مردی از دهی میگذشت، ناگهان بوی بدی به بینیاش رسید؛ از جوانی پرسید: این بوی بد از کجاست؟ جوان پاسخ داد: در همین نزدیکی، خری عمرش را به شما داده است و این بو، از آن حیوان مرده است؟ مرد، ناراحت شد و در راه به مردی سالخورده رسید و گفت: چرا مردم این ده، این اندازه بی تربیت هستند. از
پیرمرد پرسید: آن مرد، جریان گفت وگویش را با آن پسر نقل کرد. پیرمرد گفت: عجب! خیلی باید ببخشید، آن جوان، پسر من است و متوجه حرف زدن خود نشده است، چون هزار بار به او گفتهام که همه خرها را به یک چوب مران! باز به شما جسارت کرده است.
1- حکایتهای تربیتی، ج ۲، ص ۸، رک. تربیت فرزند، حیدر قنبری.