پرسش:
چرا باید مسأله سبک زندگی را مطرح کرد
پاسخ:
انتخاب سبک زندگی به عنوان زیر مجموعه ای نه چندان محدود از
فرهنگ، هرگز از سر اتفاق و تفنن و صرف نو خواهی نیست بلکه دلایل چندی این موضوع را
برجسته میسازد:
الف) از منظر علوم اجتماعی و در میان مفاهیمی که در این حوزه رایج است، سبک زندگی
طی صد سال و اندی سال که از کاربرد آن میگذرد به صورتی فزاینده مور توجه محققان و
اندیشمندان قرار گرفته است. این توجه، به گونه های مختلفی توضیح داده میشود. سبک
زندگی در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورد. اهمیت این مباحث در اوایل
قرن بیستم این اصطلاح را برجسته ساخت زیرا از یک سو به نظر
میرسید سبگ زندگی فرصت
تبیین هایی غیر مارکسیستی را در مباحث فراهم میکند. از سوی دیگر بسیاری از جامعه
شناسان این اصطلاح را در قالب شاخصه گویاتر و مناسب تر از شاخص ههای رایج در مطالعه
طبقه یا قشربندی اجتماعی میدانستند.
لسلسی و همکاران سبک زندگی را مهمترین راه شناخت خودی از بیگانه در میان مردم معرفی
میکنند.
به موازات افزایش اهمیت مباحث تمایز و هویت یابی، سبک زندگی بیش از گذشته اهمیت
یافت.هیل در این باب می نویسد: سبک زندگی هر فرد موقعیت او را در جامعه برای دیگران
آشکار میسازد...برای بسیاری از افراد تأثیر گذاری درست خیلی مهم تلقی میشود؛ فقط
کسانی که غنی، خود کفا یا دارای اعتماد به نفس بسیاری هستند
میتوانند به تأثیر
داراییها، الگوی رفتاری و ظاهر خود بر دیگران توجهی نکنند.
از سوی دیگر سبک دهی زندگی ناشی از تنوع فرهنگها و پاره فرهنگهای قابل اقتباس و
بالا رفتن میزان تسامح و تساهل یا آـنچه کثرت گرایی خوانده میشود و همچنین تنوع
کالاهای در دسترس و الگوهای مصرف است. رسانههای جمعی و تبلیغات نیز نقش مهمی در
ترویج تنوع در سبکهای زندگی و جلب نظر مردم به این مقوله داشتهاند و با
افزایش حضورشان در زندگی مردم سبک دهی زندگی را در کانون توجه مردم قرار دادهاند.
از این رو از مطالب بیان شده نشان میدهد که سبک زندگی مبیّن بخشی از فرهنگ است که
در جوامع امروزی نقش مهمّی در زندگی مردم بازی میکند چرا که با مسائل کلیدی و
حساسی همچون هویت (تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا
حداقل ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است؛ مسائلی که پارهای از بنیادی ترین
وجوه انسانی را بیان میکند. بدین ترتیب اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحی
ترین لایههای زندگی را (از آرایش مو و لباس گرفته تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن)
به عمیق ترین لایه های آن پیوند میزند.
ب. بررسی منظومهای وسیع و پیچیده همچون فرهنگ و تحولات آن، نیازمند اول، محدود
سازی و تیعیین مؤلفه ها، دوم، شاخصه سازی و سوم، روش بود و سبک زندگی این هر سه را
در بر داشت. انسان شناسان و جامعه شناسان معمولا در مطالعه دین به بررسی الگوهای
رفتاریای میپردازند که بیشتر دینی تلقی میشود (الگوهایی مانند احکام، اخلاق،
تجربه ها، آیینها،و مناسک) اما به دیگر رفتارها کمتر توجه میشود (مانند رفتارهایی
که در محدوده زندگی روزمره میگنجد از قبیل: تعارفات، شیوه های گفت وگو و خریدهای
روزانه). در حالی که دلیلی برای بیتوجه ی یا توجه کمتر به اینگونه رفتارها دیده
نمیشود؛ به خصوص زمانی که روابط دین با دیگر پدیدههای فرهنگی-اجتماعی مورد مطالعه
قرار میگیرد. به خصوص اگر دینِ مورد مطالعه، دینی مانند اسلام باشد که در همه شئون
زندگی فردی و اجتماعی وارد شده و آموزههایی را ارائه کرده است. (برای مطالعه بیشتر
رجوع شود به کتاب: دین و سبک زندگی؛ تألیف: دکتر محمد سعید مهدوی کنی.)