفرینی آنهاست. نقش حساس زن در امور خانواده، بهدلیل تربیت و سازندگی، امر مهمی است. وجود زن موجب پیوند اخلاقی و عاطفی اعضای خانواده میشود. این هدف در حالی میسر میشود که زنان به عنوان پرورشدهندگان نسل آتی، در محیطی آرام، مطمئن و به دور از خشونت بهسر برند.
اما متأسفانه امروزه خانواده، این محل سکونت نیز در معرض آسیبها و ناامنیهای بسیاری قرار گرفته است؛ بهطوری که اشخاص در این مکان، بهجای تجربه مفاهیم مثبتی چون محبت، همدلی و ایثار، خشونت را از نزدیکان و اعضای خانواده فرا میگیرند. خشونت علیه زنان که هرساله به کشتار و خونریزی و نقص عضو و آزار روحی بسیاری منتهی میشود، همگی نشان از افزایش نوعی بحران دارد؛ بحرانی که هرروز بر وسعت آن افزوده میشود.
وجود خانوادة سالم، منوط به وجود مادران و زنان با سلامت روان خوب است که میتواند تأثیر بسزایی در سلامت روان جامعه داشته باشد. پدیدة اجتماعی خشونت خانوادگی، آسیب اجتماعی جدی و خطرناکی است که امروزه اقشار مختلف جامعه را مبتلا ساخته است.
خشونت خانوادگی به نوعی پرخاشگری اشاره دارد که در روابط زوجین رخ میدهد. گاهی اوقات تحت عنوان همسرآزاری، خشونت زناشویی، زنآزاری و نیز عبارات دیگر توصیف شده است. خشونت زناشویی، خود در دو بعد «زنآزاری» و «شوهرآزاری» بررسی میشود. زنآزاری به هرگونه سوءرفتار با زنان، از نظر فیزیکی، روانی، جنسی، همچنین بیاعتنایی و کمتوجهی، ناسزاگفتن، تحقیر و توهین گفته میشود (محمدخانی و همکاران: بیتا، 206).
قربانیان خشونت خانوادگی که اکثر قریب به اتفاق آنها زنان هستند، اغلب مورد تهدیدهای جانی، تجاوز جنسی و محرومیت اقتصادی قرار میگیرند و به کودکان و متعلقات آنها صدمات زیادی وارد میشود (اعزازی، 1380: 183).
در تعالیم اسلامی، همة اَشکال خشونت با همة انسانهای بیگانه ممنوع است و بر رعایت حال افراد و رفق و نرمش در روابط اجتماعی، تأکید فراوان شده است. خشونت موافق طبع انسان نیست؛ یعنی طبعِ انسان متعارف، نمیتواند امر خشن را بپذیرد و از آن تنفر دارد. حقوق وضعی نیز ریشه در حقوق طبیعی دارد؛ یعنی هر امر منافیِ طبع انسانی را هرگز شریعت امضا نمیکند. بنابراین از آنجا که خشونت نزد عقل، امری ناپسند تلقی میشود، اسلام نیز آن را نمیپذیرد.
با توجه به اینکه خشونت در درون خانواده، واقعیتی تلخ و آزاردهنده است که هر روزه بر دامنه و وسعت آن افزوده میشود و امروزه در قرن بیستویکم علی رغم پیشرفتهای چشمگیر انسان در حوزههای مختلف، هنوز در بسیاری از جوامع و خانوادهها در سطح وسیعی صورت میگیرد و برای بسیاری از زنان و سایر اعضا، محیط خانواده را جهنمی کرده است که آتش کینه، دشمنی و انتقام در آن هر لحظه شعلهورتر میگردد، توجه به این مسئله مهم و شناخت علل و عوامل مؤثر و دیدگاه دینی به آن، ضروری است.
این مقاله ضمن تعریف خشونت و مروری اجمالی بر نظریههای خشونت، به تبیین مسئله بر اساس نظریة خشونت در اسلام میپردازد. روش این مقاله، تحلیلی است که با مراجعه به متون و مقالات بهدست آمده است. ادعای این نوشتار این است که انحطاط فرهنگی جوامع، خشونتهای پنهانی را به زن تحمیل میکند که بسیاری از دانشمندان از آن غافلاند.
