تنظیم خانواده و مبانی فقهی آن از منظر مقام معظم رهبری

تنظیم خانواده و مبانی فقهی آن از منظر مقام معظم رهبری

ساجده العبدالخانی[1]

چکیده

سیاست کنترل جمعیت و محدود کردن آن از سال (1368)، در جمهوری اسلامی از سوی نهادهای حاکمیتی جهت برون‌رفت از مشکلات عمدتاً اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و تا سال‌های متمادی بدون توجه به عواقب سوء آن به اجرا درآمد. در سال‌های اخیر و با نمایان شدن خطرهای جدی و جبران‌ناپذیر این سیاست، رهبر حکیم و فرزانه جمهوری اسلامی بیش از هر کس دیگر بر تجدیدنظر در این سیاست و بازگشت از آن تأکید و عواقب سوء تداوم آن را گوشزد نمودند؛ این فرمایش‌ها که از سوی سکان‌دار نظام و ولی‌فقیه جامع‌الشرایط مطرح شده،‌ علاوه بر پشتوانه فکری و کارشناسی دقیق از مستندات فقهی و شرعی نیز بهره‌مند است که می‌تواند به‌عنوان «سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی ایران» مبنای عمل قرار گیرد. این مقاله با استناد به سخنان مقام معظم رهبری، دیدگاه ایشان را در زمینه جمعیت و تنظیم خانواده همراه با محورهای اساسی آن بیان کرده و با مراجعه به منابع فقهی و طرح و بررسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه، مبانی و مستندات فقهی این دیدگاه را تبیین نموده است.

واژگان کلیدی: تنظیم خانواده، تحدید نسل، تکثیر نسل، مبانی فقهی، مقام معظم رهبری.

مقدمه

تنظیم خانواده در اصطلاح جمعیت‌شناسی، عملی آگاهانه و ارادی است که هم در سطح خانواده و هم در سطح جامعه دارای هدف است. سیاست کنترل و محدود کردن جمعیت، از سال (1368)؛ در کشور ایران به علل مختلف، مورد توجه مجاری قانون‌گذاری، اجرایی و بخش عمده تبلیغات کشور قرار گرفته است که باعث حرکت کشور به سمت کاهش جمعیت جوان در سال‌های آتی شده است. ازآنجاکه این مسئله کشور ایران را از جهات مختلف در معرض خطرات جدی و چه‌بسا جبران‌ناپذیری قرار داده، رهبر معظم انقلاب طی سال‌های اخیر این مسئله را با جدیت به مسئولین و ملت ایران بارها گوشزد نموده و خطرات تحدید نسل و راه‌کارهای افزایش جمعیت را به مناسبت‌های گوناگون بیان فرموده‌اند.

بیانات معظم له ضمن تأکید بر ضرورت توقف سیاست کنترل جمعیت، در بردارنده نکات مهمی است که می‌تواند بیان کننده دیدگاه ایشان در زمینه «سیاست جمعیتی کشور» نیز باشد. طرح این دیدگاه از طرف ولی امر مسلمین و فقیه جامع‌الشرایط نمایانگر آن است که این اندیشه، علاوه بر پشتوانه‌های علمی و کارشناسی که از آن برخوردار است، بر ارزش‌ها و باورهای صحیح و محکم دینی نیز استوار بوده و نمی‌تواند بدون توجه به مبانی فقهی مطرح شده باشد؛ از این‌رو تبیین این دیدگاه و استخراج مبانی و مستندات فقهی آن، علاوه بر معرفی هر چه‌بهتر این نظریه به‌عنوان «سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی ایران» به تدوین قوانین لازم در این زمینه و ایجاد سازوکارهای اجرایی آن کمک شایانی می‌نماید. با تأمل در بیانات مقام معظم رهبری در حوزه جمعیت و خانواده، می‌توان دیدگاه معظم له را در زمینه جمعیت و تنظیم خانواده با سه محور اساسی ذیل معرفی نمود:

محور اول ـ مطلوب بودن جمعیت متناسب؛

محور دوم ـ توجه به شاخصه‌های کیفی جمعیت؛

محور سوم ـ اجتماعی بودن مسئله جمعیت و وظایف حاکمیت در این زمینه.

هدف این نوشتار تبیین هر یک از محورهای فوق با استناد به بیانات معظم له و پرداختن به مبانی و مستندات فقهی آن است؛ امید است در برهه حساس کنونی که زنگ‌های خطر در زمینه کاهش جمعیت و لطمات جبران‌ناپذیر آن به صدا در آمده است، این نوشتار به تقویت و گسترش این اندیشه ناب و کارآمد کمکی هر چند ناچیز، نموده باشد.

محور اول ـ مطلوب بودن جمعیت

در فرمایش‌های مقام معظم رهبری، مطلوب بودن جمعیت نمایان است؛ ایشان فرمودند: کشور ما یكى از نادرترین کشورها در زمینه‌های عمران و آبادانى است؛ ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز هم می‌توانیم بدون کمترین نیازى به کشورهاى دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم؛ این ظرفیت خوب، هم در خاك بابرکت ما و هم در استعدادهاى انسانى ممتاز کشور و هم در دستورات و روش و قانون اساسى و هم در مسئولان ما وجود دارد. من معتقد به کثرت جمعیتم، هر اقدام و تدبیرى که می‌خواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد (دیدار معظم له با برگزارکنندگان همایش ملى تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه،9 /8 /1392).

قبل از تبیین مبانی فقهی این محور از نظر معظم له لازم است نظریات موجود نسبت به سیاست جمعیت را به‌عنوان مقدمه بحث، مطرح کرد. به‌طورکلی در میان جمعیت‌شناسان چهار نظریه مهم پیرامون جمعیت وجود دارد.

1ـ طرح نظریات جمعیت‌شناسی

در عصری که محدودیت منابع طبیعی و کمبود منابع غذایی در جهان به همراه بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌ها رشد بی‌سابقه جمعیت را به فاجعه‌ای بزرگ و انفجاری غیرقابل‌کنترل تبدیل کرده است، توصیه سیاستمداران و اقتصاددانان غربی، به‌جای سامان بخشی به نحوه توزیع ثروت در جهان، توصیه به باروریِ کنترل شده است؛ آنها بر این عقیده‌اند که برای جلوگیری از فقر، گرانی، قانون‌شکنی، قتل، غارت، تجاوز، ناامنی و انواع مفاسد و فتنه‌انگیزی به جان و مال افراد، نیاز به کنترل موالید و جلوگیری از زادوولد برنامه‌ریزی نشده با بهره‌گیری از روش‌های مدرن است، روش‌هایی که معرفی آنها به آحاد جامعه ضروری است (طلعتی، 1383، 50).

