سرمقاله
جوامع انساني به طول تاريخ و به مقتضاي جريان و سريان معنويت، همواره شاهد ظهور برخي نحلههاي جديد معنوي بودهاند. لیكن در دو قرن اخير حادثه ی عظيمي رخ داده است؛ گسترش موج بينالمللي معنويتزايي كه طي آن، اقبال مردم به ابداء، گزينش و التقاط معنوي فراگير شده است. طي اين فرآيند، جنبشهاي اجتماعي زيادي در جهان پديد آمدند و با توجه بيسابقه ی مردم مواجه شدند. بنابراين با آن¬كه فرقهگرايي قدمتی طولاني دارد، اما «جنبشهاي نوپديد ديني» با ويژگيهاي منحصر به فرد و بيسابقه طي دو قرن اخير پديد آمدهاند. مراد از جنبشهاي نوپديد ديني، انواع جهشهاي مبتنی بر قرائت مدرن از پارهای تعالیم و آموزههای معنوی است كه از دههي 1800 میلادی داعیهی ایده ی معنوی جدید و آسانی در به سعادت رساندن انسان معاصر را دارند.
در باب «موج معنويتزایی جهاني» سخن گفتيم، اين عبارت يكي از كليديترين واژگان پژوهش درباره ی جنبشهای نوپدید دینی است كه براي تبيين آن نیازمند توضیحاتی در دو جغرافياي غرب و شرق هستيم.
مغرب زمين بعد از گذر از رنسانس همواره شاهد وقايع جديد ديني – معنوي بوده است؛ از زمان مارتين لوتر و شكلگيري پروتستانيسم گرفته تا دهههاي اخير كه با سير جديدي از معنويتگرايي مواجه شده است.
معنويتگرايي جديدي كه به اعتقاد بسياري غرب را وارد مرحله ی نويني از تجربه ی ديني – معنويي كرده و پيامدهاي مثبت و منفي بسياري را با خود همراه ساخته است. هماني كه از جنگ جهاني دوم، به ويژه در دهههاي 1960 و 1970 ميلادي به شكل گستردهاي امريكا و اروپا را فراگرفت،
نحلههايي كه معمولاً بحث برانگيز بوده و توجه بسياري از رسانههاي عمومی و محافل علمی را به خود جلب كرده است. كليساي وحدت، فرزندان خدا، ساينتولوژي، جامعه ی بينالمللي براي آگاهي كريشنا، مراقبه ی متعالي و شهود یهوه، تئوسوفی و ... از جمله جنبشهاي نوپديدي بودند كه به سرعت مشهور شدند.
از طرف ديگر، مشرق زمين شاهد ورود مؤثر مؤلفههاي مدرنيته در اوايل دهه ی 1800 ميلادي بود. مدرنيته كه بر ساحتهاي گوناگون جوامع سنتي تأثير ميگذاشت، در حوزه¬ی دين و معنويت موجب ايجاد سؤالات و شبهات جديدي شد كه به تدريج نوع پاسخ مبلغان روشنفكر به اين گونه سؤالات، ايدئولوژيهاي پراكنده را دامن زد، سپس نگرشهاي جديد معنويي متأثر از سنت و مدرنيته پديد آمد و چنين نگرشهايي در غالب گروهها و محافل متفاوت بسط يافت و اكنون برخی از اين محافل و نحلهها با عنوان «جنبش نوپديد ديني» به كار خود ادامه داده و در بسياري از كشورهاي جهان پراكنده شدهاند.
در این میان، یکی از مسائل مهم و جذاب «رابطه ی جنبشهای نوپدید دینی و ادیان بزرگ» است. این که به طور کلی، منشأ دین و تفکر دینی چه بوده و روند تکامل دینی چگونه رخ داده است. این که جنبشهای معنوی تا چه اندازه از تعالیم ادیان بزرگ بهره جستهاند و مشخصاً چه تأثیر و تأثراتی از ادیان شرقی بالأخص هندوئیسم داشتهاند. این که پیشینه ی فرقهگرایی در مسیحیت و اسلام چگونه بوده و چه اشتراکات و تفاوتهایی با فرقهگرایی جدید داشتهاند و به دیگر سخن، ویژگیها و علل پیدایش جنبشهای نوپدید دینی چه بوده است. این ها همه پرسشهایی است که این شماره از فصل نامه ی مطالعات معنوی، کوششی برای پاسخ به آن ها ست.
سردبیر