بنابراین نابسامانی در خانواده و خشونت علیه زنان، ناشی از انحطاط فرهنگ از اصول اسلامی و نادیدهانگاشتن حقوق زن است.
تعریف خشونت
خشونت از نظر لغوی به معنای غضب، درشتی و تندیکردن، ضد لینت و نرمی تعریف شده است (دهخدا، 1338: 593، حرف خ) هر چند خشونت در بدو امر، بدیهی و بینیاز از تعریف به نظر میرسد، در مقام تعریف، اختلافنظر بسیاری مشاهده میشود.
خشونت رفتاری است که برای آسیبرساندن به دیگری، از کسی سر میزند و دامنة آن، از تحقیر و توهین، تجاوز، ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است (سروستانی، 1386: 113).
دستهای از افراد نیز با استناد به مصادیق کنوانسیونهای بینالمللی که مطابق فرهنگ خاص (غرب) تدوین شده، خشونت را تعریف مینمایند و رفتار اعضای هر جامعه را با فرهنگهای عاریتی ارزیابی مینمایند.
خشونت علیه زنان، در اصطلاح عبارت است از هر عملی که حاوی زور و اجبار شفاهی یا فیزیکی و یا تهدید جانی علیه یک زن یا دختر باشد و منجر به بروز آسیبهای روانی یا فیزیکی، تحقیر و یا محرومیت اجباری از آزادی او شود و یا جنس دوم بودن زن را القا کند (مولاوردی، 1385: 38).
کمسیون مقام زن با شرکت 48 کشور در سال 1993 اصطلاح«خشونت علیه زنان» را چنین تعریف میکند: هر عمل خشونتآمیزِ مبتنی بر جنسیت است که سبب بروز یا سبب احتمال بروز آسیبهای جسمانی، جنسی، روانی یا رنج و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی، محرومیتهای اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در زندگی عمومی یا در زندگی خصوصی میگردد (مولاوردی، 1385: 35).
در این اعلامیه که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تحت عنوان اعلامیه «رفع خشونت نسبت به زنان» تصویب شد، مصادیق این خشونت طی ماده 2 اعلامیه چنین ذکر شده است:
- خشونتهای جسمی، جنسی و روانی در خانواده شامل کتکزدن، سوءاستفاده جنسی از دختربچهها، خشونتهای مربوط به مسئلة جهیزیه، تجاوز به عنف توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر اعمال سنتی خشن و خشونت مربوط به استثمار و بهرهکشی جنسی از زنان توسط غیرشوهر؛
- خشونتهای جسمی، جنسی و روانی در جامعه شامل تجاوز، سوءاستفاده، آزار و تهدید جنسی در محل کار و مؤسسات آموزشی، خریدوفروش زنان و فحشای اجباری؛
- خشونت جسمی، جنسی و روانی توسط دولت.
اعلامیة «وین» به موضوعات مختلفی از جمله پیشداوریهای فرهنگی و افراط مذهبی...، درباره خشونت علیه زنان توجه کرد. علاوه بر اعلامیههای رسمی سازمان ملل یا کنفرانسهای جهانی زنان، سازمان ملل اقدام به آموزش همگانی در سراسر جهان نموده است تا مطابق اعلامیههای مصوب سازمان ملل متحد، همة مردم جهان حقوق زنان را بیاموزند و تدابیر عملی برای احقاق این حقوق اتخاذ نمایند. این آموزش «اقدام محلی، تغییر جهانی» نام دارد.
ما نیز باید توجه داشته باشیم که گرچه گسترش ارتباطات جهانی در بین ملل و اقوام مختلف و سهولت برقراری روابط بین آنها و نیز دخالت نگرشهای سیاسی حاکم بر جهان، برای یکپارچهساختن فرهنگها، روزبهروز موجب کمشدن فاصلهها میان فرهنگها و نیز بیرنگشدن نگرشهای ملی، دینی، و بومی گردیده است، پذیرش بیچونوچرای تمامی راهحلها و کنوانسیونها، از باب انقیاد و تسلیمشدن به همة تصمیمات ولو با نگرش خوشبینانه، چندان هم بهسود تمامی ملتها نیست.