به‌طورکلی در میان جمعیت شناسان چهار نظریه مهم پیرامون جمعیت وجود دارد.

الف) موافقین افزایش جمعیت

این نظریه بیشتر در دوران قدیم طرفدارانی داشته است و حامیان آن با توجه به اینکه قدرت یك قوم را به‌واسطه کثرت جمعیت آن می‌پنداشته‌اند؛ با تحدید نسل مخالف و از افزایش جمعیت یك قوم یا یك کشور، جانب‌داری می‌کردند (نیك خلق، 1374، 144). طرفداران این نظریه با مطرح کردن اینکه امکانات کرة زمین برای تغذیه تعداد بسیار زیادی، به‌مراتب بیشتر ازآنچه اکنون موجود است، کافی به نظر می‌رسد، به انتقاداتی ازاین‌دست بی‌توجه بوده‌اند کتابی،(1364)؛ به‌عنوان‌مثال یکی از مخالفین تقلیل جمعیت ابراز عقیده کرده که زمین قادر است با استفاده از تکنولوژی تا نُه میلیارد انسان را تغذیه کند (نیك خلق، 1374،18)؛ ریشه عمده این تفکر در فضای خاص گذشتة تاریخ است که قدرت یك قوم را در کثرت جمعیت که طبیعتاً به کثرت سپاه، نیروی کار و بالطبع آبادانی عظمت سیاسی و اقتصادی آن قوم می‌انجامید، تعریف می‌کرده‌اند. حقیقتی که در زمان خود مسلّم بود و انکار نشدنی و هنوز در زمان حاضر، رنگ و بوی خود را از دست نداده است؛ به‌گونه‌ای که جوامع، اقوام و پیروان مذاهب به‌واسطه‌ کثرت جمعیت دارای حوزه‌های قدرتمند هستند. شاید بتوان دراین‌باره به آیة شریفة «وَ یُمد دکم بأموال و بنین»(نوح، آیه 12) استناد جست که اولاد را در کنار اموال، از جمله مصادیق مدد الهی می‌داند.

ب) مخالفین افزایش جمعیت

در قرن هجدهم و نوزدهم، یکی از عقایدی که در این میان مطرح شد و موافقین بسیاری یافت و عمده همّ خود را به نفی رابطة فقر و توزیع نابرابر ثروت معطوف کرد، نظریه فردی انگلیسی به نام توماس رابرت مالتوس متولد (1766) بود که درگذر زمان توسط خود وی و طرفدارانش پرورده شد؛ وی به‌وضوح فقر را ناشی از کثرت جمعیت می‌داند و بالطّبع مبارزه با فقر را در مخالفت با ازدیاد نسل منحصر می‌سازدبهنام، (1341، 717)؛ وی همچنین معتقد است جامعه نباید به فقرا کمك کند تا در اثر سختی معیشت، صاحب فرزند کمتری شوند (کتابی، 1364، 92 ـ 93).

برسخنان مالتوس اشکالات متعددی وارد شده است که در جای خود قابل‌بررسی است(نعمت‌الله تقوی، 1378، 98)؛ طبیعی است که خاستگاه عقیده مالتوس، حفظ نظام سرمایه‌داری و جلوگیری از روند سقوط این نظام است؛ البته در نگاه جهانی به مسئله باید اذعان کرد که بدون عنایت به توزیع برابر و عادلانة ثروت، فقر جهانی صرفاً با جلوگیری از کثرت جمعیت از بین نمی‌رود، هر چند روند شتابان فقر را کند می‌سازد .

ج) جمعیت ثابت

در این نظریّه، با کاهش و افزایش جمعیت مخالفت شده است و قائلین به این قول معتقدند دگرگونی‌های جمعیت نظام اجتماع را به هم می‌زند و باید جمعیت در اندازة موجود باقی بماند. از هواداران معروف این عقیده، جان استوارت میل (1806 ـ 1873) است که بر ثبات جمعیت تأکید می‌کند (بهنام، 1341، 179)؛ همچنین نقل شده است که افلاطون معتقد بوده است که جمعیت یك شهر باید در همان حدّ 5040 نفر باقی و ثابت بماند و در این مسیر تا آنجا سختگیری می‌نماید که حتی در برخی صور، حکم به از بین بردن نوزادان می‌کند (نیك خلق، 1374، 143).

د) جمعیت متناسب

طبق این مبنا، مطلوب‌ترین میزان تراکم جمعیتی که بتواند بیشترین محصول فردی را ایجاد نماید، حدّ کافی برای جمعیت شناخته می‌شود( بهنام، 1341، 179 ). از کسانی که موافق این عقیده دانسته شده‌اند، ابن خلدون است( نیك خلق، 1374، 16)؛ این عقیده در حقیقت آمیخته‌ای از نظریه‌های قبل است و در شرایط متفاوت، احکام متفاوتی را صادر می‌نماید، اگر در جامعه‌ای فقر شدیدی حاصل شد، می‌توان جمعیت را کم نمود و اگر قدرت سیاسی قومی خاص، به‌واسطه قلّت جمعیت رو به ضعف نهاد، می‌توان حکم به تکثیر جمعیت کرد؛ به عبارت بهتر در این قول کثرت و قلّت اصالت ندارد و این دو تابع متغیّرهای دیگری هستند. اگر این قول را از منظری فقهی تفسیر کنیم، کثرت و قلّت جمعیت فاقد حکم مستقلی هستند و با قرار گرفتن تحت عناوین دیگر دارای احکام شرعی می‌شوند.