حال با توجه به این رویکرد بینالمللی به مسائل زنان، ابتدا ما نظریات گوناگون دربارة خشونت را مطرح کرده و سپس نظر اسلام را بررسی میکنیم.
تقسیمبندی خشونت
در تقسیمبندی کلی، خشونت ممکن است علیه انسان یا طبیعت صورت گیرد. تقسیمبندیهایی که موضوع خشونت و زنان شده است، به این شرح است:
- خشونت جسمانی: شامل صدمهواردکردن به فرد از طریق ضربهزدن، بریدن، لگدزدن، سیلیزدن و موارد مشابه است. این صدمات میتواند در نتیجة استفاده از اشیایی نظیر کمربند، ترکهچوب و چماق بهوجود آید؛ یعنی هر نوع رفتار خشنی است از روی قصد و نیت که منجر به آسیب و صدمات جسمانی شود.
- خشونت عاطفی و روانی: هر نوع رفتار و گفتار خشنی است که سلامت روحی و روانی فرد را با خطر مواجه نماید، مانند انتقاد ناروا، اهانت و تحقیر، تمسخر، توهین، محدودکردن آزادی (رفتار و حرکات) عدم آزادی در روابط اجتماعی با نزدیکان و فامیل، حبس (اجبار به کارهای خلاف طبع) و... .
- خشونت جنسی: عبارت از اینکه بزرگسالان یا بچههای بزرگتر، از یک کودک برای ارضای جنسی استفاده کنند که ممکن است همراه با تماس یا بدون تماس باشد. تجاوز به عنف، قاچاق زنان، فحشا، روسپیگری، تجارت جنسی و... . پس خشونت جنسی هر نوع رفتارجسمی خشنی است که از روی قصد و نیت، برای تهدید، سوءاستفاده و صدمة جنسی انجام شود.
- خشونت اقتصادی: هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت، زن را در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد و دارایی تحت فشار و آزار وتبعیض قرار دهد مانند عدم پرداخت نفقه، بخل، ایجاد مضیقه مالی در خانواده و محرومیتهای اقتصادی (رسولزاده، 1381: 7).
رویکردهای مختلف در باب خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان را با مدل و تئوری نمیتوان تبیین نمود؛ زیرا دربردارندة کنش متقابل و پیچیدهای از مجموعه عوامل است.
الف. رویکرد روانشناختی
- نظریة خشونت ذاتی: این نظریه، رویکردی غریزی به خشونت دارد و تاکید میکند موجودات انسانی برای بروز رفتارهای خشن، از پیش، بهطور ذاتی برنامهریزی شده اند. ازجمله حامیان این نظریه «زیگموند فروید» است (جمعی از نویسندگان، 1379: 48) در این نظریه، امکان پیشگیری خشونت انسانی وجود ندارد و صرفاً این خشونت را میتوان کاتالیزه نمود تا آسیب کمتری به دیگران وارد شود. مطابق این تئوری، نحوة انگیزش نیروهای درونی، «توسط خود» شکل میگیرد.
- نظریة محرومیت ـ تهاجم: مطابق این نظریه، خشونت از انگیزههای بیرونی مانند ناکامی و محرومیت برای آسیبرساندن به دیگران نشئت میگیرد. این نظریه بیان میدارد که اعمال منتهی به ایجاد محرومیت، همچون محرکی برای ایجاد خشونت عمل میکند و انگیزه فرد را برای خشونت بالا میبرد (جمعی از نویسندگان، 1379: 48.
- نظریة نیازهای انسانی: انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود دارای اهدافی هستند که قصد دارند این اهداف محقق شوند. بدین منظور میزان دسترسی به هدف را محاسبه مینمایند و سپس برای رسیدن به آن، اقدامات و رفتارهایی را انجام میدهند. اما متأسفانه برخی اشخاص برای دستیابی به هدف خود، از راهبرد خشونت استفاده میکنند. بهطور نمونه زمانی که فردی از سوی دیگران، فاقد جذابیت، نالایق و دارای منزلت پایین محسوب شود، احتمال بیشتری دارد که جهت تعاملات اجتماعی از ابزار خشم استفاده کند (جمعی از نویسندگان، 1379: 220.
- نظریة تحریک: در این نظریه بیان میشود که فردِ قربانی خشونت، زمینة ظهور خشونت را فراهم میکند؛ بهطور مثال، خشونت جنسی علیه زنان از طریق عدم پوشش مناسب، عدم رعایت نکات اخلاقی در رفتوآمد و... بهوجود آید. تحریک جنس مذکر، نسبت به جنس مؤنث بهوجود میآید، و نهایتاً عدم دستیابی مشروع و قانونی به جنس مؤنث و احساس ناکامی در این مورد، منجر به بروز رفتارهای خشونتآمیز میشود.
- ابتلا به بیماریهای روانی: روانپریشیهای کارکردی و بیماریهای متابولیک و عصبشناختی، از جمله عوامل روانی خشونت است که این گروه به دو دسته تقسیم میشوند:
الف. دستهای که از زمان کودکی و نوجوانی رفتار پرخاشگرانه دارند
ب. کسانی که بعدها به دلیل آسیبهای مغزی و اختلالات متابولیکی، با انفجارات خشم مواجه میشوند (روی، بیتا: 312).
ب. رویکرد روانشناسی اجتماعی
- نظریة یادگیری: این دیدگاه بر تأثیرات متقابل بین رفتار و محیط تأکید دارد و بر الگوهایی از رفتار متمرکز میشوند که فرد آنها را برای کنارآمدن با محیط، در خود پرورش میدهد؛ الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخهای محیط فرد یا مشاهده پاسخهای دیگران کسب میشود (سلیمی و داوری، 1386: 403).
از این دیدگاه در خانوادههایی که اعضای آن در کودکی شاهد خشونت والدین بوده یا خشونت والدین را تجربه کرده اند، احتمال بروز خشونت و یا تن دادن به آن، بهمراتب بیشتر از خانواده های دیگر است. پس پرخاشگری حدود متغیری دارد. از تجربیات گذشته گرفته تا یادگیری که بر طبق آن، اشخاص وقتی در خانوادههای خشن رشد کنند، خشونت را یاد میگیرند (نازپرور، 1381: 43).
- نظریه مبادله: گلس (1997) بیان میداردکه افراد زمانی مرتکب خشونت میشوندکه جریمة خشنبودن آنان، سنگینتر از پاداش دریافتی باشد (ریتزر، 1377: 432).
- نظریه منابع: این نظریه بیان میکند زمانی که فرد دارای منابع زیادی است و یا در شرایطی که منابع او بسیار ناکافی است، احتمال اینکه از راهبرد خشونت استفاده کند، بیشتر است؛ بهطور نمونه وقتی مرد بخواهد بر دیگری اعمال قدرت کند، ولی منابع او (نظیر تحصیلات، شغل، درآمد، مهارت) در سطح پایینی باشد، از خشونت برای تداوم موقعیت خویش استفاده میکند (زنگنه و احمدی، 1383: 175).
- نظریة کنترل اجتماعی:زمانی که کنترلهای اجتماعی اعم از رسمی و قانونی یا غیررسمی کاهش یابد، میزان وقوع تخلفات رفتاری مانند خشونت افزایش مییابد (سلیمی و داوری، 1386: 405).
ج. رویکرد جامعهشناختی
- بحران اقتصاد: فشارها و معضلات اقتصادی و عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده و دشواری و سنگینی مسئولیتهای شغلی موجب میشود مرد در برابر خواستههای زن و فرزندان، شکیبایی خود را از دست بدهد و دچار عصبانیت، اضطراب، کجخلقی، کمحوصلگی و خشونت شود (سالاریفر، 1388: 25) مشکلات اقتصادی چنانچه با ناکامی، عدم ایمان و توکل به خدا و ناشکیبایی همراه باشد، آثار زیانباری به همراه خواهد داشت.
- عوامل فرهنگی: زمانی که فرهنگ جامعهای، از مردان انتظار دارد که قوی و مسلط باشند و طرف مقابل را بیکفایت و بزدل بدانند، خشونت افزایش مییابد. در فرهنگ سرمایهداری، خصوصیات و ویژگیهای مثبت انسانی مانند همدلی و احساس تقدسزدگی، از افراد سلب میشود و به همین دلیل، افراد خود را چون اشیایی فروشی تلقی میکنند که باید خودنمایی کنند و این موضوع، بستر خشونت را جهت اثبات خود و نفی صفات مذموم در جامعة سرمایهداری فراهم میکند (جمعی از نویسندگان، 1379: 241 تا 245).