دوـ سیاست جمعیتی اسلام

شاید در نگاه اولیه، همین نظریه چهارم مطابق عقیده اسلام شمرده شود، ولی به نظر می‌رسد نظریه‌ای که از منابع فقه شیعه استفاده می‌شود، استحباب تکثیر جمعیت است. تولید مثل و فرزند متعدد داشتن بدون در نظر گرفتن موانع دیگر، ازنظر اسلام پسندیده است و حکم اولیه از نظر اسلام استحباب تکثیر جمعیت بوده، از این‌رو اگر نظریه‌ اول (طرفداران افزایش جمعیت) را به‌گونه‌ای تفسیر کردیم که به معنای مطلوبیت ذاتی و اوّلی کثرت جمعیت باشد، کما اینکه در هیچ دوره‌ای از تاریخ نسبت به این امر وجوبی در کار نبوده است، می‌توان مدّعی شد که دیدگاه اسلام موافق با همان عقیدة نخستین است. است که در این بخش به‌تفصیل در مورد آن سخن گفته و ادلة فقهی آن را بررسی می‌کنیم.

مبانی فقهی مطلوب بودن جمعیت

الف) روایات که بر مطلوب بودن تکثیر اولاد دلالت می‌کنند،

در باب استحباب تکثیر اولاد از نظر اسلام، به چند دسته از روایات، استناد شده است که به‌طور مفصل به آنها اشاره می‌کنیم:

1ـ روایاتى که دلالت دارند هنگام ازدواج زنى را انتخاب کنید که فرزند زیاد می‌آورد:

1 ـ 1 ـ صحیحة محمد بن مسلم عن أبی جعفر(ع) قال: «قال رسول‌الله (ص): تزوّجوا بکراً ولوداً و لاتزوّجوا حسناء جمیلة عاقراً: فإنی أباهی بکم الامم یوم القیامة»؛ (طباطبائی بروجردی، 1383 ، 20:58 ) امام باقر (ع) از قول رسول خدا)ص( فرمود: با دختر باکره‌ای که فرزند زیاد می‌آورد، ازدواج کنید و با زن نازاى زیبا ازدواج نکنید؛ زیرا من به فزونى جمعیت شما در روز قیامت، بر امت‌ها، مباهات می‌کنم. روشن است که تشویق به ازدواج با «ولود » و بیان علتى که براى آن ذکر نموده (مباهات به فزونى جمعیت) دلالت بر مطلوبیت فرزند زیاد دارد.

2 ـ روایاتى که تشویق به ازدواج به جهت فرزند آوری می‌کنند:

2 ـ 1 ـ صحیحة ابن رئاب عن محمد بن مسلم أو غیره عن أبی عبدالله(ع) قال: قال رسول‌الله(ص) تزوّجوا

فإنّی مکاثر بکم الامم غداً فی القیامة ... ؛(شیخ صدوق، 1413 ق، 3: 383) امام صادق (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل می‌کند: ازدواج نمایید؛ زیرا من در فرداى قیامت به فزونى شما بر امت‌ها افتخار می‌کنم.

2 ـ 2 ـ روایتى که در کتاب خصال در حدیث چهارصدگانه از امام على (ع) آمده است:

تزوّجوا؛ فإنّ رسول‌الله کثیراً ما کان یقول: من کان یحبّ أن یتبّع سنتی فلیتزوّج. فإنّ من سنتی التزویج و اطلبوا

الولد فإنّی أُکاثر بکم الامم غداً؛ (طباطبائی بروجردی، 1383، 20: 8).

ازدواج کنید؛ زیرا پیامبر بارها فرمود: کسى که دوستدار پیروى از سنّت من است، باید ازدواج کند. همانا ازدواج جزء سنّت من است و در طلب فرزند باشید؛ زیرا من در فرداى قیامت به فزونى جمعیت شما بر امّت‌ها تفاخر می‌کنم. اطلاق« اطلبوا الولد» محبوبیت زیاد نمودن فرزند را در برمی‌گیرد. به‌علاوه علتی که در ذیل روایت بیان شده نیز برمطلوبیّت آن دلالت دارد.

3 ـ رواياتى كه بر مطلوب بودن افزودن بر تعداد فرزندان دلالت مى‌كند:

3 ـ 1 ـ عن عدّة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد عن القاسم بن يحيى عن جدّه الحسن بن راشد عن محمد بن مسلم عن أبي عبدالله (ع) قال: قال رسول‌الله (ص): أكثروا الولد أُكاثر بكم الامم غداً؛ ( کلینی، 1407 ق، 6: 2) امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرمود: بر تعداد فرزندان بيفزاييد؛ زيرا من در روز قيامت به فزونى شما بر امت‌ها تفاخر مى‌كنم.

3 ـ 2 ـ عن عدة من أصحابنا عن احمد بن محمّد عن عثمان بن عيسى عن ابن مسكان عن بعض أصحابه إنه قال: قال علي بن الحسين (ع): من سعادة الرجل أن يكون له وُلد يستعين بهم؛ (همان) امام سجّاد (ع) فرمود: از سعادت مرد داشتن فرزندانى است كه از آنها يارى جويد.

3 ـ 3 ـ عن عدة من أصحابنا أحمد بن محمد بن خالد عن بكر بن صالح قال: كتبتُ إلى أبي الحسن (ع): إني اجتنبتُ طلب الولد منذ خمس سنين وذلك أنّ أهلي كرهت ذلك وقالت: إنه يُشتدّ عليّ تربيتهم لقلّة الشي‌ء فماترى؟ فكتب (ع) إليّ: اطلب الولد فإن الله يرزقهم؛ (کلینی، 1407 ق ، 6 : 3) از امام كاظم (ع) در نامه‌ای پرسيدم: پنج سال است كه از بچه‌دار شدن اجتناب مى‌كنم؛ زيرا همسرم از اين كار ناخشنود است و مى‌گويد: براى من تربيت و نگه‌داری فرزند با كمبود مالى مشكل است. شما چه مى‌فرماييد؟ امام در پاسخ نوشت: در پى فرزند دار شدن باش؛ زيرا روزى او را خدا مى‌دهد.

در بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته این نکته نیز به‌وضوح دیده می‌شود :« همچنان که ما فکر می‌کنیم که اگر چهار، پنج بچه افتاد روى دوش یك خانواده وضع زنده‌ای‌شان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنج بچه وقتى بزرگ شدند و کارى پیدا کردند و شغلى پیدا کردند چه کمکى می‌توانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنى این را هم باید فکر کرد» (دیدار معظم له با برگزارکنندگان همایش ملى تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه ،9 /8 /1392).