الف. رسانههای جمعی: اثرات وسایل ارتباطجمعی در مورد خشونت میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت باشد. رسانههای جمعی قادرند حالت احساسی مخاطبین خود را تغییر دهند و در آنها هیجان، خشم و برخی حالات عاطفی ایجاد کنند.
امروزه در تمدن غرب خشونت بهصورت موضوعی جذاب و دلپذیر تبلیغ میشود. سکس وخشونت در نشریات و رسانههای عمومی این کشورها بیش از هر زمان دیگر مورد استفاده قرار میگیرد؛ بهحدی که وحشیگری و خشونت، یک اصل اجتماعی شده است. مشاهدة صحنههای ارتکاب جرائم و افعال خشونتآمیز از طریق تولیدات رسانهای بهویژه تلویزیون، ضمن عادیکردن مسئلة خشونت منجر به خونسردی در برابر عمل خشونتآمیز و ایجاد گرایش به خشونت میشود. صحنههای خشونتبار در فیلمها بهندرت به آشتی منجر میشود و هرگونه تلاش از سوی افراد خشونتطلب برای مصالحه، معمولاً بهصورت غیرقابلاعتماد نشان داده میشود (جمعی از نویسندگان، 1379: 232).
ب. بحران معنویت: در اکثر مذاهب، عشق، شفقت و مهربانی نهفته است؛ برای همین، اعتقادات مذهبی، عامل مؤثری در پیشگیری از خشونت علیه زنان است.
تحقیقات نشان میدهد که ارتباط معناداری میان دینداری و رفتار پیشگیرانه از جرائم وجود دارد. مطالعات حاکی از آن است که عامل بیقیدی به مذهب و عدم پایبندی کامل به اعتقادات دینی و در یک کلام بحران معنویت، عاملی قوی برای انجام رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان است (ابوانز، بیتا: 164) این در حالی است که آموزش مهارتهای رفتاری بر پایة اعتقادات مذهبی دین اسلام، احترام، محبت و عطوفت به زنان را سفارش میکند. اسلام آیینی است که به نیازهای واقعی و فطری انسان توجه داشته و برای رفع آن، برنامههای تربیتی را پیشبینی کرده است که عامل نیرومندی در برابر هر نوع خشونت محسوب میشود.
استارک و دیگران در سال 1982 اثر بازدارندگی دینداری را در ارتکاب جرائم اثبات میکنند. بهاعتقاد آنان، قدرت پیشگیریکننده دین نسبت به کنشهای مبتنی بر ناهمنواییهای مجرمانه در اجتماعات دینی و اخلاقی از اجتماعات غیرمذهبی بیشتر است (ابوانز، بیتا: 149).
نگرش اسلام به مسئلة نفی خشونت علیه زن
ادیان الهی در مبارزة دائمی با انحطاط و گمراهی انسانها، راهبردهایی را بهمنظور رهایی همة انسانها و بهخصوص زنان در این آسیبها طرح نموده اند. دین اسلام نیز به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی، با ارائة شناخت کاملی از حقیقت انسان و توجه دقیق به تفاوتهای طبیعی زن و مرد، با جعل هنجارهای الزامی و غیرالزامی برای آن دو، مدعی است تنهاترین و بهترین شیوة اصلاح نابسامانیهای وضعیت زن و مرد را ارائه نموده است؛ یعنی رعایت حقوق زن که آموزههای دینی به آن توجه کرده است، تنها راهی است که با حفظ کرامت و انسانیت وی، جایگاه حقیقی او را در نظام خانواده و جامعه محقق میسازد و ظلم و خشونت علیه آنها را از بین میبرد.
بهاعتراف دوست و دشمن، اسلام گامهای بلند و حیرتآوری بهسود زن و برای احیای حقوق و شخصیت او برداشت و این گامها را درعصر و زمانی برداشت که در بسیاری از جوامع، زن از کمترین حق انسانی خویش برخوردار بود، اما اسلام با جرئت و شهامت تحسینبرانگیزی در برابر دیدگاهها و آرای رایج زمانه درباره زن ایستاد و از حقوق انسانی وی دفاع نمود و اعلام کرد که زن از شخصیت کامل انسانی برخوردار است و در این جهت هیچ نقصان و کاستی نسبت به مرد ندارد.