از روايات پیشین، استحباب داشتن فرزند و افزايش نسل، به دست مى‌آيد؛ نه وجوب آن. شاهد بر این مدّعا، تعليل رسول اكرم است (بأنّي أباهي و أُكاثر يوم القيامة) و همچنين تعليل به آكنده شدن زمين از تسبيح و مانند اين جملات، كه از آنها تنها محبوبیتت و استحباب استفاده مى‌شود؛ به‌علاوه، از روایات جواز «عزل» مانند: صحیح محمد بن مسلم قال: سألت أبا عبدالله عَنِ الْعَزْلِ- فَقَالَ ذَاكَ إِلَى الرَّجُلِ يَصْرِفُهُ حَيْثُ شَاءَ.؛ (حر عاملی،1409 ق، 20: 149) از امام صادق (ع) دربارۀ عزل پرسيدم، امام فرمود: اختيار آن، به دست مرد است. هر جا كه بخواهد مى‌تواند آن را بريزد.

و از روايات ديگرى از اين قبيل كه مطلق عزل را جايز دانسته‌اند- این نتیجه به دست می‌آید که جايز است، انسان به‌طورکلی از داشتن فرزند خوددارى كند؛ چه رسد به‌جایی كه عزل سبب كم شدن فرزند شود (خرازی، 1379 ، 21: 54).

محور دوم ـ شاخصه‌های کیفی جمعیت

رهبر فرزانه انقلاب می‌فرمایند: من این را همین‌جا عرض بكنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیل‌کرده و باسواد کشور، امروز یكى از عامل‌های مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایى که داده می‌شود، نقش جوان‌های تحصیل‌کرده و آگاه و پرنشاط و پر نیرو را می‌بینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم (بیانات معظم له در تابستان سال 1391 در جمع مسئولان نظام).

از مباحث پیشین این نتیجه به دست آمد که حکم اولیه اسلام در مورد تنظیم خانواده استحباب و مطلوب بودن داشتن جمعیت زیاد است که جنبة کیفی آن مدنظر اسلام بوده است و اگر شاخصه کیفی منظور نباشد بعید است که تکثیر اولاد مستحب باشد. بنابراین آنچه پیامبر اسلام (ص) به آن توصیه نمودند، تکثیر فرزندان شایسته و نیکو است و بدون شك توجه به کیفیت و ابعاد روحی و جسمی فرزندان، موجب محدودیت‌هایی در تولیدمثل خواهد شد؛ اگر نشانه‌های اطمینان بخشی وجود داشته باشد که وجود فرزندان زیاد موجب در حرج قرار گرفتن والدین و نابسامانی زندگی آنان یا بازماندن از امور معنوی به سبب اشتغال بیش‌ازحد به امور فرزندان می‌شود، کثرت فرزندان رجحانی نخواهد داشت؛ بنابراین نظر اسلام مطلوب بودن افزایش جمعیت و درعین‌حال جمعیت برخوردار از ویژگی‌ها و کمالات جسمی ، فکری و معنوی است، نه جمعیت فاقد این ویژگی و شاخص‌ها که در این بخش شاخصه‌ها، ادله و مستندات فقهی آن بررسی می‌شود.

اـ توجه به‌سلامت جسمی

آنچه دین اسلام و پیامبر اکرم (ص)در ترغیب افراد به افزایش جمعیت توصیه نمودند، تکثیر فرزندان شایسته و نیکو است و بدون شك توجه به کیفیت و ابعاد جسمی فرزندان، موجب محدودیت‌هایی در تولیدمثل خواهد شد. اگر نشانه‌های اطمینان بخشی وجود داشته باشد که وجود فرزندان زیاد موجب در حرج قرار گرفتن والدین و ضرر به آنها و فرزندان شود، دیگر تکثیر ولد رجحانی نخواهد داشت کما اینکه از روایات باب رضاع این نتیجه به دست کی آید که حمل در زمان رضاع منع شده تا فرزندان ضعیف بار نیایند.

1 ـ 1 ـ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها ...فَقَالَ كَانَتِ الْمَرَاضِعُ مِمَّا يَدْفَعُ إِحْدَاهُنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَرَادَ الْجِمَاعَ تَقُولُ لَا أَدَعُكَ إِنِّي أَخَافُ أَنْ أَحْبَلَ فَأَقْتُلَ وَلَدِي هَذَا الَّذِي أُرْضِعُهُ... ( کلینی، 1407 ق ، ‌6: 41).

از تفسیر آیه - لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها از امام صادق (ع) سؤال شد، حضرت جواب دادند زنان شیرده از جماع با همسران ممانعت می‌کردند و می‌گفتند می‌ترسیم باردار شویم و با این کار باعث کشتن فرزند شیرخوار خود شویم.

1 ـ 2 ـ ... عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ( ع)نَحْوَهُ وَ زَادَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنَّهُ نَهَى أَنْ يُضَارَّ بِالصَّبِيِّ أَوْ يُضَارَّ أُمُّهُ فِي رَضَاعِهِ ... (همان)؛ در پاسخ سؤال از تفسیر آیه امام صادق علیه‌السلام همان مطالب فوق فرمودند و اضافه کردند و اما قول پروردگار ... وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ... همانا خدای متعال نهی کردند که فرزند شیرخوار متحمل ضرر شود یا اینکه مادر او در حالت شیر دادن به او متضرر شود.

1 ـ3 ـ عن أسماء بنت يزيد بن السكن سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول لا تقتلوا أولادكم سرا فإن الغيل يدرك الفارس فيدعثره عن فرسه(سجستانی، 1410 ق، 2: 224). از اسماء بنت یزید بن السکن گفت: شنیدم رسول اکرم (ص)می‌فرماید فرزند خود را مخفیانه نکشید (کنایه از حمل در زمان شیردهی) همانا غیل(شيرى كه زن باردار به كودك دهد) اثر خود را بر سوارکار می‌رساند و او را از پای درمی‌آورد(اشاره به فساد شیر و ضعیف ماندن طفل حتی بعد از بلوغ).

2 ـ توجه به تعلیم و تربیت

وظایف پدر و مادر، تربیت صحیح فرزندان است که روایات فراوانی در این زمینه وارد شده است.