برحسب این دیدگاه، در سیروسلوک معنوی و تحصیل کمالات روحی و ارتباط با پروردگار میان زن و مرد فرقی نیست؛ چنانکه در پاداش اخروی میان زن و مرد فرقی نیست؛ بلکه آنچه ملاک است، ایمان، عمل صالح و تقواست.
از آنجا که ادیان الهی همواره مدافع مظلومین بوده و زنان نیز در طول تاریخ بهدلیل وضعیت جسمانی خویش آسیبپذیرتر بودهاند، در متون دینی نمونههای فراوانی میتوان یافت که توصیه به خوشرفتاری با زنان نموده و از خشونت علیه آنان باز داشته است که به برخی اشاره میکنیم:
ـ امام باقر(ع) میفرماید: درباره دو گروه جامعه که در ضعف قرارگرفته اند، تقوای الهی را پیشه خود سازید: از زنان و یتیمان (مجلسی، 1408، 76: 268).
ـ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: تکریم نمیکند زنان را مگر فرد کریم و اهانت روا نمیدارد به آنان مگر فرد فرومایه و پست (پاینده، 1382: 318).
ـ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هرکه مؤمنی را بیازارد، مرا آزرده است (مجلسی، 1408 ، 67: 72).
در تعالیم اسلام، همة اشکال خشونت نسبت به همة انسانهای بیگناه ممنوع است و بر رعایت حال افراد و رفق و نرمش در روابط اجتماعی تأکید فراوان شده است.
ـ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هیچ کاری نزد خدا و پیامبر گرامیتر و محبوبتر از ایمان و رفق (نرمش و مدارا) با مردمان نیست و هیچ کاری نزد خداوند و رسول او، زشتتر (مبغوضتر) از شرک به خدا و خشونت با مردمان نیست (مجلسی، 1408، 67: 150).
هرگونه کردار و گفتاری که ناخوشایند انسان باشد و به نوعی ناانسانی جلوه کند، روا نیست.
ـ پیامبر اکرم(ص) در روایتی دیگر میفرماید: آنکه مؤمنی را بهقصد تحقیر (از نزد خویش) براند یا به او سیلی بزند، یا با او رفتار ناخوشایند داشته باشد، ملائکه او را نفرین کنند تا آنگاه که آن مؤمن را راضی کند و از کردارش توبه کند و آمرزش بخواهد (شیخ صدوق قمی، 1386، 2: 210).
مؤمن یعنی زن و مرد مؤمن، همة این احکام هر دو جنس را در بر میگیرد و در روابط خانوادگی بر لزوم آن افزوده میشود. این در کلیت تفکر اسلامی است؛ لیکن با بررسی آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) دربارة زن، به تأکیدهای فراوانتری در دوری از خشونت برمیخوریم.
قرآن کریم فرماید: «... وعاشروهن بالمعروف...» (نساء: 19)؛ با زنان به نیکی (و مهربانی) رفتار کنید.
اسلام به عوامل فرهنگی زمینهساز خشونت علیه زنان توجه نموده و با آن به مقابله برخاسته است. اعتقاد به اینکه پسر بر دختر ترجیح دارد به این دلیل که پسران بازده اقتصادی دارند و دختران مصرفکنندة اقتصاد خانوادهاند، از نمونههایی است که اسلام آن را مردود دانسته است.
ـ امام صادق(ع) میفرماید: هرکه آرزوی مرگ دختری کند از پاداش دختران محروم میشود و خداوند را در حالی ملاقات میکند که گناهکار است (مجلسی، 1408، 104: 99).
برای رفع فرهنگ خشونت علیه زنان، تعالیم اسلامی بر پرورش اجتماعی مبتنی بر عدالت میان فرزندان تأکید کرده است.
ـ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: همانا خداوند دوست دارد که با فرزندان خود عادلانه رفتار نمایید، حتی در بوسیدن فرزندان (متقی هندی، 1401، حدیث 45350).
ـ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: در هدیه و بخشش به فرزندان خود، بین آنها به مساوات رفتار نمایید و در صورتی که ناگزیر از ترجیح برخی بر برخی دیگر باشید، دختران را بر پسران ترجیح دهید (متقی هندی، 1401، حدیث 49399).