3 ـ 1ـ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَى بِرِّهِ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلِيمِهِ وَ تَأْدِيبِهِ‌ (محدث نوری ،1408ق ،‌15: 169‌)؛ رحمت خدا بر كسى باد كه در احسان و محبت به فرزند خود كوشا باشد و به او آداب خوب و نيك بياموزد.

3 ـ 2 ـ وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْكَ... وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ- وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِي أَمْرِهِ- (حر عاملی ، 1409ق ،‌15: 175).

و اما حق فرزند تو، پس بداني كه او از تو است و امتداد وجود تو است ... و تو مسئول هستي بر آنچه متولي آن نسبت به فرزندت قرار داده ‌شدي و وظيفه تو اين است كه او را خوب تأديب كني و به خدا راهنمایی بكني كه ادب بيشتر به رفتارهاي اجتماعي برمی‌گردد. وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِه‌، به امور معنوي و روحي و ديني خاص بر مي‌گردد. این روایت مربوط به تعلم است و حسن تأديب و دلاله و معونه علي طاعت رب و احسان كه وظايفي است بر دوش پدر، البته الغاء ویژگی مي‌شود و مادر هم همين حكم را دارد.

3 ـ توجه به معنویت

معیار در کثرت اموال و موالید از دیدگاه دینی، آن است که اموال و فرزندان باید در حدی باشد که فکر و ذهن انسان را تا آنجا به خود مشغول نسازد که از دیگر امور مهم زندگی که در رأس آنها عبادت و اطاعت الهی و امور معنوی و اخروی است باز بماند؛ به‌عبارت‌دیگر ، مطلوب نبودن تکثیر موالید در صورت بازماندن از امور معنوی از برخی روایات، برداشت می‌شود که اگر وجود فرزندان زیاد باعث شود انسان از امور معنوی بازماند و از یاد خدا غافل شود، دیگر کثرت موالید، استحبابی نخواهد داشت. بنابراین نمی‌توان گفت: زیادى فرزند به‌گونه مطلق پسندیده است. اینکه بعضى روایات به ناپسندى زیادى فرزند اشاره دارد، تأکیدى بر همین نکته است. مانند آنچه در کافى آمده که: پیامبر با جمعى از جایى عبور می‌کردند،گرسنه بودند و از کسى تقاضا کردند از پستان حیواناتشان شیر بدوشند، اما صاحب حیوانات، شیر نداد. پیغمبر فرمود:«أللهم أکثر ماله و ولده»؛ خدایا ! مال و فرزندانش را زیاد کن و از آنجا رفتند و به شخص دیگرى رسیدند، او مقدارى شیر دوشید و آورد. پیغمبر فرمود: «أللهم ارْزقه الکفاف » خدایا او را به‌قدر کفاف روزی‌ده. سؤال کردند برای اوّلى که به شما شیر نداد آن‌گونه دعا کردید و برای دومى که به شما شیر داد، این‌گونه دعا کردید.

فرمود: «ما قلّ و کفى خیر مما کثر و ألهى » ؛ اگر مال و فرزند کم باشد، بهتر از آن است که زیاد باشد و انسان را از یاد خدا باز دارد(کلینی،1407 ق ،3: 363).

شاید بهترین توجیه این حدیث آن است که مال و فرزند زیاد اگر باعث غفلت انسان از یاد خدا شود ازاین‌جهت، مطلوب نیست .که تصریح آیه قرآن نیز است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (منافقون، آیة 9)، ای کسانی که ایمان آورده‌اید، مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کنند! و هر کس چنین کند پس آنها همان زیانکارانند.

و همچنین روایت .... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " يُوشِكُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمُ الأُمَمُ مِنْ كُلِّ أُفُقٍ كَمَا تَتَدَاعَى الأَكَلَةُ عَلَى قَصْعَتِهَا، قُلْنَا: مِنْ قِلَّةٍ بِنَا يَوْمَئِذٍ ؟ قَالَ: لا، أَنْتُم يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ، وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ، يَنْزَعُ اللَّهُ الْمَهَابَةَ مِنْ قُلُوبِ عَدُوِّكُمْ وَيَجْعَلُ فِي قُلُوبِكُمُ الْوَهَنَ ، قِيلَ: وَمَا الْوَهَنُ؟ قَالَ: حُبُّ الْحَيَاةِ وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ" (ابن طاووس، 1380، 373؛ ثَعلَبی نیشابوری، 1418 ق ، 2: 120) ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ امت‌های (غیرمسلمانان) ﺷﻤﺎ را مانند دعوت ﻃﻌﺎﻡ ﺧورﺍﻥ ﯾﮏ ﺗﺒﻖ، ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻥ، ﮐﺴﻰ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﮐﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ؟ حضرت فرمود: نه ﺑلکه ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺴﯿﺎﺭﯾﺪ ﻭﻟﯿﮑﻦ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﺷﺎﮎ ﺑﺎﻻ‌ﻯ ﺁﺏ ﺳﯿﻞ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ هستید خداوند ﺧﻮﻑ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ دل‌های ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺘﺎﻥ ﺑﺮمی ﺩﺍﺭﺩ و در دل‌های ﺷﻤﺎ ﺿﻌﻒ می‌اندازد. ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺿﻌﻒ ﭼﯿﺴﺖ؟ حضرت فرمود: ﺣﺐ ﺩﻧﯿﺎ و بد ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺮﮒ.

احادیثی که اشاره به تربیت صحیح و تعلیم امور دینی به فرزندان که در مباحث قبلی به آن اشاره شد دلالت بر اهمیت اسلام به جنبه معنوی فرزندان دارد.

محور سوم ـ اجتماعی بودن مسئله جمعیت و وظایف حاکمیت در این زمینه مبحث جمعیت هم جنبه‌ فردی دارد، مانند تربیت، نفقه، و هم اجتماعی مانند اشتغال، بهداشت، امنیت، تحصیل در بیانات مقام معظم رهبری این مسئله به‌وضوح نمایان است آنجا که می‌فرمایند: «فرزندآورى یك مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهایى که داشتیم، با عدم دقت‌هایی که از ماها سرزده، یك برهه‌ای در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم می‌بینیم؛ که من بارها این را به مردم عرض کرده‌ام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهایى است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتى هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است .... ما نمی‌خواهیم این قضیه را با شعار و با صلوات بفرستید تمام بشود و مانند اینها پیش ببریم؛ می‌خواهیم مسئله به شكل عمیق و علمى حل بشود؛ گره‌های ذهنی‌ای که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیه روشن بشود. فرهنگ‌سازی در این مسئله مثل خیلى از مسائل دیگر اجتماعى، حرف اول را می‌زند؛ باید فرهنگ‌سازی بشود که متأسفانه امروز این فرهنگ‌سازی نیست، تعطیل است. بایستى از امكاناتى که در کشور وجود دارد استفاده کنید، فكر را در کشور بگسترانید(دیدار معظم له با برگزارکنندگان همایش ملى تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه ،9 /8 /1392).

طبق فرمایش معظم له حاکمیت وظیفه دارد شرایط و بستر مناسب را جهت تحقق احکام اسلامی فراهم نماید و در مواضع خاص با اتخاذ تصمیم مناسب، جلوی خسارت اجتماعی را بگیرد؛ برای تحلیل این مطلب چند نکته قابل‌طرح است.

گستره ی حکم حکومتی در تنظیم خانواده

ازآنجاکه مسئله جمعیت تنها مسئله‌ی شخصی و خانوادگی نیست، بلکه دارای تأثیرات اجتماعی است؛ از این‌رو حاکم می‌تواند با توجه به محدودة مصالح اجتماعی در این مسئله دخالت کند.

وظیفه‌ی حاکم اسلامی در خصوص جمعیت، در درجه‌ی اول، زمینه‌سازی اجرای احکام اسلامی و فراهم ساختن امکانات لازم برای تربیت آحاد افراد جامعه است؛ زیرا طبق فرمایش مقام معظم رهبری بسیاری از مشکلات، ناشی از سبک غلط زندگی است نه کمبودهای اقتصادی.

در مرحلة بعد وظایف حاکم دخالت در موارد خاص مطابق مصلحت جامعه و جعل قوانین برای تقلیل یا تکثیر جمعیت است؛ بنابراین ولی امر مسلمین می‌تواند یك سلسله تصمیماتی برحسب مصلحت وقت گرفته، طبق آنها مقرراتی وضع نماید و به مورد اجرا گذارد، مقررات نامبرده لازم‌الاجرا و همانند مقررات شریعت دارای اعتبار است؛ با این تفاوت که قوانین آسمانی ثابت و غیرقابل تغییر است، ولی مقررات موضوع قابل‌تغییر و در ثبات و در بقا تابع مصلحتی است که آنها را به وجود آورده است. طبعاً مقررات، تدریجاً تبدیل و تغییر پیدا کرده و جای خود را به احکام بهتر می‌دهد (طباطبایی، 1373، 98).

ازآنجاکه طبیعت احکام حکومتی به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند حالت ثابت و پیش‌ساخته داشته باشد؛ از این‌رو ولی‌فقیه، در صدور احکام حکومتی، باید بر اساس عنصر مصلحت عمل کند و عنصر مصلحت، مبنای اصلی و اساسی صدور احکام حکومتی از جانب ولایت‌فقیه است(مؤمن قمی،1375، 6: 92‌).

تقلیل و تکثیر نسل، امرى است که براى هر کدام از زوجین روا است؛ اما وادار کردن هرکدام و یا هر دوى آنان بر آن، نوعى تجاوز به‌حق مسلم آن دو محسوب می‌شود و کسى حق ندارد بدان کار مجبورشان سازد. این سخن از سوى غیر حاکم شرع روشن است. (مؤمن قمی ، 1376، 9: 127‌).

اما اینکه آیا حاکم شرع می‌تواند مردم را به تنظیم خانواده ملزم سازد؟ یا نه ؟

در پاسخ به سؤال مذکور روشن است که حاکم شرع، این حق را دارد، چراکه مقصود ما از حاکم شرع، فقیهى است که خداوند ولایت امر امت اسلامى را در زمان غیبت ولى اللّه الاعظم-/ عجل اللّه تعالى فرجه الشریف-/ به او سپرده و در جاى خود ثابت شده که استوارى دولت اسلامى به درایت و رهبرى آن بستگى دارد. و امتیاز حکومت اسلامى بر سایر حکومت‌ها آن است که خداوند کسى را در رأس هرم این حکومت نشانده که ویژگی‌های مشخصى دارد و زمام امور امت را به دست او سپرده و وى را ولى و سرپرست آنان نموده است. و این حقیقت به‌وسیله آیه: « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا،(مائده، آیه 55)؛ جز این نیست که ولى شما خدا است و رسول او و مؤمنان ....» و نیز سخن پیامبر (ص) در روز غدیر که فرمود :« من کنت مولاه فانّ علیاً مولاه» (شیخ صدوق ،1403، 1: 65) هر كه من مولا و سرپرست اويم، على مولا و سرپرست او است» و ديگر آيات و روايات، گواهى شده‌اند.

آیات و روایات ، استوارى حکومت اسلامى را در چارچوب ولایت ولىّ امر و امام امت می‌داند. که در هنگام حضور امام معصوم (ع) ، شخص او به عهده گیرنده این امر خواهد بود، و نه کسى دیگر، مگر فردى که ایشان او را برگزیده و ولى خوانده باشد؛ اما در زمان غیبت، این ولایت از آن فقیه جامع‌الشرایط و به‌ویژه کسى است. که مدیریت جامعه اسلامى را به عهده دارد و معناى «ولایت‌فقیه» نیز همین است.

لازمه ولایت یك فرد بر دیگرى آن است که هرگاه ولى امر به اقتضاى ولایت خود بر چیزى فرمان صادر کند، دیگرى هیچ اختیارى از خود نداشته باشد- خواه فرد باشد یا امت و جامعه- بايد فرمان او بی‌کم‌وکاست شنيده و پياده کنند: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ، (سوره احزاب ، آیه 36)، هيچ مرد مؤمن وزن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و پيامبرش در كارى حكم كردند آنان را در كارشان اختيارى باشد».

امام خمینی(ره)، مصلحت حفظ دین را قاعده‌ای زیربنایی در فقه سیاسی و حکومتی اسلام مطرح کردند که به عنوان یك واجب عقلی و ضرورت شرعی، بی‌نیاز از دلیل است و تردید در آن شایسته است(خمینی، 1368، 2: 464)؛ از این‌رو حفظ نظام اسلامی و پاسداری از حریم دین، از واضح‌ترین مصادیق«ما لایرضی الشارع بترکه»است (خمینی، 1368، 2: 497).