از اقسام مهمّ خشونت علیه زنان، بهکارگیری خشونتهای خانگی است که در این زمینه اسلام توصیه به خوشرفتاری با دختران نموده و جایگاه ارزشمند زنان را با عنوان همسر و مادر یادآور شده و سفارش فراوان بر خوشرفتاری با آ نها و پرهیز از خشونت علیه آنان کرده است. همچنین بهدلیل رواج فرهنگ فروتری مؤنث نسبت به مذکر، اسلام توصیههای ویژهای در زمینه توجه به ارزش ویژة دختران نموده تا با جبران ضعف تاریخی جایگاه زن، عدالت بین موقعیت مردان و زنان در جامعه فراهم آید.
ـ امام صادق(ع) میفرماید: یک زن درستکار از هزار مرد ناصالح بهتر است (دیلمی، 1373، 1: 175)
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: چهقدر فرزند دختر خوب است. دختران سرشار از لطف، آماده کمک و یاری و پاکیزه و مبارکاند (مجلسی، 1408، 21: 362؛ کلینی، 1363، 6: 5).
ـ امام صادق(ع) میفرماید: بیشترین خیر در زنان است (شیخ صدوق قمی، 1404، 3: 385).
اسلام توصیههای خاص به همسران نموده است:
امام باقر(ع) میفرماید: هر مردی که به صورت همسرش یک سیلی بزند، خداوند عزوجل به مالک دوزخ فرمان میدهد او را در جهنم، هفتاد سیلی بزنند (نوری طبرسی، 1408، 14: 250).
و در حدیثی دیگر امام باقر(ع) میفرماید: کسی که زنی را به همسری برگزیند، باید او را اکرام کند. زنان شما باعث نشاط شما هستند. هرکه ازدواج میکند، حق ندارد زن خود را ضایع کند (مجلسی، 1408، 103: 224 ).
علاوه بر خشونت خانگی، خشونت در اجتماع نیز چه بسا نسبت به زنان اعمال میشود. اسلام در مقابله با این امر توصیههای فراوان دارد:
امام صادق(ع) میفرماید: پیامبر خدا(ص) هرگاه جنگی پیش میآمد، فرماندهِ لشکر را فرامیخواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود مینشاند، سپس میفرمود: به جنگ بروید با «بسم الله و بالله و فی سبیلالله و علی ملة رسولالله(ص)» خیانت و پیمانشکنی نکنید، افراط نکنید، مُثله نکنید، درختی را قطع نکنید؛ مگر آنکه مجبور شوید. پیرمرد ازکارافتاده و کودکان و زنان را نکشید (مجلسی، 1408، 74: 78).
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: آن که در کار بیوه و یتیم بکوشد، چون مجاهد راه خدا یا نمازگزار شب یا روزهدار روز است (پاینده، 1382: حدیث 1775).
بنابراین دینشناسی و آگاهی از دستورها و قانونهای دینی، از ضرورت و حساسیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا مهمترین آرمان هر انسان حقیقتجو، سعادت و رستگاری حقیقی و زندگی جاودان است که جز در پرتو دینداری حاصل نمیشود (ابراهیمزاده آملی، 1384: ).
نتیجه
خشونت علیه زنان یکی از معضلات اجتماعی همة کشورهای دنیا به حساب میآید و خاصّ کشورهای جهان سوم نیست. در واقع، پدیدهای است کهن و جهانی که تمام کشورها متناسب با ویژگیهای خود، باید ریشههای آن را بشناسند و با بسیج تمام امکانات، به کنترل و مهار آن بپردازند و این الگو حتما باید با زمینههای فرهنگی ـ اجتماعی مختلف کشورهای گوناگون منطبق شود.
مجامع جهانی و کنوانسیونهای بینالمللی، اقدامات و توصیههایی برای مقابله با خشونت علیه زنان ارائه کردهاند که پیشتر، جنبة حمایتی (تأسیس مراکز خاص، پناهگاهها، حمایتهای مالی، خدمات اورژانس اجتماعی) این راهکارهای جهانی را کشورهای غربی که آغازگر تحقیقات علمی دربارة خشونت علیه زنان بودهاند، پیشنهاد داده بودند. نکتة درخور تأمل آن است که اولاً این راهکارها مطابق با فرهنگی خاص (غرب) است و ثانیاً علیرغم تلاشها و اقدامات انجامشده در این کشورها، خشونت علیه زنان، در این ملل کاهش نیافته است.