هرگاه ولىّ امر مسلمین تشخیص دهد که صلاح جامعه در این است که زادوولد تنظیم شود که یا با توصیه به قلت یا کثرت همراه است، مثلاً در هنگامه‌ای از زمان فرزند کمتر داشتن بهتر باشد، ولىّ امر مسلمین در این خصوص دستور صادر می‌کند که هر یك از خانواده‌ها باید تعداد خاصى فرزند داشته باشند، و هرگاه در یك برهة زمانی مصلحت و نیاز جامعه به افزایش جمعیت باشد دستوری مطابق آن صادر کرده و زوجین را به فرزندزایی و باروری بیشتر، ترغیب می‌کند و بر امت و جامعه اسلامى است که از این فرمان پیروى کنند. در عصر کنونی با توجه به روند پرشتاب سیاست کنترل جمعیت در ایران و تأثیرات گوناگون ناشی از اعمال این این سیاست در عرصه‌های مختلف، رهبر معظم انقلاب از سال 1390 به‌طورجدی توقف سیاست کنترل جمعیت را خواستار شده و به‌صراحت اعلام می‌دارند که سیاست کشور باید بر ازدیاد جمعیت مستقر شود.

« .... من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، می‌تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد؛ من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که می‌خواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد» (دیدار معظم له با مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران، رمضان سال1391 به نقل از معصومه نادری، 1392، پژوهشکده عفاف).

در تابستان سال1391 رهبر انقلاب بار دیگر در جمع مسئولان نظام به مبحث افزایش جمعیت اشاره می‌فرمایند: « ... جمعیت جوان و بانشاط و تحصیل‌کرده و باسواد کشور، امروز یکى از عامل‌های مهم پیشرفت کشور است ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یك برهه‌ای از زمان درست بود؛ یك اهدافى هم برایش معین کردند. ما در سال 1371 به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم، از سال 1371 به این‌طرف، باید سیاست را تغییر می‌دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم؛ کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود ...» (دیدار معظم له با مسئولان نظام، رمضان سال 1391 به نقل از معصومه نادری،1392، پژوهشکده عفاف).

جمع‌بندی

با توجّه به مطالب بیان شده و از مجموع روایات و ادلّه شرعیه این نتیجه به دست می‌آید که دین اسلام و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) نسبت به تکثیر اولاد در همه زمان‌ها اهتمام داشته و این‌چنین نبوده که این اهتمام مختص به زمانی باشد که مسلمانان در قلّت باشند؛ زیرا تعابیر وارده در روایات به‌عنوان یك قضیه حقیقیه و به‌عنوان یك سیاست دائمی و همیشگی دین مطرح است.

بنابراین از نظر حکم اولی تکثیر اولاد و ازدیاد نسل، امری است که پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) به آن سفارش فراوانی نموده و آن را از مستحبات مؤکّد شمرده‌اند. حکم اوّلی باید در جامعه اجرا شود و حکومت اسلامی و یا ولی‌فقیه موظف هستند؛ حکم اوّلیه را در جامعه تبلیغ کرده و تا سر حدّ امکان احکام اولیه را اجرا کنند و جامعه را به این امر تشویق و ترغیب نمایند. مگر اینکه حکم اولیه با حکم دیگری تزاحم کند که در این صورت ولی‌فقیه وظیفه دارد مهم را فدای اهم کرده و از باب تقدیم اهم بر مهم که هنگام تزاحم، اجرا می‌شود، از اجرای حکم اولیه موقتاً ممانعت کند تا مانع، بر طرف شود. در عصر کنونی با توجه به روند پرشتاب سیاست کنترل جمعیت در ایران و آسیب‌های اجتماعى و فرهنگى ، ناشی از اعمال این سیاست و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و اشارات و تأکیدات ایشان بر موضوع جمعیت این نتایج به دست می‌آید که:

معظم له معتقدند کشور ایران به‌طور طبیعی و جغرافیایی ظرفیت و پذیرش جمعیت بیشتر را دارد .

- سیاست کنترل جمعیت به علل مختلف در بازه‌ای از تاریخ ایران ضروری بوده است.

- سیاست کنترل جمعیت می‌بایست از اوایل دهه هفتاد بازنگری و حتی متوقف می‌شده است.

- جمعیت جوان و برخورداری کشور از یك نمای جوان و پر نشاط، یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها و سرمایه‌های یك کشور است که می‌تواند حرکت و پیشرفت کشور را سرعت بخشد.

- کاهش جمعیت جوان کشور یك آسیب جدی است.

- کنترل روند کنونی برای حفظ آینده علمی کشور از رکود ضروری است که با گذر زمان شاید نتوان علاج این عارضه را نمود.

- مهم‌ترین راهکار علاج وضعیت کنونی، فرهنگ‌سازی و ارائه الگوهای فرهنگی است.

منابع

  1. قرآن
  2. ابن‌طاووس، علی بن موسی، (1380)، الملاحم و الفتن في ظهور الغایب المنتظر (عجل الله فرجه)، قم: الشريف الرضي .
  3. ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن محمد، (1418ق)، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن (تفسیر ثعلبی بیروت: دار احیاء التراث العربی.
  4. بهنام، جمشید، (1341)، جمعیت‌شناسی عمومی، تهران: دانشگاه تهران.
  5. تقوی، نعمت‌الله، (1378)، جمعیت و تنظیم خانواده، تبریز: جامعه پژوه دانیال.
  6. تقوی، نعمت‌الله، (1379)، مبانی جمعیت‌شناسی، تبریز: جامعه پژوه دانیال.
  7. حرّ عاملى، محمد بن حسن، (1409ق )، وسایل الشيعة، قم: مؤسسه آل البيت علیهم‌السلام .
  8. حقدار، علی‌اصغر ،(1374)، نقش زمان و مکان در احکام، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
  9. حکیمی، حسین، (1380)، الحیاه، قم: انتشارات دلیلنا.
  10. حسینی طهرانی، محمد حسین، (1415ق)، کاهش جمعیت ضربه ی سهمگین بر پیکر مسلمین، مشهد، موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام.
  11. حلّى، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى،(1410ق)، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه.
  12. خرازى، محسن، (1379)، عقیم‌سازی، قم: مجله فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش‌21.
  13. خمینی، روح‌الله، (1361)، صحیفه نور، ج15 ، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
  14. خمینی، روح‌الله، (1369)، صحیفه نور، ج20، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
  15. خمینی، روح‌الله، (1368)، کتاب البیع، قم: اسماعیلیان.
  16. خویی، ابوالقاسم،(1410ق)، منهاج الصالحین، قم: مدینه العلم.
  17. رحمانی، محمد، (1374)، احکام حکومتی و زمان و مکان، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
  18. زمخشری ، محمود، (1407ق)، تفسیر کشاف، بیروت: دارالکتاب العربی.
  19. صدر، محمدباقر،(1411) ه‍ـ ق ، اقتصادنا ، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
  20. صرامی، سیف‌الله، (1373)، احکام حکومتی، مجله راهبرد، ش4.
  21. طباطبایی بروجردی، حسین، (1383)، جامع احادیث الشیعه، قم: المطبعة العلمیة.
  22. طباطبایی، محمدحسین، (1417ق)، تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین.
  23. طباطبایی، محمدحسین، (1341)، مرجعیت و روحانیت، تهران: شرکت سهامی انتشار.
  24. طباطبایی حکیم، محسن، (1404ق)، مستمسک العروة الوثقی، قم: مکتبه آیة الله مرعشی نجفی .
  25. طباطبايى يزدى، محمد كاظم، (1419ق)، العروة الوثقى (المحشّى)، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
  26. طبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن، (1380 ق)، مجمع البیان، تعلیق: ابوالحسن شعرانی، تهران: کتاب فروشی اسلامیه.
  27. طلعتی، محمدهادی، (1383)، رشد جمعیت تنظیم خانواده و سقط‌جنین، قم: بوستان کتاب.
  28. طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن، (1407ق)، الخلاف، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
  29. عمید زنجانی، عباسعلی، (1374)، احکام و منابع فقهی و تحولات زمانی و مکانی، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
  30. قمّى صدوق، محمّد بن على بن بابويه، (1413ق)، من لا يحضره الفقيه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
  31. قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابويه، ( 1403ق)، معاني الأخبار، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
  32. قمّى، سيد صادق حسينى روحانى، (1414ق) ه‍ـ ق، المسائل المستحدثة (للروحاني)، قم: دارالکتاب.
  33. کتابی، احمد،(1364)، نظریات جمعیت‌شناسی، تهران: اقبال.
  34. کلانتری، علی‌اکبر، (1376)، فقه و مصلحت نظام، قم: مجله فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش 11 و 12.
  35. كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، (1407ق)، الكافي (ط - الإسلامية)، تهران: دار الكتب الإسلامية.
  36. گرجی، ابوالقاسم، (1368)، دیدار با صاحب‌نظران، مجله حوزه، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ش 36.
  37. محامد، علی، (1374)، احکام اولیه و احکام ثانویه، مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام (ره)، ج 7، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،
  38. مزینانی، محمدصادق،(1373)، ولایت‌فقیه از دیدگاه شیخ انصاری، مجله فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش 1، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
  39. مؤمن قمی، محمد، (1376)، سخنی در تنظیم خانواده، قم: مجله فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش‌ 9.
  40. مؤمن قمی، محمد، (1375)، تزاحم کارهای حکومتی و حقوق اشخاص، قم: مجله فقه اهل‌بیت علیهم السلام، ش 5 و 6.
  41. مؤمن قمى، محمد، (1415 ق)، كلمات سديده في مسائل جديده، قم: موسسه النشر الاسلامی.
  42. نادری، معصومه، (1392)، پژوهشکده عفاف.
  43. نجفی، محمدحسن، (1405ق) ه‍ـ ق، جواهر الکلام، بیروت: دار احیاءالتراث.
  44. نیك خلق، علی اکبر، (1374)، مبانی جمعیت‌شناسی، گناباد: مرندیز.
  45. نورى، ميرزا حسين،( 1408ق) ، مستدرك الو سائل و مستنبط المسائل، بیروت: مؤسسه آل البيت علیهم‌السلام.

پی‌نوشت‌ها

[1] پژوهشگر و کارشناسی ارشد فقه و خانواده.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی

شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی

ساختار وجودی انسان به‌گونه‌ای است که تفریح و شادی و نشاط از نیازهای اساسی او محسوب می‌شود؛ چراکه روح و جسم انسان بعد از مدتی فعالیت خسته شده و نیاز دارد با راهکارهایی این خستگی را از خود دور کند. اما روش‌هایی که شهروندان برای شادی و نشاط بر می‌گزینند مختلف بوده ...
سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

در این مقاله سعی شده با تبیین مفاهیم سبک زندگی و زندگی اسلامی - ازدواج در ادیان - کشورها و فرهنگ‌های مختلف بررسی، موانع و مشکلات موجود در مسیر ازدواج را بیان کرده و پیشنهاداتی برای ازدواج و تشکیل زندگی مطابق فرهنگ و آموزهای دینی و اسلامی ارائه شود...
نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

ضرورت شکل‌گیری فرهنگ دینی، ذهن را به سبک زندگی خانواده که نخستین آموزشگاه فرد است، رهنمون می‌سازد؛ خانواده با نقش‌های تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در اصلاح سبک زندگی تأثیرگذار باشد. سبک زندگی اسلامی...
واکاوی پیامدهای بی‌حجابی از منظر قرآن و روایات

واکاوی پیامدهای بی‌حجابی از منظر قرآن و روایات

مقالة حاضر با روش مروری- کتابخانه‌ای به بررسی پیامدهای بی‌حجابی پرداخته و نتیجه می‌گیرد بی‌حجابی در زمینة دنیوی و اخروی این پیامدها را بر جای می‌گذارد: ابتذال زن و سقوط شخصیت او، از بین‌رفتن آرامش روانی، تحریک مردان، گسترش‌یافتن فساد و فحشا، افزایش آمار طلاق، در احاطة شیطان قرارگرفتن، مورد عقوبت قرارگرفتن زنان و همسرانشان و مورد آزار و اذیت قرارگرفتن توسط افراد پست و... .
Powered by TayaCMS