از عوامل کاهش رفتارهای خشونتآمیز و جرائم علیه زنان، مذهب و اخلاق است. زمینهسازی برای تقویت باورهای دینی و تشویق به رعایت دستورهای دینی درباره رعایت حقوق مسلّم سایر انسانها، بهویژه زنان و نیز یادآوری نظام حسابرسی بر اعمال و رفتار در محکمه عدل الهی، درکاهش جرائم از جمله خشونت علیه زنان مؤثر خواهد بود.
منابع
* قرآن
- آزاد، تقی (1379) بررسی مسائل اجتماعی، تهران: مؤسسه نشر جهاد.
- ابراهیمزاده آملی، عبدالله (1384) آثار دینداری در زندگی فردی و اجتماعی، مربیان، شماره 17.
- ابوانز، تی دیوید (بیتا) بررسی مجدد رابطه دین و جرم، مجله حوزه و دانشگاه، شماره 23، سال 6.
- اعزازی، شهلا (1380) خشونت خانوادگی و خشونت اجتماعی، مجموعه مقالات آسیبهای اجتماعی ایران.
- پاینده، ابوالقاسم (1382) ترجمه نهج الفصاحه، تهران: انتشارات جاودان.
- جمعی از نویسندگان (1379) خشونت و جامعه، ترجمة اصغر افتخاری، بیجا: نشر سفیر.
- حرّ عاملی، محمد بن حسن (1414) وسائل الشيعة، 30 جلد، چاپ 1، قم: مؤسسه آلالبيت(ع).
- دهخدا، علیاکبر (1338) لغتنامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران.
- دیلمی، حسن بن حسن (1373) ارشاد القلوب، ترجمة هدایتالله مسترحمی، تهران: انتشارات مصطفوی.
- رسولزاده، اقدم (1381) عوامل مؤثر بر خشونت علیه کودکان در خانواده تهرانی، پایاننامه.
- روی، ماریا (بی تا) زنان کتکخورده، ترجمة مهدی قرچهداغی، تهران: انتشارات علمی.
- ریتزر، ج (1377) نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
- زنگنه، محمد و حبیب احمدی (1383) بررسی جامعهشناسی عوامل مؤثر در خشونت شوهران بر ضد زنان در خانواده، مطالعه موردی شهر بوشهر.
- سالاریفر، محمدرضا (1388) تبیین علل و زمینههای خشونت خانگی، دوفصلنامه علمیتخصصی مطالعات اسلام و روانشناختی، سال 3، شماره 4.
- سلیمی، ع و داوری (1386) جامعهشناسی کجروی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
- شیخ صدوق قمی، محمد بن على بن بابويه (1386) علل الشرائع، 2 جلد، چاپ 1، قم: كتابفروشى داورى.
- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1404) من لایحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- صدیق سروستانی، رحمتالله (1386) آسیبهای اجتماعی (جامعهشناسی انحرافات اجتماعی)، تهران: سمت.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1363) الاصول من الکافی، ترجمة محمدباقر بهبودی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- متقی هندی، علی بن حسامالدین (1401) کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت: مؤسسه الرساله.
- مجلسی، محمدباقر (1408) بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
- محمد خانی، پروانه و همکاران (بیتا) شیوع الگوی خشونت خانوادگی، ارتکاب یا تجربه آن در مردان و زنان، فصلنامه علمیپژوهشی رفاه اجتماعی، سال 5، شماره 21.
- مولاوردی، شهیندخت (1385) کالبدشکافی خشونت علیه زنان، تهران: حقوقدان.
- نازپرور، بشیر (1381) همسرآزاری، پژوهش زنان، شماره 3.
- نوری طبرسی، میرزاحسین (1408) مستدرک وسایل الشیعه، قم: مؤسسه آلالبیت(ع).
پینوشتها
[1]. سطح 4 فقه خانواده؛ Sajida. 2013@yahoo. com